۱۷ بهمن ۱۳۸۷، ۹:۴۰

علت و دلیل از نگاه دیویدسون

علت و دلیل از نگاه دیویدسون

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: بر طبق دیدگاهی که به دیویدسون نسبت داده­ایم تبیین­هایی که به حالات گزاره­ای نظر دارند غیرمکانیسمی هستند. چنین تبیین­هایی رفتار انسانی را با توسل به ساختاری که با نظریۀ تفسیر مناسب تعریف می­شود نشان می­دهند. این سرآغاز بحث دیویدسون در مورد نسبت علت و دلیل است.

اگر این [نظر] و نظرات مشابه این­گونه درست باشند این به نظر ما با اندیشۀ دیگر دیویدسون مبنی بر این­که دلایل، علل به شمار می­روند جور در نمی­آید: باورها، خواست­ها و قصدها تنها اعمال را تا جایی تبیین می­کنند که آن­ها علل آن اعمال باشند.

فرض کنید ضربه زدن شما به کلید برق با خواست­تان برای روشن کردن اتاق و هم­چنین باورتان به این­که ضربه زدن به کلید را روشن می­کند تبیین شود. هم­چنین فرض کنید که موفقیت یک تبیین از این نوع به تعین و تعریف مکانیسم درونی که متکفل ضربه زدن شما به کلید است متکی نیست. با این همه، موفقیت این تبیین بدون شک به شرایط عصب­شناختی شما علاوه بر شرایط دیگر متکی است و موفقیت آن به این متکی نیست که تطابقی میان اجزای تبیین­تان، حالات گزاره­ای مشخص و انواع مشخص حالت یا پدیدۀ عصبی متکی باشد. بنابراین حتی اگر این تبیین درست باشد این امر اشاره به هیچ چیز در باب ویژگی مکانیسم­هایی که متکفل رفتار شماست نمی­کند - و این متفاوت با آن است که آن­ها باید قابلیت تولید رفتاری از این نوع را داشته باشند.

با این همه، این تبیین مشتمل بر مؤلفۀ علی مهمی است. این بخشی از چارچوب تبیینی است که ما بدان متوسل می­شویم و این هنگامی است که به باورها، خواست­ها و قصدهایی که یک عامل می­تواند دلیل (برای انجام یک عمل مشخص و جایی که دلیل شامل یک جفت باور - خواست است) و برای انجام عملی مطابق دلیلی اما نه مطابق دلیل مشخص باشد توجه نشان می­دهیم. در این مورد رفتار عامل را تبیین نمی­کند چون آن بخشی از دلیل عامل برای انجام آن­چه انجام می­دهد نیست.

تصور کنید که شما می­خواهید صبحانه سالمی بخورید و باور دارید که با خوردن محتویات در حال جوش سبزی بلژیکی که روی میز، جلوی شما قرار گرفته، می­توانید صبحانۀ سالمی بخورید. علاوه بر این فرض کنید که شما می­خواهید مستقل باشید و باور دارید که خوردن یک ظرف از سبزی بلژیکی برای صبحانه به این هدف کمک می­کند. در این مورد شما ممکن است به منظور خوردن یک صبحانه سالم رفتار کنید و نه به جهت این­که می خواهید مستقل بودن را بیاموزید. سخت است. بدانیم "به جهت" در این جا "غیرعلی" است. در واقع همان­گونه که خود دیویدسون هم تأکید کرده است نقش حالات گزاره­ای در تبیین­های رفتار از طریق امر علی رخ می­دهد: تبیین­های حالت گزاره­ای اعمال تبیین­هایی بر حسب دلایل هستند و دلایل هم عللی به شمار می­روند.

فرض کنید این نکته درست باشد، درست بودن آن اما نیاز ندارد به جهت اطلاق­های باور و خواست باشد – اطلاق­های دلایل - که این اطلاق­ها اجزایی از مکانیسم علی­ای که متکفل آن­چه انجام می­دهید است گزینش می­کند. آن­چه شما انجام می­دهید به ویژگی گزاره­ای بدن­تان متکی است. این ویژگی گزاره­ای چیزی است که عاقبت اطلاق­های باورها و خواست­ها را تایید می­کند، همان­گونه که دیده­ایم بر طبق دیدگاه­های دیویدسون اطلاق حالات گزاره­ای با کاربرد چیزی شبیه نظریۀ تفسیر، یک نظریۀ ت، گره می­خورد. این داستان توصیف روشنی از یک نظام ترکیبی پیچیده ارائه می­کند.

این نکته چگونه به آشتی دیدگاه دیویدسون در باب اطلاق حالت گزاره­ای با باور ما مبنی بر این­که حالات گزاره­ای در تبیین­های علی اعمال عیان هستند کمک می­کند؟ برای لحظه­ای به الزامات این ایده که نظریه­های ت عامل­ها را بر حسب ساختار ترکیبی آن عامل­ها در نظر می­گیرند عطف توجه نشان دهید.

ترکیب­ها بدون آن­که بیان شوند می­توانند به وجود آیند بیایند و بروند. یک شی­ء می­تواند ترکیب­های متمایزی داشته باشند که بیان آن­ها بر حسب رفتار شی­ء قابل تمیز نیست. یکی از این ترکیب­ها می­توانست بدون آن­که ترکیب­های دیگر بیان شوند بیان شود. یک شی­ء ممکن است دو کیفیت، ک 1 و ک 2 داشته باشد که هریک از آن­ها در هماهنگی با کیفیات دیگر شی­ء باشد (و کیفیات اشیای نزدیک آن) و کششی در شی­ء  ایجاد کند که هنگامی­که گرم می­شود سبز گردد. هماهنگی که این شیء گرم می­شود و در نتیجه سبز می­گردد این ممکن است به جهت در اختیار داشتن کیفیات ک 1 ، ک 2 یا هر دوی آن­ها باشد. ما ممکن است یک تصمیم­گیری سخت در این باره که آیا ک 1 یا ک 2 یا ک 1 و ک 2 متکفل تغیر رنگ هستند یا نه داشته باشیم اما این موضوع دیگری است.

کد خبر 829297

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha