"مرد دو هزار چهره" مانند اغلب دنبالهها نمونه موفقی نبود و جسارت و نوآوری موجود در "مرد هزار چهره" در مجموعه تازه مدیری دیده نمیشد. برخورد محافظهکارانه با موضوعها و موقعیتها در "مرد دو هزار چهره" جذابیت شوخی با مشاغل، مسایل و مشکلات اجتماعی را از بین برد. بخش شوخی با فوتبال به دلیل جسارت نویسنده نسبت به بخشهای دیگر جذابتر بود که این جسارت البته ارتباط مستقیم با فضای ورزش دارد.
سعید پورصمیمی، افسر اسدی و پروانه معصومی در "ماه عسل"
فضای ورزش همیشه برای انتقاد و شوخی مهیاتر از حوزههای دیگر است و شرایط این فرصت را به وجود آورده که مدیری با مسایل پشت پرده فوتبال مانند بازیکنسالاری، فساد مطبوعات ورزشی و... شوخی کند، اما طبیعی است که این جسارت برای برملاکردن واقعیتی که در بخشهای مختلف جامعه جریان دارد، وجود ندارد. "مرد دو هزار چهره" در شوخی با سایر بخشها ناتوان ماند و به هدفی که از یک مجموعه طنز انتظار میرود، نرسید.
"ماه عسل" مجموعه شاد و مفرح خانوادگی به سبک و سیاق دیگر مجموعههای فلورا سام و مجید اوجی بود. نوع گرهافکنیها و تعلیق در" ماه عسل" غیر قابل پیشبینی و پیچیده نبود و بیننده از همان ابتدا میدانست قرار نیست قطب شر بر قطب خیر پیروز شود. نوع روایت، شخصیتپردازی و جنس شوخیها در "ماه عسل" ساده و قابل درک و این ویژگی ممکن است برای گروهی که داستانها و روابط پیچیده را میپسندند، جذاب نباشد.
"ماه عسل" به قابلیت بازیگران متکی است و از نیرویی که آنها برای نقش میگذارند به درستی استفاده میکند و به همین دلیل حضور سعید پورصمیمی، یوسف تیموری و امیرحسین صدیق به مجموعه حس و حالی خاص داده است. "ماه عسل" مجموعهای بیادعا است که با نگاهی حرفهای ساخته شده و به دلیل فضای صمیمانه و تصویری شیرین که از زندگی ایرانی ارائه میدهد، جذاب است. اما "ماهعسل" مجموعهای دریادماندنی نیست.
"عید امسال" چیزی فراتر از مجموعههای طنزی که در این سالها به تقلید از مجموعههای موفق قبلی ساخته شده نداشت. داستان تکراری، موقعیتها و شوخیهای آشنا و اتکا به خلاقیت فردی بازیگرانی که همه توانشان را در این سالها در دیگر مجموعهها خرج کردهاند، طراوتی برای این مجموعه باقی نگذاشت.
مهمترین امتیاز مجموعه تیتراژ ابتدایی و ترانه آن است که ایده و اجرایی خوب دارد و به دلیل تازگی و تنوعش جذاب است. معدود لحظههایی که مجید صالحی و علی صادقی تلاش میکنند به آنها رنگی از طنز بدهند هم عاملی است که بیننده را پای این مجموعه مینشاند. اما "عید امسال" برگ برندهای برای بینندهاش ندارد تا او را غافلگیر کند.
اما برگ برنده نوروزی تلویزیون مجموعه "کلاه قرمزی 88" بود که علاوه بر جذب مخاطب کودک، بزرگترها را هم با خاطرههای شیرینشان از این برنامه و شخصیتهای دوستداشتنیاش آشتی داد. "کلاه قرمزی" توانست پای ستارههای سینما و چهرههای محبوبی مانند امین حیایی، ابراهیم حاتمیکیا، آتیلا پسیانی و باران کوثری را به تلویزیون باز و از جذابیت حضور این چهرهها استفاده کند.
فضا و حال و هوای مجموعه تازه زوج طهماسب و جبلی با مجموعه قبلی تفاوت زیادی نداشت، آنها این بارهم در قالب فضایی صمیمی و ساده به کمک شخصیتهایی که برای بچهها محبوبند، نکات مختلف درباره روابط اجتماعی، خانوادگی و مسایلی که بچهها باید بدانند را مطرح میکردند. طنز خاص این زوج که با لودگی همراه نمیشد از امتیازهای این برنامه بود.
طهماسب و جبلی با تغییرهای ساده اما مناسب در مجموعه فضایی تازه به وجود آوردند. در مقایسه با "مرد دو هزار چهره" که دنبالهای ناموفق بر یک مجموعه پربیننده بود، "کلاه قرمزی" مجموعهای جذاب و شیرین بود که امتیازهایش را از مجموعه قبلی نگرفته بود و به عنوان مجموعهای مستقل، هویت و اعتباری جداگانه داشت. تهیهکننده سینمایی این برنامه و زوج طهماسب و جبلی با استفاده درست از ارتباطهای حرفهای خود در سینما فضایی تازه در مجموعه به وجود آوردند.
بیشک خوشبینترین بینندگان مجموعههای نوروزی گمان نمیکردند مجموعههای نوروزی امسال اینقدر ضعیف باشند و کلاه قرمزی و پسرخاله پس از یک دهه دوباره به پدیده تلویزیون تبدیل شوند. پدیدهای که ستاره محبوب نسلی تازه از کودکان ایرانی شد.
نظر شما