به گزارش خبرنگار مهر، عبادیان که در نشست نقد و بررسی کتاب "جستارهایی در زیبا شناسی" سخن میگفت افزود: من میخواهم درباره یک مبحث کلی موجود در کتاب که بحثی سنتی و کلاسیک است صحبت کنم. مسأله اخلاق، هنر و ادبیات موضوعی است که چند مقاله کتاب "معادلاتی در زیباشناسی، هرمنوتیک و ساختارشکنی" حول آن محور بوده است. برخی مقالات کتاب در حوزه زیباشناسی نیست و صرفا در حوزه هرمنوتیک قرار دارد. اگر چه این مجموعه مقالات جمعی از اضداد نیست ولی متفاوت هستند. شاید این تنوع یک حسن باشد از این جهت که اگر مقالات صرفا در حوزه زیباشناسی میبود، ممکن بود که کتاب کسل کننده می شد.
مترجم کتاب "فلاسفه بزرگ" در ادامه خاطر نشان کرد: من میخواهم بحثم را با این پرسش آغاز کنم که نگاه به اخلاق چگونه میتواند باشد. برای پرداختن به این سوال مایلم در مورد واژه اخلاق توضیحی بدهم.
وی گفت: در انگلیسی دو لغت ethic و moral وجود دارد که در فارسی هر دو به اخلاق ترجمه میشود که این اشتباه است. این دو لغت کاملا معانی متفاوت دارند. moral ، یعنی اعمال ایدئولوژیک در صورتی که ethic جنبه ذهنی، سلیقهای و طبقاتی دارد. ethic به اصول و علم اخلاق اطلاق میشود.
او گفت: رابطه اخلاق، هنر و ادبیات را اولین بار به طور نظری افلاطون مطرح کرده است. افلاطون در کتاب "جمهوری" مسأله زیبایی را در ارتباط با اخلاق مطرح میکند که هنوز بعد از گذشت این سالها نمیتوان اهمیت آنرا نادیده گرفت و از آن گذر کرد. در اندیشه افلاطون اخلاق ترکیبی از ethic و moral است.
اولین مترجم "تراکتاتوس" ویتگنشتاین در ادامه افزود: از نظر افلاطون زیبایی همواره توأم با اخلاق(رفتار) و نوعی فضیلت است که مراد وی از فضیلت حقیقت اجتماعی است.
وی افزود: اگر چه وظیفه هنر(نوشتاری، سینما و تئاتر) آموزش اخلاق نیست ولی در هنر ناگزیریم سراغ اخلاق را بگیریم. به عنوان مثال در نمایشنامه "آنتیگونه" اثر "سوفکل" دو نوع اخلاق با یکدیگر درگیر هستند. اول اینکه قوانین خدایی وجود دارد که "آنتیگونه" بر اساس آن قوانین عمل میکند و اخلاق دیگر را "کرئون" نمایندگی میکند. "کرئون" نماینده اخلاقی است که در آن حقوق طبیعی را کهنه تلقی میکند و معتقد است که این نظم کهنه جایش را باید به نظم جدید بدهد. بنابراین مشاهده میکنیم اگر چه وظیفه هنر آموزش اخلاق نیست ولی اخلاق در هنر مطرح و در آن عمل میکند.
او در ادامه تصریح کرد: هنرمندی که اثری هنری خلق میکند، فرزند زمان و مکان است و موضع ارزشی و اخلاقی دارد و از طرف دیگر نیز اثر هنری با حقایق اجتماعی سروکار دارد. لذا اخلاق را نمیتوان از هنر جدا کرد.
وی گفت: وقتی خصلت رمانهای ادبی را از قرن 18 میلادی دنبال میکنیم درمییابیم که در دوره پیش از انقلابها، حقیقت و حقیقت جویی محور آثار ادبی بوده است ولی بعد از انقلاب و در زمان آرامش شاهد جلوهگری بیشتر ذوق و زیبایی در آثار ادبی هستیم.
عبادیان در پایان در انتقاد به این دیدگاه که افلاطون با شاعران سر ستیز داشته، گفت: افلاطون خودش یک شاعر بوده است. او در آثارش به اشعار "هزیود" اشاره می کند. درست است که افلاطون در ترسیم مدینه فاضله خود در جمهوری بر هنرمندان خط میکشد و آنان را در مدینه فاضله خود جا نمیدهد و بیرون میگذارد، ولی در خارج از آن خودش یک شاعر است. او در محاورهها، جای بحث در مورد این مقولات را باز میگذارد و بحث را نمیبندد.
نظر شما