جنگ جهانی اول باعث سقوط امپراطوری عثمانی شد و ارتش انگلستان را به فلسطین آورد و زمینه ای را فراهم کرد که غرب آرمانهای سلطه جویانه صهیونیستی را برسمیت بشناسند؛ اولین گام مهم در جهت تحقق وعدههای بانیان صهیونیسم، خصوصاً هرتزل مبنی بر ایجاد یک رژیم یهودی، صدور اعلامیه بالفور میباشد.
در دوم نوامبر سال 1917 میلادی، دولت انگلستان از زبان «آرتور جیمز بالفور » وزیر امور خارجه کشور اعلام کرد: "دولت پادشاهی انگلیس استقرار کانون یهود را در فلسطین با دیده موافقی مینگرد و کوششهای خود را در عملی ساختن این هدف بکار خواهد برد."
اعلامیه بالفور یک اقدام سیاسی از جانب انگلستان برای جلب موافقت کلیمیان آمریکا که قادر بودند واشنگتن را بجانب متفقین متمایل سازند، بود.
دیدگاه جهانی درباره اینکه صهیونیسم چه باید باشد و نوع رژیمی که صهیونیستها خواستار تحقق آن در فلسطین بودند سبب ایجاد یک ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خاص در بین یهودیان یشوف ( Yishuv به تشکل یهودیان در دوران قیمومیت بریتانیا بر فلسطین گفته میشود) شد. در این ساختار رابطهای قوی بین اقتصاد و سیاست وجود داشت و این رابطه بعد از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948 نیز حفظ شد. وضعیت و شرایط یهودیان در یشوف به گونهای است که یک همسانی نزدیک بین فعالیتهای احزاب سیاسی، فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد. یشوف یک سیستم بسته سیاسی را بوجود آورده بود که کلیه مسائل اعم از بودجه ها، مسأله مهاجرت یهودیان به فلسطین، مکانهای اسکان مهاجرین و مشاغل را در اختیار داشت. ضمن اینکه سیستم اقتصادی یشوف کئوپراتیو کشاورزی تجارتی بود که همبستگی بین اعضای آن مشهود بود. از آنجا که ساختار جامعه یشوف یک ساختار تصنعی و ناهمگون بر پایه مهاجرت یهودیان به فلسطین میباشد، مسأله مهاجرت یهودیان به فلسطین و آبشخورهای فکری مهاجرین که بر ساختارهای اقتصادی- سیاسی یشوف تأثیر میگذارد، حائز اهمیت است.
مهاجرت یهودیان
مهاجرت و مسأله اسکان مهاجرین ( Settlement ) از مسائل مورد توجه و با اهمیت برای حرکت صهیونیستیای بود که بعد از جنگ جهانی اول شروع به بازسازی تشکیلات و سازمانش کرده بود.
آغاز بازگشت یهودیان به فلسطین ریشه در دوعامل داشت: برخی ناامنی ها برای یهودیان در کشورهای محل سکونتشان و دوم تلاشهای گروهی از یهودیان که معتقد بودند بازگشت به فلسطین تنها راه حل اساسی و پایدار برای مشکل یهود است.
اولین مهاجرت گسترده یهودیان (آلیای اول) که عمدتاً از روسیه و رومانی بودند شامل پیشاهنگانی موسوم به "دوستداران صهیون" بود. این موج مهاجرت سبب شد که جمعیت یهودیان فلسطین بین سالهای 1882 و 1884 به دو برابر افزایش یابد. در این دوره بالغ بر 20 هزار یهودی به فلسطین مهاجرت کردند. این مهاجران دیدگاهها و عقاید متفاوتی داشتند. برخی به ایدئولوژی سکولار معتقد بودند، برخی که اکثریت را تشکیل میدادند دیدگاه مذهبی داشتند.
در این دوران کمکهای « بارون ادموند دو روچیلد» ( Baron Edmond de Rothschild ) موثر بود؛ « ژوزف بارتس » نویسنده کتاب « دهکده ای در کنار اردن» که خود از اولین مهاجران یهودی براساس طرح صهیونیستها میباشد، در خصوص کمکهای روچیلد عنوان میکند که اگر کمک او روچیلد نبود مهاجران حتی قادر به زنده ماندن هم نبودند.
در این اثنا سازمان جهانی صهیونیست در سال 1897 بوجود آمد. این سازمان در سال 1899 به تأسیس یک بانک صهیونیستی بنام تراست مستعمراتی یهود ( Jewish Colonial Trust ) اقدام کرد. در سال 1901 این سازمان، صندوق یهود موسوم به « کرن کایمت » ( Keren Kaymeth ) را برای خرید و تصرف زمین تأسیس کرد از جمله اقدامات دیگر سازمان (wzo ) ایجاد « دفتر فلسطین » در سال 1908 و « کمپانی برای توسعه و رشد زراعی در فلسطین » در سال 1908 میباشد.
صندوق یهودی اسکان، نخستین مؤسسه مالی سازمان صهیونیستی است که ایده ایجاد آن در کنگره اول صهیونیستها ( 1897 ) مطرح و در کنگره دوم ( 1898 ) تصویب شد و در سال 1899 در لندن به ثبت رسید و در سال 1902 با سرمایه دو میلیون پوند انگلیس آغاز به کار کرد. این صندوق به طور عمده با هدف گسترش اسکان یهود در فلسطین ایجاد شد، اما هرتزل قصد داشت از آن به عنوان وسیلهای برای جلب موافقت دولت عثمانی با ایجاد "وطن یهود" در فلسطین از طریق دادن وام کلانی به این دولت به منظور پرداخت بدهیهایش استفاده کند.
« کرن کایمت » میبایست در فلسطین، سوریه و دیگر مناطق ترکیه در آسیا و شبه جزیره سینا زمین تصرف کند. هدف صندوق « تصرف قطعی زمین در فلسطین به عنوان دارایی انتقال ناپذیر مردم یهود » بود. مدیر این صندوق، « آبراهام گرانوفسکی » ( Abraham Granovsky ) از تصرف قطعی زمین به عنوان « حیاتی ترین عمل در راه تأمین فلسطین یهودی » یاد میکند.
با ورود مهاجران آلیای دوم دو دکترین وارد نظام اقتصاد سیاسی یشوف میشود. دکترین اول مربوط به استفاده از « کار عبری » ( Hebrew labor ) برای ایجاد یک اقتصاد خودکفای یهودی که در آن رقابتی با کارگران ارزان قیمت، مطیع و ماهر عرب نخواهد داشت. دکترین دوم ایجاد یک چارچوب اشتراکی برای کمک به جامعه تازه بوجود آمده را مطرح میکند. از اینرو این مهاجرین و پیشاهنگان با تشکل صهیونیسم متحد و همگام گردید و برای تحقق آمال خویش دست به دست یکدیگر دادند. همین مهاجرین بنیان اتحادیه عمومی کارگران اسرائیل موسوم به هیستادروت ( Histadrouth ) را بنا نهادند. اتحادیهای که نقش بسیار مهمی را در عرصة سیاست و اقتصاد اسرائیل ایفا میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول سومین موج مهاجرت یهودیان به فلسطین صورت میگیرد که عمدتاً از روسیه هستند. مهاجرت سوم که طی سالهای 1917- 1923 صورت میگیرد، حدود 35 هزار پیشاهنگ جوان را وارد سرزمین فلسطین میکند. اکثر این پیشاهنگان توسط سازمان « هالوتز » در « هاشارا » های مخصوص، آموزش و تربیت یافته بودند.
بدنبال مهاجرت چهارم ( 5- 1924 ) که عمدتاً یهودیانی از کشور لهستان و از طبقه متوسط شهری بودند.این مهاجران که بعدها اعضای عمده هیستادروت را تشکیل دادند، کارگران ماهر شهری بودند و به گونهای مطلوب با اقتصاد شهری، سازگاری یافته بودند.
پنجمین موج مهاجرت انبوه در سال 1929 شروع شد و در سال 1932 به اوج خود رسید. این مهاجران که عمدتاً از آلمان بودند صاحب سرمایه بودند و علاوه بر سرمایه، نیروی انسانی کارآمد و ماهر را به تشکل وارد کردند. همانگونه که قبلاً اشاره کردیم در طول دهه 1920، رهبران سازمان کار یهود، تلاش کردند که کار در بخشهای یهودی برای اعضای یهودی سازمان کار حفظ گردد. و در همان زمان ماهیت قومی، منازعه در بازار کار مشخص شد. برای نمونه در میثاق حزب پرولتاری یهود ( Achduth Ha- avodah ) پیشنهاد سیاسی ارائه شده به نمایندگان مبتنی بر ایده جدایی یهودیان از اعراب بود و آینده خود را در جدایی جمعیت یهود از عرب میدید. از این رو استراتژی ای که در دستور کار قرار گرفت و از آن حمایت شد عبارت بود از تفکیک نژادی و توسعه اقتصاد شبه قومی یهود. این فرآیند و استراتژی با مهاجرت مهاجران آلمانی در آلیای پنجم که توانسته بود سرمایه را وارد کند، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت.
نتیجه گیری
رژیم صهیونیستی از لحاظ مهاجر پذیری یک نمونه تصنعی و خاص میباشد، زیرا:
1- مهاجرت براساس معیارهای مذهبی صورت میگیرد به عبارت دیگر مهاجرتها با تأکید بر عامل دین ( یهودیت ) شکل گرفته است و صهیونیسم آنرا امری قدسی تلقی میکند. این رژیم حتی برای تقدس بخشیدن به مهاجرت از واژه عبری « آلیای ( Aliyah ) که دارای بار مذهبی به معنای صعود به آسمان است، استفاده میکند.
2- مهاجرتها یک رابطه مستقیم با ورود سرمایه در رژیم اسرائیل داشته است. مهاجرتهای صورت گرفته ضمن اینکه سرمایه را به درون رژیم تزریق می کرد، نیروی کار ماهر و متخصص را به داخل ( با هزینه جوامع دیگر ) وارد میکرد.
3- مهاجرتها مهمترین عامل بقای رژیم اسرائیل نیز میباشد.
--------------------------------
"جواد حیران نیا" کارشناس مسائل خاورمیانه
نظر شما