۲۱ دی ۱۳۸۷، ۱۴:۰۰

پایه‌گذاران تمدن جدید (15)

رابطه‌ میان ذهن و جسم در اخلاق دکارتی

رابطه‌ میان ذهن و جسم در اخلاق دکارتی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندشه: دکارت در سال 1646، در پاسخ به سؤالات پرنسس الیزابت، پیش‌نویس مقدماتی "انفعالات روح" را آماده کرد. در این سال یکی دیگر از شخصیت‌های سیاسی مشهور، کریستینا ملکه‌ سوئد، نامه‌نگاری با دکارت را آغاز کرد.

رگیوس آنچه را که نسخهی جدید و ارتقایافتهی علم دکارتی می‌دانست، منتشر کرد که همان‌طور‌که می‌دانیم خشم وتیوس را برانگیخت. اما رگیوس به این کار بسنده نکرد چراکه به نظر می‌رسید میان نگرش "دکارتی" خود و نگرش دکارت اختلاف‌های مهمی یافته است و با انتشار لوحی که در آن بیست و یک تز را (که تعبیر او از علم "دکارتی" آن‌ها را رد می‌کرد) علیه دکارت فهرست کرده‌ بود، کوشید تا این دو نگرش را از هم جدا کند.

دکارت در پاسخ به نوشته رگیوس دفاعیه‌ای را در یک صفحه نگاشت و چاپ کرد و سپس برای دکه‌های روزنامه‌فروشی فرستاد تا همه بخوانند. "یادداشت‌هایی درباره‌ یک برنامه"، که با نام "توضیحاتی درباره‌ی یک لوح خاص" نیز از آن یاد می‌شود، دفاعیه‌ی علنی دکارت است که در سال 1648 منتشرشد.

با وجود این، همان‌طورکه پیشتر ذکر شد، در نتیجه‌ی این مشاجره‌ علنی تنش‌ها بالا گرفت و دکارت شیوه‌ی زندگی‌ خود در هلند را در خطر دید. خوشبختانه، یکی از دوستان و تحسین‌کنندگان دکارت به نام شانوت که در دربار ملکه کریستینا کار می‌کرد و شخص ملکه کریستینا از دکارت می‌خواستند که در صورت امکان به سوئد برود. پس از مکاتبه‌ای نه چندان طولانی، ملکه کریستینا جایگاهی در دربار را به دکارت پیشنهاد کرد. دکارت به دلایلی چند، که بی‌شک دلایل مربوط به نگرانی‌های او درباره وتیوس از جمله‌ی آنان بود، این پیشنهاد را پذیرفت و در سال 1649 هلند را به مقصد سوئد ترک کرد.  

در ابتدا، ملکه کریستینا از دکارت تقاضای اندکی داشت. با وجود این، طبق گفتهی گاکروگر، این وضع دگرگون شد. زیرا پس از اتمام زمان اختصاص‌یافته برای مستقرشدن، ملکه او را به انجام‌دادن دو کار فرمان داد: نخست، مرتب‌کردن تمامی نوشته‌های خودش و دوم، طرحریزی یک آکادمی. مسلما، دکارت به واسطه‌ تجربه‌اش در بردا درباره چگونگی انجام‌دادن فرمان دوم ایده‌هایی داشت. در ژانویه‌ی سال 1650، ملکه کریستینا کم‌کم از دکارت خواست تا درس‌هایی از فلسفه به او بیاموزد. از قرار معلوم این درس‌ها ساعت پنج صبح آغاز می‌شد و پنج ساعت ادامه می‌یافت. تدریس هفته‌ای سه روز انجام می‌شد.

طی این مدت، دکارت "انفعالات" را منتشرکرد؛ اثری که، دراصل، حاصل مکاتبات او با پرنسس الیزابت بود (کسی که "اصول" را به او تقدیم کرده بود). یکی از اهداف "انفعالات" توضیح این مسئله بود که چگونه زندگی عاطفی (و درنتیجه زندگی اخلاقی) انسان به هستی روح که ضرورتا با جسم یگانه است، مرتبط می‌شود. به بیان ساده، "انفعال روح" حالتی ذهنی (یا اندیشه‌ای ذهنی) است که به طور مستقیم از فعالیت مغز ناشی می‌شود. چنین انفعالاتی می‌توانند ما را به کنش وادارند. با توجه به چنین موضوعی، دکارت اظهار می‌کند که انسان باید بیاموزد که بر انفعالات خویش مسلط شود، زیرا آنها می‌توانند انسان را به انجام دادن اعمال شرارت‌آمیز وادارند.

منتقدان دکارت، از جمله الیزابت، استدلال می‌کردند که الزامات متافیزیک دکارت برای نگرشی که در انفعالات تشریح شده است، تنگنایی واقعی ایجاد می‌کند. زیرا، طبق متافیزیک دکارت، سرشت ذهن فکرکردن و سرشت بدن امتدادیافتن در طول و عرض و عمق است. یک نگرش درباره‌ی علیت آن است که یک شی‌ء، مثلا از طریق تماس، علت حرکت شیء دیگر است که به نظر می‌رسد منتقدان دکارت این نگرش را به او نسبت می‌داده‌اند. به نظر می‌رسد که تماس، در این بافت، تنها از طریق سطوح امکانپذیر می‌شود.

حال، از آنجا که اجسام امتدادیافته‌اند و بنابراین دارای سطح هستند، می‌توانند با یکدیگر در تماس قرارگیرند و در نتیجه می‌توانند علت حرکت یکدیگر باشند. با وجود این، چنانچه اذهان امتدادیافته نباشد فاقد سطح هستند و چنانچه فاقد سطح باشند، در اصل، هیچ راهی برای اجسام وجود ندارد که با آنها در تماس قرارگیرند. بنابراین، در اصل، هیچ راهی برای اجسام وجود ندارد که بر اذهان اثر گذارند، و برعکس. به عبارت دیگر، اذهان و اجسام، در اصل، نمی‌توانند به صورت علی بر یکدیگر اثر گذارند. بنابراین، چنانچه نگرش تشریح‌شده در "انفعالات" مستلزم آن است که اجسام و اذهان بتوانند به صورت علی بر یکدیگر تأثیرگذارند و الزامات متافیزیک دکارت چنین تعاملی را ناممکن می‌سازند، متافیزیک دکارت برای نگرش تشریح‌شده در "انفعالات" تنگنایی جدی ایجاد می‌کند.

هرچند به نظر می‌رسید که امور درحال پیشرفتن است، اما این پیشرفت به‌خوبی موردانتظار نبود. برای مثال، دکارت در نامه‌ای به بِرِگی، به تاریخ 15 ژانویه 1650، ملاحظاتی را درباره‌ی تصمیم خویش برای بازگشت به سوئد بیان می‌کند. او خود را "غریبه احساس می‌کند" و زمستان را چنان زمخت می‌یابد که می‌گوید "در اینجا اندیشه‌های آدمی همچون آب یخ می‌زند". با توجه به احساسی که در این نامه بیان شده است، این گفته احتمالا به همان اندازه که نظر دکارت را درباره‌ی آب و هوا بیان می‌کند، نظر او را درباره‌ی فضای فکری نیز نشان می‌دهد. در اوایل فوریه، کمتر از یکماه پس از نوشتن نامه به بِرِگی، دکارت بیمار و بیماری او به سرعت به عفونت تنفسی جدی تبدیل شد. با وجود آنکه، در پایان یکی از هفته‌ها، به نظر می‌رسید که رو به بهبود رفته است، اوضاع بدتر شد و او در سپیده‌دم 11 فوریه 1650 درگذشت. او به هنگام مرگ پنجاه و سه سال داشت.

کد خبر 813890

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha