به گزارش خبرنگار مهر، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در همایش دو روزه امام محمد غزالی که عصر دیروز به مناسبت نهصد و پنجاهمین سالگرد تولد وی در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد به موضوع " منطق و معرفت در نظر غزالی " پرداخت.
دکتر دینانی گفت: غزالی در ایران خیلی محبوب نبوده است اما محبوبترین چهره در میان دانشمندان اسلامی علیالاطلاق غزالی است. جهان عرب و جهان اهل سنت و حتی جهان غرب به غزالی احترام میگذارد و در غرب و اروپا شناخته شدهاست. محبوبیت او در غرب به خاطر تطور و تحولات بنیادین روحیاش است.
استاد فلسفه اسلامی دانشگاه تهران افزود: اولین کتابی که در رد فلسفه نوشته شده، کتاب تهافةالفلاسفه است که یکی از تأثیرگذارترین کتابها در عالم به شمار میرود. او از یک طرف ضد فلسفه است و از طرفی یک منطقی تمام عیار و طرفدار منطق. او سه کتاب در حوزه منطق دارد که "محک النظر" و "معیار العلم" از آن جمله است. او اصطلاحات جدیدی را وارد منطق کرده است. او به فرق میان علم و معرفت پرداخته و آنرا مطرح کرده است. به گمان او معرفت به عالم تصورات مربوط است و تصدیق، علم است. او تصور را معرفت گرفته و کسی قبل از او این کار را انجام نداده است.
مؤلف کتاب "منطق و معرفت در نزد غزالی" گفت: تشکیک غزالی در صحت مسایل فلسفی منافی این نیست که خود دارای یک موضع فلسفی بوده باشد. آنچه میتواند این ادعا را تأیید کند، این است که این اندیشمند بزرگ در تهافة الفلاسفه، علت مخالفت خود را با حکما، وفادار نبودن آنان به منطق دانسته است. مفهوم این سخن آن است که اگر فلاسفه در مورد مسایل الهی میتوانستند به منطق وفادار باقی بمانند، او سخن آنان را میپذیرفت و از باب خصومت و ستیز وارد نمیشد. بر این اساس است که معتقد است حکما از جادهی صواب خارج گشته و مطالبی که ابراز داشتهاند، مخدوش است.
مؤلف کتاب "قواعد کلی در فلسفه اسلامی" گفت: سؤال دیگری که مطرح است این است که چرا غزالی با این همه انتقادها و بدگوییها که نسبت به علم کلام روا داشت، خود در سنگر یک متکلم موضع گرفت و تا پایان عمر خود هرگز این سنگر را ترک نکرد. آیا میتوان از منظر غزالی پاسخ منطقی و قانع کننده به این پرسشها داد؟
وی تصریح کرد: غزالی بحث مفصلی از اقسام هستی دارد و این بحث را در منطق بیان میکند. او موازنه میان عالم محسوس و عالم معقول را مطرح میکند لذا به سلسله مراتب هستی اعتقاد دارد که با مذاق اشعری او سازگار نیست. غزالی برای مناظره با اسماعیلیان به منطق رو آورد و آیات قرآنی را به شکل اول قیاس بیان کرد. او ارسطو ستیز بود و معتقد بود منطق، وحی الهی است.
مؤلف کتاب "وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامی" تصریح کرد: در بحث اخلاق، غزالی، اخلاقی حدوسطی ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوس را قبول نداشت. او میگفت قانون حدوسط اشکال عقلی دارد. او معتقد بود که عفت، حکمت و شجاعت منشأ نفسانی دارد و عدالت نباید در ردیف این سه مفهوم قرار گیرد. عدالت به گمان او حد وسط ندارد و اساسا نمیتوان حد وسط برای عدالت مطرح کرد. از طرف دیگر او معتقد است، چگونه میشود حد وسط را سنجید چرا که حد وسط چیزی هندسی است و نمیتوان آنرا در حوزه اخلاق به کار برد.
برگزیده کتاب سال در حوزه فلسفه در پایان خاطر نشان کرد: کتاب احیاء علوم الدین، مهمترین کتاب غزالی است. او این کتاب را برای این نوشته که میخواسته یک اخلاق اسلامی بسازد که اخلاق ارسطویی نباشد. سؤال این است که آیا غزالی با نوشتن این کتاب توانست یک سیستم اخلاقی ایجاد کند. به این سؤال نمیشود ظاهرا پاسخ قاطعی داد. غزالی خود با نوشتن کتاب "معراج القدس"، دوباره به اخلاق حد وسطی ارسطو برمیگردد.
نظر شما