دکتر احمد بخشایشی اردستانی استاد دانشگاه و صاحبنظر امور استراتژیک میزگرد "ریشه ها و پیامدهای جنگ غزه" که در خبرگزاری مهر برگزار شد، با بیان اینکه جنگ غزه را از سه منظر کلان، منطقه ای و خرد می توان تحلیل کرد، گفت: از نظر بسیاری از کارشناسان جنگ غزه به نوعی ادامه تقابل ایران و آمریکا بود. چون غزه در حقیقت نماینده فکر ایران (یعنی مقاومت) و اسرائیل هم نماینده فکری و سیاسی غرب به خصوص آمریکا بود.
بخشایشی اردستانی با اشاره به ریشه های مستقیم جنبش حماس از انقلاب اسلامی ایران گفت: برپا ماندن انقلاب اسلامی در ایران با وجود همه فشارها در طول سی سال اخیر موجب شده است هلال مقاومت و مفهوم بیداری اسلامی به عنوان دو دستاورد الهام بخش انقلاب اسلامی به سایر نقاط خاورمیانه سرایت پیدا کند.
وی گفت: مطمئن باشیم اگر آمریکایی ها در عراق زمین گیر نمی شدند به ایران حمله می کردند و حتی اگر در جنگ 33 روزه اسرائیل موفق می شد آنها بازبه ایران حمله می کردند. بنابراین می توان گفت قطع کردن بازوهای استراتژیک ایران درخاورمیانه یکی از اهداف جنگ غزه بود.
بخشایشی تصریح کرد: یک بعد مهم جنگ غزه تقابل اعراب سازشکار با طیف اعراب مقاومت در سطح دولت ها بود که این طیف بندی بی سابقه است و در آینده پیامدهای خاص خود را بر خاورمیانه خواهد گذاشت.
وی با بیان اینکه غزه دارای مردمانی تحصیل کرده ودیپلمات مسلک است، گفت: اهالی غزه از همان ابتدا با اسرائیل مشکل داشتند و اینکه حماس توانست اعتماد مردم غزه را حفظ کند و از غزه پایگاه مقاومت بسازد کاملا قابل تامل است.
این کارشناس امور استراتژیک،اسرائیل را درحال ورود به فاز واگرایی توصیف کرد وگفت: پست صهیونیست ها ازجنگ خسته شده اند و آن نسل ابتدایی اسرائیلی ها مثل موشه دایان و شارون و ... به تاریخ پیوستند. تداوم تنش ها با فلسطینیان، اسرائیل را فلج خواهد کرد.
بخشایشی تفکیک مردم غزه ازحماس را یکی از اهداف ناموفق اسرائیل در جنگ اخیر توصیف کرد و گفت: جنگ غزه بار دیگر بر این حقیقت صحه گذاشت که حل مسئله خاورمیانه بدون حل موضوع فلسطین ممکن نیست.
بخشایشی اردستانی نیز در بخش دیگری از سخنانش در مورد دستاوردهای طرفین در این جنگ گفت: هدف بلند مدت اسرائیل از جنگ غزه مقابله با حوزه نفوذ رو به گسترش ایران در منطقه خاورمیانه بود چون زمانی قهرمان فلسطین یار عرفات بود اما امروز قهرمان فلسطین حماس است که این تغییر بسیار مهم است.
وی تاکید کرد: در بعد میان مدت تقویت دولت ابومازن هدف اسرائیلی ها بود چون ابومازن فردی سازشکار است و اسرائیل امید داشت که بتواند با او مسئله فلسطین را حل کند. در بعد کوتاه مدت تضعیف حماس از جمله اهداف اسرائیل بود البته اسرائیل الان گمان می کند که در این هدف آخری موفق شده است در صورتی که گذشت زمان عکس این مسئله را اثبات خواهد کرد.
بخشایشی با اشاره به اینکه در رویارویی یک گروه چریکی مثل حماس با یک ارتش کلاسیک مثل ارتش اسرائیل معیارهای متفاوتی برای تعیین پیروز میدان وجود دارد، گفت: همین که حماس در این جنگ توانست دوام و بقای خود را حفظ کند معنی اش پیروزی برای حماس است.
این کارشناس اموراستراتژیک خاطر نشان کرد:مرحله بعدی طرح اسرائیلی ها این است که درغزه بین گذرگاه رفح وغزه نیروی حافظ صلح بین المللی قرار بگیرد تا امنیت اسرائیلی ها فراهم شود و حماس نتواند سلاح خریداری کند.
وی خاطر نشان کرد: بهترین وکم هزینه ترین راه برای اروپا وغرب این است که دموکراتیک بودن حماس را به رسمیت بشناسند و با این گروه به طور رسمی وارد مذاکره شوند.
بخشایشی درمورد تاثیر ریاست جمهوری باراک اوباما ومسئله فلسطین گفت: اوباما شخصا مایل است کاری را دراین مورد انجام دهد اما چون کارگزار یک ساختار مشخص است این توان را ندارد.
وی تصریح کرد: بنا به دلایل سیاسی واستراتژیک نه اردن، نه سعودی ونه مصربا اینکه حماس در باریکه غزه یک دولت داشته باشد موافق نیستند و در جهت عکس آن عمل می کنند و لذا باید در این محور سیاسی حماس را یاری کرد.
بخشایشی خاطر نشان کرد: امروز ایران، سوریه و ترکیه سه محور دیپلماسی حماس هستند اما باید توجه داشته باشیم که تفکیک دولت های عربی به دو بخش تندرو و کند رو به نفع اسرائیل است و ما نباید در این دام بیفتیم.
وی با بیان اینکه بسیار بعید است که اسرائیل مجددا جنگی را به راه بیندازد، گفت: تنها احتمال ممکن این است که اگر ایران و آمریکا در دوره اوباما به توافق نرسند امکان برخی تحرکات نظامی اسرائیل وجود دارد.
بخشایشی درپایان گفت: رابطه ایران و آمریکا خطی نیست بلکه مثلثی است و ضلع سوم آن اسرائیل است که همواره مخالف عادی شدن روابط ایران و آمریکاست.
نظر شما