محمدرضا عرب که این روزها "آخرین ملکه زمین" را روی پرده دارد، درباره مقطع زمانی اکران نخستین فیلم خود به خبرنگار مهر گفت: در مورد زمان نمایش عمومی "آخرین ملکه زمین" با حوزه هنری که پخش فیلم را برعهده دارد، توافق کرده بودم. حوزه برای نمایش این فیلم ماه رمضان، اول محرم یا پس از جشنواره فجر را در نظر داشت که من قبول نکردم، زیرا این زمانها برای نمایش هیچ فیلمی مناسب نیست.
وی درباره گروه سینمایی نمایشدهنده "آخرین ملکه زمین" افزود: من درباره گروه سینمایی فیلم تصمیمگیرنده نبودم، زیرا وقتی کارگردان در مقام تهیهکننده یا سرمایهگذار حضور ندارد، فقط حقوق معنوی اثر به او تعلق میگیرد. به همین دلیل من نباید پاسخگو باشم. علاقمند بودم "آخرین ملکه زمین" زودتر به اکران دربیاید و غلامرضا فرجی مدیر پخش سازمان توسعه سینمایی سوره تلاش بسیار در این خصوص کرد، اما هم بودجه اکران فیلم آماده نبود و هم زمان مورد نظر آنها برای من راضیکننده نبود.
عرب با اشاره به اکران این فیلم در گروه فرهنگی عنوان کرد: در حال حاضر گروه فرهنگی فعال نیست. پیش از این هم سینماهایی که در اختیار این گروه بود، سالنهای فرعی بودند. اعتقادی به اکران "آخرین ملکه زمین" در این گروه نداشتم، زیرا تقسیمبندی فیلمهای عام و خاص را قبول ندارم. این فیلم تاکنون در 9 جشنواره خارجی و داخلی حضور داشته و چند جایزه دریافت کرده است. به چنین اثری نمیتوان عنوان فیلم با مخاطب خاص داد.
وی در ادامه توضیح داد: معتقدم سینما، سینماست و نمیتوان برای آن چنین تعاریفی قائل شد. هیچکس نمیتواند در سالن سینما به شما بگوید چه فیلمی را انتخاب کنید و یا به دیدن چه اثری نروید. هر کس بر اساس سلیقه خود، فیلم مورد علاقهاش را انتخاب کرده و به دیدن آن میرود.
این کارگردان سینما با اشاره به استقبال مخاطبان از اکران چند روزه فیلم گفت: "آخرین ملکه زمین" از دوم اردیبهشت در سه سالن سینما به نمایش درآمده است. البته به صورت یک تکسانس در سینما آزادی و دو تکسانس در پردیس زندگی ملت. همچنین به تازگی بجای این چند سالن تکسانس، سالن ثابت در اختیار فیلم قرار دادهاند. مجموعه پردیس زندگی و فرهنگسرای خاوران از جمله این سالنها هستند و در کل شش بیلبورد نیز در سطح شهر نصب شده است.
وی ادامه داد: از شرایط اکران این فیلم راضی هستم و فکر میکنم کسانی که به دیدن چنین آثاری علاقمندند حتماً به سینما میروند. خوشبختانه تیزرهای تلویزیونی فیلم پخش میشود و جا دارد برای اکران "آخرین ملکه زمین" از آقایان دکتر خاموشی، دکتر بنیانیان، غلامرضا فرجی و معینبخش قدردانی کنم.
عرب افزود: ما باید این شرایط اکران را میپذیرفتیم و اگر قرار بود ایدهآلگرایی کرده و به دنبال گروه سینمایی باشیم، امسال را هم از دست میدادیم. البته سینماهای نمایشدهنده این فیلم در آینده نزدیک افزایش پیدا میکند و در حال کار روی اکران شهرستانها نیز هستیم. فیلمی که با سه سالن در چند روز توانسته سه میلیون تومان بفروشد، مشخص است مخاطب دارد.
وی"آخرین ملکه زمین" را فیلمی بدون تاریخ مصرف دانست و گفت: این فیلم برای مقطعی خاص ساخته نشده است. طبیعتاً هر فیلمی که به جشنوارههای متعدد راه پیدا کند و پروانه نمایش بگیرد، عوامل و کارگردان آن علاقمند هستند زودتر در شرایطی مناسب اکران شود، اما این اتفاق برای فیلم من نیفتاد. در صورتیکه اکران جزو حقوق عادی و معنوی عوامل یک فیلم است.
عرب در ادامه بیان کرد: "آخرین ملکه زمین" این استعداد را دارد که مخاطب خود را پیدا کند. علیرضا سجادپور تهیهکننده فیلم به واسطه سفری که به مسکو داشت، هماهنگیهایی انجام داد و معتقد بود در صورت اکران، با استقبال خوب روبرو خواهد شد. برای اکران در دوبی هم درخواست داشتیم، اما متأسفانه فیلمهایمان از اکران جهانی بیبهره هستند.
وی تأکید کرد: با وجود جهانشمول بودن نگاه یک فیلم، هر فیلمسازی دوست دارد اثر او در سرزمین خودش اکران شود. "آخرین ملکه زمین" چون به مهاجرت نگاه انسانی داشته و به بحث اشغال هم میپردازد، این استعداد را دارد که اکران جهانی شود. من نزدیک به 20 سال است در ساخت آثار کوتاه و مستند فعالیت دارم و تاکنون این آثار در کنار حضور در جشنوارهها در تلویزیون هم به نمایش درآمده است. از این رو تأثیرگذاری بر مخاطب برایم اهمیتی ویژه دارد.
عرب درباره شرایط ساخت فیلم اول توضیح داد: معتقد بودم تجربه این سالها به کمکم میآید تا اولین فیلم بلند خود را به عنوان اثری غیر آپارتمانی بسازم. فیلمنامه را همان ابتدا که خواندم برایم جذاب بود و باورپذیر بودن آن برایم اهمیتی ویژه داشت. من وقتی خودم به باور برسم میتوانم متن را دراماتیزه کرده و روی پرده بیاورم تا مخاطب نیز با آن همذاتپنداری کند.
وی درباره مراحل ساخت "آخرین ملکه زمین" گفت: فیلمنامه را سال 81 آقای حسین ترابی نوشتند و من آن را برای ساخت به جوزانفیلم بردم. آقای جوزانی علاقمند بودند در ساخت این فیلم همکاری کنند، اما چون مراحل ساخت پروژه عظیم "در چشم باد" در حال آغاز بود، نتوانستند تهیهکننده کار باشند.
عرب ادامه داد: بعد قرار شد با آقای سجادپور همکاری کنم و زمستان 82 پروانه ساخت گرفتیم. سال بعد برای سرمایهگذاری با حوزه هنری و برای وام با فارابی به توافق رسیدیم. سال 84 در ایام نزدیک به انتخابات، پیشتولید را شروع کرده و فیلمبرداری را در یزد، مشهد، نیشابور و شهر مزارشریف در افغانستان ادامه دادیم.
وی افزود: پس از پایان فیلمبرداری به دلیل تقارن دهه اول محرم با دهه فجر، جشنواره فیلم فجر چند روز زودتر برگزار شد و نتوانستیم فیلم را برای نمایش آماده کنیم. "آخرین ملکه زمین" خرداد 85 آماده نمایش شد و همان زمان بین 200 فیلم حاضر در جشنواره بروکلین پذیرفته شد و جزو 15 فیلم بخش مسابقه قرار گرفت. پس از آن تصمیم گرفتیم نخستین نمایش فیلم در جشنواره فجر باشد.
کارگردان "آخرین ملکه زمین" گفت: این فیلم در جشنواره فجر دو جایزه از هیئت داوران و دبیر جشنواره گرفت. پس از آن فیلم در 9 جشنواره مانند بروکلین، مونترال، سنگاپور، اشلن، بوستن، نتپک و... حضور پیدا کرد و در جشنواره اشلن کاندیدای دریافت سه جایزه بهترین فیلمبرداری، کارگردانی و بازیگر نقش اول مرد شد. در جشن خانه سینما (سال 86) نیز این فیلم نامزد دریافت بهترین جلوههای ویژه میدانی شد.
محمدرضا عرب درباره شباهت فیلمنامه به آثار متأثر از بحرانهای افغانستان گفت: در خصوص شباهت این فیلم با آثاری با مضمون افغانستان نگرانی نداشتم. زمانی که یک پروژه را میپذیرم، سعی میکنم بر اساس تحقیق و پژوهش و دریافتهای شخصیام آن را بسازم و فیلمهای مشابه را نمیبینم. به همین دلیل معتقدم "آخرین ملکه زمین" به هیچکدام از این آثار شبیه نیست و فیلم خودش است.
وی ادامه داد: "آخرین ملکه زمین" به آثار ایرانی و حتی فیلمهای خارجی چون"بادبادکباز" و " خاک و خاکستر" شباهت ندارد. بخصوص با توجه به بودجه از این دو فیلم چند پله بالاتر است. به نظر من رمان "بابادکباز" در فیلمی که بر اساس آن ساخته شده، از دست رفته زیرا کارگردان از مشرق زمین و افغانستان شناخت درست نداشته است. در مورد "خاک و خاکستر" هر چند عتیق رحیمی رمانی بسیار خوب نوشته و فیلمنامه را کامبوزیا پرتوی به نگارش درآورده، اما به لحاظ اجرا و فیلمنامه قابل قیاس با فیلم من نیست.
عرب درباره حضور بازیگران شناختهشده برای جذابیت این فیلم گفت: ما اگر هر بازیگری را به عنوان ویترین فیلم انتخاب میکردیم، تراژدی تبدیل به کمدی میشد. بدترین کار در حق یک بازیگر این است در نقش شخصیت فیلم، باورپذیر نباشد. فکر میکنم در چنین شرایطی من به خودم و مخاطب دروغ گفتهام.
کارگردان "آخرین ملکه زمین" درباره تأثیرگذاری فیلم بر مخاطبانش اشاره کرد: از مخاطبان فیلم در سراسر دنیا ایمیلهایی دریافت کردم. تماشاگران هنگام نمایش فیلم در جشنواره نتپک اشک ریختند و این نشان میدهد فیلم اثری تاثیرگذار و انسانی بوده است. در این فیلم بر باورپذیر بودن در اجرا، لوکیشن، قصه، دکوپار، میزانسن و حتی لباس و گویش شخصیتها تأکید داشتیم.
وی با اشاره به اینکه "آخرین ملکه زمین" اولین فیلم در جهان است که در حرم شهر مزارشریف اتفاق میافتد، افزود: سعی نکردیم فقط چند پلان توریستی از این شهر و مکان مقدس بگیریم، بلکه گرهگشایی قصه در آنجا صورت میگیرد. سینما مرز بین واقعیت و تخیل است و مهاجران افغان خودشان معتقدند هیچ فیلمی کشورشان را به این زیبایی ترسیم نکرده است.
محمدرضا عرب درباره محوریت مسئله افغانستان در این فیلم توضیح داد: بحث ما صرفاً این کشور نیست و در واقع افغانستان ظرف این فیلم است. بحث ما به شدت عمیق، اجتماعی و جهانی است، اینکه اتفاقی در یک منطقه بحرانخیز میافتد و قاعدتاً همه باید فرار کنند، ولی یک نفر به دنبال عشق و زندگی خود به دل بحران میرود.
کارگردان "آخرین ملکه زمین" افزود: من اساساً در فیلمهای کوتاه و مستندم کار سهلالوصول انجام نمیدهم. بعد از این فیلم دو پیشنهاد داشتم که یکی در افغانستان بود و آن را نپذیرفتیم. چون مطمئن بودم اگر یک کار دیگر در این کشور بسازم همه میگویند فقط بلدم درباره افغانستان فیلم بسازم. به نظر من این ادبیات نادرست و غلط باید اصلاح شود.
عرب درباره شرایط ساخت فیلم اول افزود: معمولاً میگویند فیلم اول دچاری بیماری خاص بودن است. در فرانسه وقتی فیلم اول یک کارگردان میخواهد اکران شود، شش برابر یک فیلم معمولی به آن بودجه میدهند. چون معتقدند یک اتفاق تازه است، در صورتیکه ما پایینترین ریسک را روی فیلمهای اول میکنیم.
وی ادامه داد: وقتی میخواهید فیلم بدون تاریخ مصرف بسازید باید این مشکلات را هم تحمل کنید. ما 70 جلسه فیلمبرداری را در سه ماه انجام دادیم و شرایطی داشتیم که به قول اصغر همت ماراتن بود. ما به عنوان یک گروه فیلمسازی در کشوری اشغالشده بیست و چند روز کار کردیم و برای کسی اتفاقی نیفتاد. در واقع ریسکی بزرگ کردیم چون اگر یک نفر از این افراد گروگان گرفته میشد، کل کشور گرفتار میشد. اینها همه اتفاقهایی است که در صحنه و پشت صحنه "آخرین ملکه زمین" وجود داشت.
محمدرضا عرب درباره فعالیتهای بعدی خود گفت: پس از "آخرین ملکه زمین" فیلم کوتاه "تابلو" را به کارگردانی علیرضا طالبزاده تهیه کردم. مستند بلند "زنبق و خاکستر" را نیز بهار 86 کار کردم که همان سال در بخش فیلمهای مستند بلند جشنواره فجر حضور داشت و امسال هم در جایزه بزرگ شهید آوینی شرکت میکند. سال 87 فیلم تلویزیونی "من و شیطان" را به کارگردانی علیرضا طالبزاده تهیه کردم که از پرمخاطبترین آثار بود.
کارگردان "آخرین ملکه زمین" در انتها درباره فیلم بعدی خود اشاره کرد: میخواهم کار بعدیام چند پله بالاتر باشد. عادتم این است که تا زمانی که فیلمم اکران نشود، کاری جدید در دست نمیگیرم چون احساس میکنم بخشی از وجودم پیدا نیست. وقتی شما چهار سال از زندگی خود را صرف کاری میکنید، همه ذهنتان درگیر آن است. باید اعتراف کنم اولین شبی که راحت خوابیدم چهارشنبهای بود که این فیلم اکران شد.
"آخرین ملکه زمین" نخستین فیلم سینمایی محمدرضا عرب از چهارشنبه دوم اردیبهشت در گروه فرهنگی اکران شده است. این فیلم در بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی فجر در سال 85 دیپلم افتخار بهترین فیلم اول و دیپلم افتخار دبیر جشنواره برای فیلم منتخب اول را به عرب اختصاص داد.
فیلم داستان مهاجری افغانی است که پس از سالها زندگی و کار در ایران تصمیم میگیرد به افغانستان بازگردد. قربان نجفی، اصغر همت، علی آزادنیا، حسین طاهری و بازیگران افغان گلی اکبری و وحید نگاه از بازیگران، محمد ترابی فیلمنامهنویس، محمدرضا هنرمند مشاور کارگردان، ساعد نیکذات مدیر فیلمبرداری، حسین بشاش صدابردار، سعید ملکان طراح گریم و علیرضا سجادپور تهیهکننده اشاره کرد که محصول حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است.
نظر شما