۱۴ بهمن ۱۳۸۷، ۱۳:۲۴

اخلاق و روابط بین‌الملل (9)

نظریه نظام جهانی و نقد اخلاق سرمایه‌داری

نظریه نظام جهانی و نقد اخلاق سرمایه‌داری

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: نظریه نظام جهانی از گسترده‌ترین تلاشهای نظری و متأثر از جامعه شناسی تاریخی در روابط بین‌الملل، توجه به ساختار نظام بین‌الملل را در شکل گیری مناسبات بین‌المللی مد نظر دارد. یکی از چشم اندازهای نظری مورد توجه در روابط بین‌الملل نظریه نظام جهانی است که بیش از هر کس با نام "امانوئل والرشتاین" (Immanuel Wallerstein)، جامعه شناس امریکایی پیوند خورده است.

نظریه نظام جهانی متأثر از جامعه شناسی تاریخی است. جامعه شناسی تاریخی به زمینه‌های تاریخی شکل گیری و تحول ساختارها، نهادها، و فرایندهای اجتماعی توجه می‌کند. منشأ نظریه نظام جهانی به اولین تلاش منظم جهت به کار گیری عقاید مارکس در حوزه روابط بین‌الملل برمی‌گردد. یعنی متفکرانی مانند "هابسون" (Hobson)، "لوکزامبورگ" (Luxemburg)، "بخارین" (Bukharin)، "هیل فردینگ" (Hilferding) و لنین در آغاز قرن بیستم به انتقاد از امپریالیسم پرداختند.

دیدگاه‌های لنین به وسیله مکتب وابستگی امریکای لاتین گسترش یافت. به ویژه آثار "رائول پربیش" (Raul Perbisch) از اهمیت خاصی برخوردار است. او معتقد بود که کشورهای پیرامون از آنچه که او آن را "نزول شرایط تجارت" می‌نامد، رنج می‌برند. به عبارت ساده‌تر او معتقد بود که قیمت کالاهای تولید شده بسیار سریع تر از مواد خام افزایش می‌یابد. در نتیجه کشورهای پیرامونی در مقایسه با کشورهای مرکز فقیرتر می‌شوند.

این بحث توسط نویسندگانی چون "آندره گوندر فرانک" (Andre Gunder Frank) و "هنریک فرناندو کاردوسو"(Henrique Fernando Cardoso) و "امانوئل والرشتاین"  بیشتر توسعه یافت.[1] والرشتاین در بسیاری از مباحث خود از مارکسیسم متأثر است. برای او همانند مارکس، واقعیت بنیادین تضاد اجتماعی میان گروه‌ها و طبقات اجتماعی می‌باشد؛ اقتصاد و روابط اقتصادی در تحلیل امر اجتماعی بسیار مهم است. اما والرشتاین، از نظر چگونگی تعریف سرمایه‌داری و نیز سطح تحلیل(نظام جهانی به جای دولتهای ملی) از مارکسیسم جدا می‌شود.[2]

از نظر والرشتاین، غالب‌ترین شکل سازمان اجتماعی همان چیزی است که او آنرا "نظام‌های جهانی" می‌نامد. تاریخ دو گونه نظام جهانی را شاهد بوده است: امپراطوری جهانی(world-empires) و اقتصادهای جهانی(world-economies). مهم‌ترین تمایز بین امپراطوری جهانی ، چگونگی اتخاذ تصمیم گیری در مورد توزیع منابع است. در امپراطوری جهانی یک نظام متمرکز سیاسی، قدرت خود را به کار می‌گیرد تا منابع را از مناطق پیرامون در مناطق مرکزی توزیع کند. ولی در اقتصاد جهانی با یک اقتدار مرکزی مواجه نیستیم بلکه مراکز متعدد قدرت وجود دارند که در رقابت با یکدیگر به سر می‌برند و منابع با اتخاذ تصمیم از سوی اقتدار مرکزی(مانند امپراطوری جهانی) توزیع نمی‌گردد، بلکه از طریق بازار توزیع می‌شود. ولی تأثیر نهایی هر دو نظام یکسان است و در هر دو سیستم انتقال منابع از پیرامون به مرکز صورت می‌گیرد.

به نظر والرشتاین، نظام جهانی مدرن نمونه یک اقتصاد جهانی است که این نظام در اروپا در پایان قرن 16 ظاهر شد. متعاقبا این نظام توسعه یافت تا وضعیت موجود را به وجود آورد به گونه‌ای که در آن هیچ گوشه‌ای از جهان وجود ندارد که در این نظام کاملا جذب نشده باشد. نیروی محرک این فرایند تجمع مستمر سرمایه یا به عبارتی سرمایه داری بوده است. لذا نظام جهانی مدرن بیش از هر چیز یک نظام سرمایه‌داری است و این سرمایه‌داری است که نیروی اصلی را ایجاد می‌کند.[3]

در سطح معرفت شناسی، والرشتاین از منتقدان علم‌گرایی مدرن و اثبات‌گرایی و تلاش آن برای دستیابی ادعایی به قوانین عام و جهان شمول با تجزیه واقعیت به اجزاء مختلف و کشف روابط میان آنهاست. او در مقابل رهیافتی چند رشته‌ای را پی می‌گیرد.
نکته دیگر در معرفت شناسی نظریه والرشتاین این است که او به وضوح امکان نیل به "حقیقت" به معنای جوهری و فرا زمانی آن را در علوم اجتماعی رد می کند. او معتقد است مفاهیم مورد استفاده در علوم، بازتابی از وضعیتهای خاص اجتماعی‌اند که ما در آنها زندگی می‌کنیم.

بنا براین مطالعات مبتنی بر نظریه نظام جهانی به یک معنا بی‌طرف نیستند. والرشتاین قائل به فرض علم جدای از ارزش نیست. از دید او علوم اجتماعی تاریخی اساسا سیاسی و اخلاقی است. او معتقد است هر چارچوب نظری، چارچوبی سیاسی است و هر ادعایی که درباره "حقیقت"، حتی اگر به عنوان حقیقتی گذرا یا نظریه‌ای اکتشافی یا باز پژوهانه مطرح شود، ادعایی ارزشی است.[4]

یادداشتها
1-جان بیلیس و استیو اسمیت، جهانی شدن سیاست: روابط بین‌الملل در عصر نوین، تهران: انتشارات ابرار معاصر، 1383، ص 464.
2-حمیرا مشیر زاده، تحول در نظریه‌های روابط بین‌الملل، تهران: انتشارات سمت، 1385، ص 179.
3-Iain Mclean, The Concise Oxford Dictionary of Politics, Oxford University Press, 1996.
4-www.newleftreview.com

کد خبر 827519

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha