در حالی که بازار اعلام مواضع میانجیگرانه برای ایفای نقش در صحنه مناسبات تهران - واشنگتن بار دیگر گرم شده و نه تنها کشورهایی چون ترکیه و عراق که حتی ژاپن نیز به این مجموعه اضافه شده اند، به نظر می رسد حضور شتابان طرف های مختلف در این میدان، حاوی نکاتی ویژه برای بررسی و تحلیل باشد.
ادعای روزنامه ترک زبان حریت مبنی بر اینکه حضور سید محمد خاتمی در نشست پیمان تمدن ها در ترکیه همسویی بسیاری با پیشنهاد این کشور در خصوص اعلام آمادگی برای میانجی گری میان آمریکا و ایران دارد، به وضوح نمایانگر تداوم تمایل آنکارا برای ایفای نقش در این زمینه است.
از سوی دیگر همزمان با بروز شرایط خاص مذکور در ترکیه و طرح احتمال گفتگوی خاتمی با اوباما، نوری مالکی، نخست وزیر عراق در موضعی صریح، سخنان سابق خود درباره میانجیگری بغداد میان آمریکا و ایران را تکرار می کند و در گفتگو با شبکه یورو نیوز از آمادگی کشورش برای این منظور خبر می دهد.
بالاترین مقام اجرایی کشور عراق هر چند که در این گفتگو تصریح می کند که "هیچ کس از ما نخواسته در این زمینه میانجیگری کنیم" اما مجددا یادآور می شود که "طبعا اگر از ما خواسته شود البته تلاش خواهیم کرد راهی برای کمک به حل اختلافات ایران و آمریکا پیدا کنیم.
در همین راستا باید اخبار مربوط به موضع مقامات ناشناس آمریکایی مبنی بر حضور فرستادگان ارشد دولت ژاپن در واشنگتن برای پیگیری آغاز فصل جدیدی در روابط تهران و واشنگتن را نیز مورد دقت نظر قرار داد.
موضوع دیگری که باید در این چارچوب مورد توجه قرار گیرد، تمایل جمهوری اسلامی ایران به ایفای نقش در « معادلات خاورمیانه ای ناتو» است که با توجه به مسائل مطرح شده در نشست اخیر افغانستان در لاهه هلند و مواضع نماینده کشورمان قابل دریافت و تحلیل خواهد بود.
در این خصوص هر چند که مجموع مباحث فوق از احتمال بروز حوادثی جدید در حوزه روابط ایران و آمریکا یا حواشی آن حکایت دارد اما به نظر می رسد چارچوب های اصلی اعلام شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص از سوی علاقه مندان به ایفای نقش در این میدان، به عنوان « استراتژی قطعی جمهوری اسلامی» در این خصوص مورد توجه قرار نگرفته است.
بدون شک آمریکا، ترکیه، عراق، ژاپن یا هر کشور دیگری که قصد ورود به میدان تعامل با ایران یا ایفای نقش در میدانی که ایران از طرف های اصلی آن است را دارد باید پیش از هر چیز به مطالعه "استراتژی تهران" در آن میدان بپردازد و در واقع رهبر انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم زائران حرم رضوی نوعی "دیالوگ دوجانبه و متقابل" را با صحنه گردانان اصلی سیاست در ایالات متحده آغاز کردند که اصلی ترین لوازم تکمیل و تداوم آن نیز در همان سخنان ابراز شده بود.
اما به نظر می رسد شتابزدگی برخی کشورها برای ایفای نقش در میدان تعاملات یا تقابلات ایران و آمریکا در کنار چندین عامل اساسی، برآیند عدم شناخت آن ها از مختصات این معادله یا یکی از طرف های آن باشد؛ این کشورها باید بدانند که مواجهه و نوع تعامل جمهوری اسلامی ایران با دولت ایالات متحده امریکا « از اول انقلاب آزمونی بزرگ برای ملت و دولت ایران بوده که در حال حاضر نیز ادامه دارد».
شکی نیست که این کشورها از « بدرفتاری و دشمنی های مستمر دولتمردان آمریکایی چه جمهوری خواه و چه دموکرات با انقلاب اسلامی و ملت ایران» بی خبر نیستند و ای بسا که به تمام مصادیقی که رهبر انقلاب در این خصوص اشاره کرده اند نیز اشراف کامل داشته باشند اما شاید مفهوم احتمال «وجود دست چدنی زیر دستکش مخملی» را درک نکرده اند. در واقع این کشورها باید « به دور از احساسات و با محاسبه و منطق» با مواردی چون پیام نوروزی باراک اوباما مواجه گردند.
نهایتا به نظر می رسد مطالبه ایران از آمریکا که در "گفتمان دیالکتیکی" رهبر انقلاب ابراز شد، بسیار ساده تر از آن است که به میانجیگری کشورهایی چون عراق یا ترکیه نیازمند باشد؛ ایران از آمریکا یک نکته را خواسته و آن "تغییر"، یعنی شعاری است که رئیس جمهور جدید این کشور نیز مطرح کرده، تغییری که بنا بر خواست ایران صرفا نباید « لفاظی و با نیت ناسالم » باشد.
به هر حال اینکه کشورها در عرصه روابط بین الملل در پی یافتن فرصت هایی برای ایفای نقش موثر و در پی آن جلب منافع در راستای سیاست های خود هستند امری بدیهی است اما اکنون باید دید آیا آمریکا برای برآورده ساختن این مطالبه ایران که در واقع همان شعار خود بوده، محتاج میانجی است یا موضوع به همان چارچوب های مرسوم روابط بین الملل منحصر می گردد؟
اگر چنین است واشنگتن باید با دقت در مواضع مقام معظم رهبری بداند که قضاوت جدید جمهوری اسلامی ایران در این رابطه با توجه به عدم وجود سوابق روشن از رئیس جمهور و دولت جدید آمریکا، بر اساس عملکرد روشن و مستقیم «آمریکا» شکل خواهد گرفت.
نظر شما