به گزارش خبرگزاری مهر، سید محمد خاتمی رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها که روزگذشته در دانشگاه لاتروب ملبورن سخنرانی می کرد؛ در تشریح بایدها و نبایدها در نظریه و برنامه عمل گفتگوی تمدنها گفت : "ستم فاصله ها" و"زوال فاصله ها" دو تعبیر رایج در دانش جدید ارتباطات اند که هر دو نیز بر پایه نسبت میان این سرزمین - استرالیا - و جهان متمرکز وضع شده اند.
وی افزود: زمانی که اندیشمندان و متخصصان ارتباطات به پدیده مهم تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در تغییر زندگی انسان و جامعه جدید پرداختند، این تمثیل را از وضع استرالیا در برابر قاره های دیگر برگرفتند و نتیجه گرفتند دیگر مسافت و یا مکان برخلاف گذشته مانع ارتباط نخواهد بود. "ستم فاصله ها" که زمانی موجب انزوای این سرزمین و دشواری های زندگی در این سوی عالم بود به سود "زوال فاصله ها" که گشاینده ظرفیت های نو است دگرگونی شده است.
خاتمی ادامه داد : من این تمثیل را که مناسبت بسیار با مکان و زمان گفت و گوی ما دارد برای ورود به مباحث و مسایلی در باب "گفتگوی فرهنگ ها و تمدنها" راهگشای می بینم.
رئیس موسسه گفتگوی فرهنگها و تمدنها تاکید کرد: سرمشق فناوری اطلاعات و ارتباطات که شالوده مادی جامعه شبکه ای را تشکیل می دهد و با "کاهش فاصله ها" و"تغییر مرزهای تمایز" در عرصه های گوناگون همراه است، قابل تفسیر با "سرمشق گفتگوی فرهنگ ه" ست که بنیان معنوی جهانی را می گذارد که معطوف به تفاهم است.
خاتمی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد : تکیه بر زور و خشونت و هراس که از جمله مهمترین تهدید های دوران ماست محصول موقعیت های غیر گفتگویی است که در آنها وجوه "دیگری" و ضرورت و لوازم گفت و گو با او نادیده گرفته می شود. تروریسم که نتیجه پیوند نا مبارک تعصب کوربا قدرت برای خدمتگزاری به یک توهم سازمان یافته است، مصداق بارز این گونه وضعیت های بسته و خودمدار است.
وی ادامه داد : مگر تروریسم جز بهره گیری از شیوه های رعب آمیز برای وصول به اهداف سیاسی"غیریت ساز" و"دیگر ساز" است؟ پس مهم نیست چه نامی بر خود بگذارد، حتی ممکن است از دین و هنر و دانش هم سوء استفاده کند.
رئیس موسسه گفتگوی فرهنگها و تمدنها خاطرنشان ساخت : این تهدیدها به رغم زمینه ها و ابعاد نگران کننده ای که دارند، همه واقعیت های موجود در جهان ما نیستند. فرصت هایی که برای روآوردن به گفتگو وگذار از وضعیت ستیز به فضای تفاهم فراهم شده است، اندک نیستند. تردید نکنیم که دگرگونی های علمی و فنی یا به زبانی دیگر نرم افزارها و سخت افزارهای عصر ما عرصه را بر گفت وگو میان فرهنگها و تمدنها گشوده اند. توجه به مفهوم جدید گفت و گو و نسبت آن با جامعه پرشتاب و پردامنه اطلاعاتی وشبکه ای توانسته است فضای تازه ای درعرصه نظر وعمل بگشاید. فرصت چنین گفتگوهایی تنها بر مبادله اطلاعات مبتنی نیست، نتیجه آن تغییر در پیش فرض ها، پیدایش روندها و خلق فرصت ها و واقعیت های نو است، به رسمیت شناختن ”دیگری“ و ارتقای مخاطبان به طرف های برابر در گفت و گو از پدید آمدن ترازهای معرفتی جدید و مناظر و افق های تازه در عرصه های نظر و عمل نشأت گرفته است.
خاتمی افزود : اما گفتگوی فرهنگ و تمدن به عنوان سرمشق جهان جدیدی که انسان در عین امنیت در آن احساس برخورداری معنوی ومادی وحرمت کند باید به صورت یک راهبرد مورد توافق اهل خیر و صلاح و اندیشه درآید و برای پیشبرد این راهبرد ما هم نیازمند تنقیح مبانی فلسفی و تبیین اصول فکری گفت و گو در سطوح آکادمیک و هم محتاج برنامه های عمل در سطوح نهادهای ملی، مدنی و بین المللی هستیم. در این دو زمینه ما با پرسش های مهمی رو به رو هستیم که باید در اینجا و در هر جای دیگر آنها را در برابر اصحاب اندیشه و تجربه عرضه داریم تا درحد توان افق های نظری و کاربردی روشن تری برای گفت و گوی میان فرهنگ ها و تمدن ها بگشاییم.
وی گفت : باید نشان دهیم که چرا و چگونه جهان ما به رغم پوسته سخت و هراس آمیز و خشونت زده خود در لایه های عمیق و زیرین اندیشه ای و فرهنگی رو به سوی گفتگو دارد و پیشاهنگان و پیش برندگان آن کیانند. باید بتوانیم راهبردهای مناسب برای سامان دادن و پیش بردن این گفتگو را روشن تر کنیم باید نقش ها و کارکرد های ساختارها، نهادها و گروه های موثر در تسهیل و تسریع گفت و گو را در عرصه های ملی و بین المللی بهتر بشناسیم و با تبیین و تدوین بایدها و نبایدهای تحقق گفتگو در حوزه های نظری و علمی گام هایی فرا پیش نهیم.
خاتمی در ادامه سخنرانی خود در دانشگاه لاتروب ملبورن گفت : من در حد توان و مجال در این زمینه ها فتح بابی می کنم تا با بهره مندی از نظرهای شما فرصتی فراخ تر برای تدقیق و تعمیق مسائلی از این دست فراهم آید.
رئیس موسسه گفتگوی فرهنگها و تمدنها با طرح این پرسش که چرا جهان ناگزیر از توجه به گفتگوست؟ گفت : می توان اقتضای نخست آن را از منظر سیاست یافت؛ تحولات گسترده تکنولوژیک و ظهور فرایندهای پیچیده جهانی شدن، تهدیدها و مخاطره های بین المللی را نیز در صورت های پیچیده تری انعکاس داده است، امنیت جهانی در عرصه های غیر گفتگویی به شدت آسیب پذیر شده است. حادثه تلخ ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ از این زاویه نقطه عطفی به شمار می رود. مورد هجوم واقع شدن کشوری که در جنگ جهانی از مخاطرات بزرگ در امان مانده بود، آن هم از سوی حاشیه ای ترین مراکز جهان امروز وضعیت ابهام آمیزی را برای جهان ما ترسیم کرده است.
خاتمی اضافه کرد: الگوی مخاطره هایی که اینک ظاهر شده اند، با روشهای دیرین متکی بر قدرت و سلاح های بازدارنده و حتی اتمی نیزقابل پیشگیری نیست. درچنین شرایطی جهان نیازمند آن است که به این ادراک جمعی تن دردهد که زور متکی بر سرمایه و سلاح، امکان پایه گذاری زندگی توأم با امنیت را فراهم نمی سازد، اینک همه جوامع نیازمند تشریک مساعی و التزام به اخلاق و ارزشهای مردم سالاری و برابری در عرصه جهانی اند. اقتضای دیگر روی آوردن به گفت وگو را می توان در توجه فراگیر فلسفه ها و دانش های اجتماعی به امر گفت و گو در دهه های اخیر یافت. فیلسوفان و جامعه شناسان و زبان شناسان و ارتباط گران گفت و گو گرا اکنون نحله های غالب فکری معاصر را بر مدار ضرورت و امکان گفت و گو سامان داده اند.
وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه پیشاهنگان و فاعلان و پیش برندگان گفتگو در این دوران کیانند؟ ادامه داد : تحولات فناوری های ارتباطی و فرهنگی در دنیای امروز، خواسته یا ناخواسته عرصه های تمدنی را به روی یکدیگر گشوده است. در چنین وضعیتی، دائرمدار ارتباطات جهانی بیش از هر زمان دیگر نه سیاستمداران بلکه فرهیختگان و حتی عموم مردم شده اند.
سیاست در نگاه سنتی آن عرصه متصلبی قلمداد می شود که بیش از هر چیز موجبات فروبستگی میان عرصه های تمدنی و فرهنگی را بوجود می آورد.با گشوده شدن و گستردگی کمی و کیفی ابزارها و وسایل ارتباط جمعی و فردی،عرصه های فرهنگی و تمدنی بیش و پیش ازحوزه های سیاسی تن به گفتگو وگشودگی حوزه های خود به سوی همدیگرسپرده اند. به اعتبار این ارتباطات می توان از ظهور شبکه ها و جامعه های مدنی در عرصه جهانی سخن گفت. فضاهایی که به دلیل نقش یافتن حوزه ی عمومی و افکار عمومی، امکان اعمال زور توسط قدرت های مسلط جهانی را محدود می کند، بنابراین به نظر می رسد با نقش آفرین شدن اندیشمندان، هنرمندان، فرهیختگان و نهادهای مدنی در سطوح درون تمدنی و برون تمدنی دنیای ما به موقعیت مساعدتری در رو آوردن به گفت و گو در پذیرش حاکمیت خرد و اخلاق به جای زور و سلطه رسیده است.
وی سپس با طرح این پرسش که چه راهبردهایی برای پیشبرد گفت و گو در جهان کنونی واقعی تر است؟ گفت : تصویب پیشنهاد "گفتگوی تمدن ها" به عنوان یک راهبرد جهانی از سوی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۹ عملا نه تنها دولت ها بلکه نهادهای مدنی و بین المللی را مکلف به پیشبرد آن در سطوح مختلف کرده است. با آن زمینه ای که فراهم شده باید نگذاریم تا مرزهای خطر رویارویی در جهان پیش روی ما از حد دولتها به حد تمدن برسد، پس باید گفت و گوی تمدن ها را با همه مولفه ها و الزام های آن پیش برد. من همچنان ائتلاف جهانی برای صلح پایدار براساس عدالت و مقابله با تروریسم را به جای ائتلاف برای جنگ و خشونت که جهان را در سالهای اخیر در کام وحشت فرو برد، راهبردی ممکن برای تحقق و تعمیق گفت و گوی تمدن ها می دانم.
خاتمی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که چه بایدها و نبایدهایی در عالم نظر و عرصه عمل برای انجام گفتگو پیش روی ماست؟
وی به این پرسش این گونه پاسخ داد : برای تحقق گفتگو نیازمند احکامی عام، شامل و پیشینی فلسفی، اخلاقی و اجتماعی و نیز مقتضیات و الزام های نهادی و ساختاری هستیم. انجام گفتگوی تمدن ها در عالم نظر با احکام جزمی پوزیتیویستی و مسلمات مدرنیستی تعارض دارد همچنان که با شکاکیت بی حد و حصر پست مدرن ها نیز نسبتی ندارد. به این دلیل یکی از وظایف متفکران طرفدار نظریه گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها، تنقیح مبانی فلسفی و اجتماعی و تبیین اصول فکری این نظریه است.
رئیس موسسه گفتگوی فرهنگها و تمدنها افزود : گفتگوی تمدن ها بر پایه "رواداری" و"پذیرش تفاوت ها" قرار دارد. رواداری مفهومی فراتر از بردباری منفی است که پیشنهاد دوران مدرن است. دیگران را نباید فقط تحمل کرد، بلکه باید با دیگران کار کرد. هیچ قوم و ملتی را نمی توان با استناد به هیچ استدلال فلسفی، سیاسی و اقتصادی درحاشیه قرار داد. برای ساخت وپرداخت جهان پیش رو، باید مشارکت و تعاون همه انسان ها و جوامع را طلب کرد.
وی خاطر نشان ساخت این رویکرد چه در مقیاس ملی و چه در مقیاس بین المللی ضرورت بازنگری در شناخت "دیگری" و رد غیریت سازی های معمول را در تمامی عرصه ها پیش می آورد. برای تحقق گفتگوی میان تمدن ها لازم است که شرق و غرب، اسلام و غرب و همه طرف های واقعی که در گفتگوهای این عصر وجود دارند به جای اینکه موضوع شناخت (ابژه) باشند، به شریک بحث و طرف مکالمه تبدیل شوند. تصویر در هم شکسته "دیگری" را در هر کجا که باشد، در اسطوره و افسانه، در شعر و ادب و یا در سیاست و اقتصاد باید فروگذاریم و با گفتگو هایی واقعی بر سر مسائل واقعی به فرهنگ ها و تمدن ها توان و زبان جدید درونی و بیرونی ببخشیم.
سید محمد خاتمی در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه فراموشی اقلیم روح و غرقه شدن در جسم و پابند شدن به زمین و غفلت از آسمان، نه تنها انسان را با مشکلات فراوان روبرو کرده ، بلکه بیش از همیشه زندگی را خشک و از لطافت و معنی انداخته است گفت : خوشبختانه توجه بشر امروز به این خلاء معنوی گوشها را آماده پیامهای معنوی و تعالی بخش دین های بزرگ و معارف الهی و حکمت معنوی کرده است و همین امر زمینه گفت و گو میان تمدن ها و فرهنگ ها و ادیان را بیش از پیش فراهم آورده است و جا دارد که مخصوصاً پیروان ادیان بزرگ الهی به این دعوت قرآنی گوش فرا دهند که: قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ ... (آل عمران /64)
وی گفت : توحید که روح همه ادیان الهی است و نفی پرستش غیر از خدایی که در تعابیر دینی خیر و حکمت و زیبایی مطلق است و نفی سلطه انسان بر انسان و تأکید بر آزادی ذاتی و کرامت الهی همه انسانها اموری است که می تواند نه تنها موضوع گفتگو، که مبنای حرکت همه ما به سوی جهانی بهتر باشد. البته گفتگو برای برون شد جهان ما از چنبره مسائل فراوانی که با آنها روبروست چیزی شبیه معجزه است، این معجزه را باور کنیم.
نظر شما