با کاهش محسوس شدت جنگ اسرائیل علیه مردم نوارغزه در روزهای اخیر و تلاش های همه جانبه حامیان رژیم صهیونیستی برای برقراری آتش بس که با صدور پیام مهم و تاریخی رهبرمعظم انقلاب به اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت حماس همزمان شد، می توان نشانه های آشکار دومین رسوایی تاریخی رژیم صهیونیستی در طول حیات شصت ساله اش(بعد از شکست مفتضحانه در جنگ سی و سه روزه لبنان) را مشاهده کرد و این رسوایی عظیم را در تقویم روزهای نکبت بار میراث خوار هولوکاست ماندگار دانست.
جنگ ژانویه دارای دو ضلع و بعد کاملا منفک بود، ضلع نظامی و ضلع رسانه ای که با قاطعیت می توان گفت رژیم اسرائیل در هردو بعد متحمل شکست شد، عملیات نظامی اسرائیل موسوم به "سرب گداخته" نه تنها نتوانست ریشه حماس را در منطقه غزه نابود کند، بلکه منجر به تقویت قدرت رایزنی حماس در معادلات منطقه ای (که مصادیقی چون حضور مقتدرانه نمایندگان حماس در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی داشت) منجر شد.
عملیات نظامی اسرائیل موسوم به "سرب گداخته" نه تنها نتوانست ریشه حماس را در منطقه غزه نابود کند، بلکه منجر به تقویت قدرت رایزنی حماس در معادلات منطقه ای(که مصادیقی چون حضور مقتدرانه نمایندگان حماس در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی داشت) منجر شد |
دغدغه کنونی اسرائیل به سمت هزینه های تداوم محاصره غزه معطوف خواهد شد، زیرا پس از پایان جنگ نیز تداوم محاصره مردم غزه برای این رژیم به طرز ملموسی هزینه آور خواهد بود.
از سوی دیگر، انفجار عظیم افکار عمومی جهان و جبهه گیری بی سابقه غالب رسانه های جهان علیه رژیم صهیونیستی باعث می شود در بعد رسانه ایی و نرم هم اسرائیل بازنده جنگ ژانویه 2009 باشد که اتفاقا تلخی ناکامی و شکست برای رژیم صهیونیستی در بعد رسانه ای و خبری بسیار شدیدتر از بعد نظامی و عملیاتی آن بود.
جنگ غزه همچنین باعث شد موضع دشمن اصلی رژیم صهیونیستی درمنطقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران به شدت تقویت شود و کفه ایران در معادلات منطقه ای سنگین تر شده و انزوایی تاریک برای اسرائیل و برخی کشورهای عربی سازشکار با رژیم صهیونیستی در منطقه ایجاد شود، از این منظر هم جنگ غزه به زیان سردمداران رژیم صهیونیستی تمام شد.
اتمام جنگ خونین غزه همزمان با پایان دوره ریاست جمهوری هشت ساله جرج بوش، سمفونی ماندگاری را در تاریخ خاورمیانه به ضرر آمریکا خواهد آفرید که یک خاطره مشترک و تلخ از هم آوایی اسرائیل و آمریکا را به رخ جهانیان می کشد.
مهمترین انگاره رسانه ای جنگ غره این بود که شاید برای نخستین بارحجم عظیم وغالب افکار عمومی جهان با جنایات اسرائیل درغزه به معنی واقعی کلمه"درگیر"شد، مسئله این است که درگیر شدن بخش مهمی از رسانه ها و افکار عمومی جهان با موضوع جنایات بی سابقه اسرائیل در غزه، دارای ابعاد بلندمدتی نیز خواهد بود که نباید از آن غافل شد، رسانه ها و افکار عمومی بنا به طبع خود، حالت انزجار از اسرائیل را به زودی به بخش های مرتبط با خود به خصوص احزاب و نهادهای سیاسی منتقل خواهند کرد.
اگر واقعه هولوکاست و آنچه که به نسل کشی و مظلومیت مجعول یهودیان در جنگ جهانی دوم معروف است، مبنای مشروعیت ساز دولت صهیونیستی بود، امروز با این حجم عظیم ازکشتار و تخریب در غزه، اسرائیل عملا مبنای مشروعیت ساز خود را با دست خود ویران کرد و حنای هولوکاست بیش از پیش، کمرنگ تر خواهد شد و دور از ذهن نیست که حتی فصل و نوع جدیدی از یهودی ستیزی را در جهان بخاطر جنایات اسرائیل، در سراسر جهان و به خصوص منطقه خاورمیانه شاهد باشیم.
دیگر پیامد مهم جنگ غزه این بود که تصویر و وجهه طیف میانه رو و صلح طلب در درون اسرائیل که غرب تلاش بسیاری می کرد به عنوان تصویر اصلی اسرائیل به جهانیان نشان داده شود، را به فراموشی سپرد و رژیم صهیونستی را همانطور که هست، یعنی در ویترین "نظامیان رادیکال صهیونی" به جهان عرضه کرد.
پیامد مهم جنگ غزه این بود که تصویر و وجهه طیف میانه رو و صلح طلب در درون اسرائیل که غرب تلاش بسیاری می کرد به عنوان تصویر اصلی اسرائیل به جهانیان نشان داده شود، را به فراموشی سپرد و رژیم صهیونستی را همانطور که هست، یعنی در ویترین "نظامیان رادیکال صهیونی" به جهان عرضه کرد |
با توجه به مجموعه شرایط فوق و اطلاعات موجود در صحنه ، می توان گفت بدون شک اکنون اسرائیل به مرحله "هزینه زایی مطلق برای غرب" رسیده است و برخلاف گذشته دیگر نمی تواند نقش آهنین حافظ منافع غرب در منطقه را ایفا کند، این واقعیتی است که تحلیلگران غربی نمی توانند از آن چشم پوشی کنند، اما سوال این است که غرب با این مولود نامشروع و خونخوار خویش چه خواهد کرد؟ آیا غرب سیاست شرم آور خود در هزینه کردن از نهادهای بین المللی چون سازمان ملل برای تزریق مشروعیت و مقبولیت به اسرائیل و اهدای جوایز صلح (!) به سران این رژیم و ...را دنبال خواهد کرد؟
نباید فراموش کرد که جنگ غزه یک ضلع پنهان هم دارد وآن افتادن توپ منازعه خاورمیانه در زمین اروپاست، تکلیف آمریکا مدتها است که برای افکار عمومی مردم خاورمیانه روشن شده است، اما امروز نوع موضع گیری اروپا در قبال مسئله فلسطین سرنوشت ساز خواهد بود، آیا اروپا از این فرصت تاریخی استفاده خواهد کرد؟
نظر شما