۲۴ خرداد ۱۳۸۳، ۱۴:۰۲

مقاله اي از دكتر امير محبيان:

دموكراسي در ايران، يك مدل جديد

دموكراسي در ايران، يك مدل جديد

گروه بين الملل خبرگزاري مهر: در سميناري كه هفته گذشته در دهلي نو با عنوان "تقويت همكاري منطقه اي از طريق گفتگوي تمدنها و نقش رسانه هاي دو كشور" با حضور مقامات وزارت خارجه دو كشور هند و ايران و همچنين هياتهاي رسانه اي دو كشور برگزار شد، دكتر امير محبيان مقاله اي با عنوان "دمكراسي در ايران يك مدل جديد" را ارايه نمود كه خلاصه متن فارسي آن چنين است:

شكي نيست كه دموكراسي بر اساس ديدگاه فلسفي روش ايده آل براي حكومت نيست،اما بهترين گزينه ممكن مي باشد. همچنين  نمي توان تعريف واحدي از دموكراسي ارايه داد، زيرا تنها يك دموكراسي وجود ندارد بلكه از نوع دموكراسي ها مي توان نام برد.

بر اين اساس هيچ كس نمي تواند بگويد يك مدل استاندارد براي دموكراسي وجود دارد (مثلا يك مدل آمريكايي يا انگليسي) وتنها با اندكي جستجو مي توان مدل هاي متنوعي براي دموكراسي پيدا كرد. ضمن اينكه به طور طبيعي مدل هاي دموكراسي با توجه به وضعيت ، ارزش و تاريخ هاي مختلف كشورها متفاوت است.

بدون شك همواره نظرات متفاوتي در هر دو سوي دنيا، غرب و شرق، درباره روش درست رسيدن به يك سيستم دموكراتيك وجود دارد. كشورهاي شرقي ارزشهايي متفاوت با كشورهاي غربي دارند. در نتيجه دموكراسي هايي كه مبتني بر اين ارزشهايند در عمل بايستي متفاوت باشند.

مي دانيم كه واژه دموكراسي در زبان يوناني معني حكومت برمردم توسط مردم است . ليكن از آنجايي كه مردم به ندرت داراي توافق كامل هستند دموكراسي به عنوان يك واژه توضيحي مي تواند مترادف با حكومت اكثريت باشد.

واژه اكثريت، به نظر قاطع تر از واژه مردم مي آيد زيرا به معني بيش از نصف است. اما همه چيز به روشني اين تعريف نمي باشد.  اين مساله مي تواند جواب اين باشد كه: چه كساني به عنوان "مردم" محسوب مي شوند و "اكثريت آنان" به چه معني ست؟

اما سوال هاي ديگري هم هست ، مثلا چرا اكثريت بايد بر اقليت حكومت كند؟ يا كداميك بهتر است و دموكراسي مستقيم يا مبتني بر نمايندگي ، كداميك بهترند؟

به اعتقاد من بيش از پرسش هاي كليشه اي بايد به پرسش هايي متفاوت تر پاسخ داد. به عنوان مثال متفكران هرگز اين نكته را انكار نمي كنند كه براي مسلمانان علاوه بر ارزشهاي دموكراتيك يك سري ارزشهاي مهم اسلامي هم وجود دارد كه مورد اعتقاد تمام مسلمين است. اگر احيانا برخوردي بين ارزشهاي اسلامي و دموكراتيك وجود داشته باشد، بدون شك معتقدان به اسلام ارزشهاي اسلامي را به دموكراتيك (كه ممكن است برخلاف هنجارها و اعتقاد اسلامي باشد) ترجيح خواهند داد.

از اينرو پرسش من اين است : اگر يك اراده سياسي بخواهد دموكراسي را در كشورهاي غير غربي گسترش دهد، كدام راه بهتر است؟ ايجاد همكاري بين ارزشهاي ملي وديني با دموكراسي ، يا اصرار بر ارزشها  و استاندارهاي غربي براي زندگي سياسي به عنوان يك مدل بي مانند و تلاش براي مبارزه با پيروان روشهاي ملي و مذهبي؟

به عبارت ديگر  آيا بايد دموكراسي سازي را به عنوان يك پروسه (فرايند) گسترش دهيم يا يك پروژه ؟ اگر فرايند است پس مبارزه با مردمي كه به روشهاي ملي و مذهبي معتقدند بي معني است. حال بايد پرسيدچه نتايجي از اين مساله حادثه مي شود؟

الف - دموكراسي يك ايدئولوژي نيست بلكه روشي براي  بهترحكومت كردن است.

ب- دموكراسي سازي بايد فرايندي از درون يك ملت باشد نه پروژه اي از بيرون ، بنابراين نمي توان آنرا از غرب به كشورهاي شرقي آورد.

ج- هر كشوري تعريف خاص خود را از دموكراسي دارد، اين تعاريف غلط نيست بلكه بايد مطابق با اصولي مثل حكومت توسط مردم به معني حكومت توسط اكثريت باشد.

در كشور من ايران، پس از انقلاب اسلامي ، سعي ما بر اين بوده است كه تعريف جديدي از دموكراسي مطابق  با ارزشهاي اسلامي ارايه دهيم. ما آنرا دموكراسي ديني مي ناميم. به نظر ما بسياري از كشورهاي اسلامي شرايط مشابهي دارند . آنها طالب دموكراسي هستند كه مخالف با روش زندگي اسلامي نباشد.

براي درك اهميت اين مدل  دموكراسي بهتر است نگاهي به وضعيت خاورميانه بيندازيم.  صرف نظر از منافع اقتصادي كشورهاي غربي در حمله به عراق و افغانستان ، به اعتقاد من مي توان شاهد مبارزه اي ميان دو مدل گسترش دموكراسي بود.

بر اساس يك مدل ، دموكراسي به معني ارزشهاي غربي مي باشد كه بايد - حتي بوسيله نيروي نظامي - به كشورهاي توسعه نيافته برده شود. اما براساس مدل ديگر امكان استقرار دموكراسي توسط نيروي نظامي خصوصا اشغالگر وجود ندارد چالش ميان دو مدل دموكراسي منجر به وضعيت منطقه اي خطرناكي شده كه شايد در آينده به گفته ساموئل هانتينگتون تبديل به جنگ ميان تمدن ها شود.

نتيجتا آزمودن هرگونه تئوري براي گسترش دموكراسي و آزمايش هايي كه در ايران انجام گرفته نشان مي دهد هرگونه تلاش براي ورود ارزشها و مدل هاي دموكراسي از خارج اگر مخالف با پس زمينه ملي و ديني باشد تنها به برخورد شديد مردم منجر خواهد شد كه به نوبه خود مورد استفاده حركات بازدارنده بر عليه حكومت مردم مي گردد.

بنابراين توصيه من به فعالان سياسي و متفكران در كشورهاي شرقي اين است كه هويت ملي و ديني كشورها را علاوه بر ارزشهاي دموكراتيك در نظر بگيرند.

کد خبر 86488

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha