عبدالعلی دستغیب که با خبرنگار مهر گفتگو میکرد در پاسخ به این پرسش که سرشت آثار فلسفی چیست؟ گفت: کتابهای فلسفی از نظر محتوایی با دیگر کتابها تفاوت دارند. کتابهای فلسفی نه مانند کتابهای علمیاند که مخاطبان محدود داشته باشند و نه مانند کتابهای ادبیاند که روی سخن با همگان داشته باشند.
وی افزود: در واقع کتابهای فلسفی واجد هر دو شرط هستند یعنی از نظر بیان و شناسایی واقعیت به کتابهای علمی شبیه هستند و از نظر شیوه نگارش و فن بیان به کتابهای ادبی مشابهت دارند.
این نویسنده و مترجم تصریح کرد: از این گذشته بسیاری از فیلسوفان بزرگ مانند افلاطون و یا نیچه دارای سبک نگارش ممتاز هستند بهطوریکه بهآسانی میتوان کتابهای افلاطون را هم در قفسه کتابهای فلسفی جای داد و هم در حوزه آثار درامنویسان بزرگ. چون افلاطون هم فیلسوف است و هم درام نویس. هم چنین نیچه فیلسوف آلمانی هم نویسنده است و هم شاعر و هم فیلسوف است.
این محقق و پژوهشگر در ادامه افزود: در فرهنگ خود ما ابنسینا هم پزشک،هم شاعر، هم حکیم وهم فیلسوف بوده است. نثر شیخ اشراق سهروردی هم چنان که دیگران میگویند هم در زبان فارسی و هم در زبان عربی امتیازهای خاصی دارد بنابراین کتابهای فلسفی با این نشانهها مشخص می شوند که اولاً فیلسوف در جستجوی واقعیت و حقیقت است و برای کشف شهود خود به براهین منطقی متوسل میشود یعنی برای هر مطلبی که میگوید باید دلیل استواری ارایه بدهد. ثانیاً این زبان به زبان ادبی پهلو میزند.
این مترجم اثار فلسفی تصریح کرد: مثلاً فیلسوف اگر مدعی شود که زمان آغاز ندارد یا بگوید زمان آغاز دارد در هر دو مورد باید هم برهان بیاورد و هم سخنش مستند به گفته دیگران باشد و درغیر این صورت فیلسوف به شمار نمیرود.
نظر شما