به گزارش خبرنگار مهر، در پس آثار شهبازی تجربه و پختگی بیش از چند فیلم که در کارنامه دارد به چشم میخورد. از اولین اثر او "مسافر جنوب" که به عنوان فیلمسازی جوان و مطابق با جو سینمای آن دوره به تقلید و تبعیت از آثار کیارستمی ساخته شد، به وضوح درک عمیق او از مدیوم سینما و چگونگی استفاده از ابزار آن و همینطور تفاوت او با سایر فیلمسازان پیرو کیارستمی به چشم میآمد.
اکنون این ادراک غریزی با دانشی و تجربهای قوام آمده که موجب میشود شهبازی در روایت سینمایی هر نوع داستانی استادانه عمل کند. نتیجه آثار او نمایانگر ذهنیت همهجانبه نسبت به چیستی و چگونگی آثارش است. او به درستی میداند از یک داستان چه میخواهد و تصویر قرار است چه چیزی به آن بیفزاید و نه تنها هیچ فصل هرز رفته یا سستی در کارش دیده نمیشود، بلکه تک تک نماها هم حساب شده و سر جای خود هستند.
بازی و گردشها و حرکتهای بیهدف میزانسن و دوربین و بازیگر برای ساختارشکنی یا برای به رخ کشیدن تفاوت ساختاری ابداً در فیلم سینمایی "عیار 14" وجود ندارند و در عین حال گویی راکورد نوعی خفگی و بستگی در نماهای مربوط به محمدرضا فروتن حفظ شده که ریسک بسیار بزرگی به شمار میرود.
فروتن بازیگر اصلی است و بیشتر زمان فیلم با او سپری میشود و ممکن بود اینگونه نماها به سرعت تماشاگر را خسته کند، اما هوشمندی فیلمساز و در کنار او فیلمبرداری استادانه علی لقمانی و همینطور تدوین درست در زمانهای مورد نیاز نوعی تنفس ذهنی و چشمی به تماشاگر میدهد که موجب میشود خفقان آگاهانه متعلق به نماهای فرید به کل داستان و ذهنیت تماشاگر از فیلم تسری پیدا نکند.
از سوی دیگر شهبازی داستانی را برگزیده که به سادگی میتوانست به یک داستان کلاسیک اخلاقگرایانه بدل شود. "عیار 14" نسخه وارونه و تلطیفشده "جنایت و مکافات" است که با وجود داشتن نقطه اوج هولناک و فرودی با خصلتهای داستانهای کلاسیک، به دلیل ایجاد فاصلهای نامحسوس میان شخصیتهای داستان و تماشاگر، در لفافی از روایت مدرن پوشانده میشود.
ما اضطراب و ترس و دلواپسی را در فروتن میبینیم و با احساساتش همراه میشویم، اما چینش نماها و زوایای دوربین به نحوی نیست که احساس وحشت به همان شکل به تماشاگر منتقل شود، بلکه این حس تنها از طریق ما دیده و پس از آن درک میشود و همراهی ما با شخصیت داستان است که نگرانمان میکند، نه موقعیت نفسبری که در حال دیدن آن هستیم.
به مفهوم دیگر قرار نیست ما با پوست و گوشت و استخوانمان احساسات شخصیتهای داستان را لمس کنیم و تنها به درک آن اکتفا میکنیم. این در حالی است که در فیلمهایی با ساختار کلاسیک، این دو همزمان بیننده را به اوج هیجان و همذاتپنداری میرسانند.
در همان اوایل داستان منصور را با عینکی بر چشم میبینیم و گفته میشود یکی از چشمهای او به شدت آسیب دیده است و احتراز او از نشان دادن چشمش به دیگران این توقع را در تماشاگر ایجاد میکند که دیدن چشم نفرتانگیز او به لحظات حساس فیلم موکول شده تا بر تاثیر آن لحظات بیفزاید.
اما در فصول انتهایی فیلم و آن هم بدون هیچ تاکید خاص چشمی را میبینیم که اصلاً نفرتانگیز و آزاردهنده نیست و تصور ما در مورد چشم منصور مانند قضاوتمان نسبت به خود او تغییر میکند. مشخصترین دکوپاژ برای چنین صحنهای نمایش ناگهانی نمای نزدیک صورت او به شکل فیلمفارسیاش چشم او بود که میتوانست برای لحظهای تماشاگر را در جای خود میخکوب کند و سپس این فرصت را به او بدهد که دریابد چشم منصور مشکل چندانی ندارد.
فیلمساز تمام این فرصتهای نمایشی را برای درگیر کردن تماشاگر آگاهانه از دست میدهد تا روندی عقلانی را در جریان فیلم بگنجاند و هضم کند. همین اتفاق به صورت دیگر برای مضمون کار میافتد. شاید بتوان گفت جوهره داستان از ضربالمثل ترس برادر مرگ است گرفته شده که اگر صرفا قرار بود همین جوهره گسترش یابد به همان داستان اخلاقگرا میرسیدیم که پیشتر از آن یاد کردیم.
فیلمساز عرض داستان را با استفاده از حواشی زندگی شخصیت اول فیلم گسترش میدهد و با ورود به جزئیات موجب میشود که خط اصلی داستان بیش از آنچه باید برجسته نشود و به نحوی آن را تلطیف میکند. تنها یک پرسش همچنان بیپاسخ ماند و آن دلیل تاکید دو سه باره لیلا روی خراب بودن گرمکن شیشه عقب ماشین و بیاهمیت بودن آن برای فرید بود.
این تاکیدها قاعدتاً وقتی کنار هوای برفی و کمبود بنزینی قرار میگیرند که فرید را وا میدارد ماشیناش را با ماشین همسرش عوض کند، باید در جایی به کار بیایند و برای مثال بخارگرفتگی یا برفگرفتگی شیشه عقب ماشین مشکل دیگری به مشکلات آنها بیفزاید. در حالی که این موضوع بدون هیچ پیامدی رها میشود.
نکته آخر که نمیتوان از یاد برد بازی قابل قبول و کنترلشده تمام بازیگران "عیار 14" است. فروتن و کامبیز دیرباز، بازیهای مینیمالتری نسبت به گذشته و کاملاً متناسب با جنس این کار ارائه دادهاند و به خصوص پوریا پورسرخ که به عقیده من نقشاش در این فیلم بهترین بازی کارنامه حرفهایاش به شمار میرود.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
نیوشا صدر
نظر شما