به گزارش خبرگزاری مهر، این کتاب به بررسی مشکلات سیاره زمین از القاعده، سلاحهای اتمی و بیولوژیکی، نفت، پیلهای فتوولتائیک و اقتصاد هیدروژن تا افزایش گرمای جهانی و رسیدن به ماه و مریخ می پردازد و اطلاعاتی پایه را در اختیار رئیس جمهورهای آینده قرار می دهد.
روزنامه ایتالیایی "لاستمپا" مصاحبه ای با ریچارد میلر انجام داده است که در ادامه می خوانید:
* چرا باراک اوباما باید به خاطر کتاب شما خوابش را از دست بدهد؟
- یک دوست نسخه ای از کتاب مرا به میشل همسر اوباما داد و او به رئیس جمهور گفت که باید این کتاب را با دقت بخواند چرا که عاشق موضوعات علمی است و واقعا چه کسی بهتر از وی می توانست رئیس جمهور را به خواندن این کتاب متقاعد کند؟
* پرفسور، شما خانه ای در واشنگتن دارید و مشاور وزارتخانه های دفاع و انرژی به علاوه مشاور ناسا و انجمن خودتان (GreenGov) هستید. واکنش اوباما را نسبت به این کتاب چطور می بینید؟
- امیدوارم که به زودی او را در حالی ببینم که کتابم را بین بازویش نگه داشته است. این آغاز دلگرم کننده ای است اما هدف از این کتاب ارائه مشاوره نیست بلکه بیش از هر چیز هدف آن اطلاع رسانی پایه ای است. به این ترتیب کسی که مسئولیتهای بزرگ دارد می تواند با خواندن این کتاب تصمیمات بهتری بگیرد.
* شما فصلی از این کتاب را "راه حلهای جعلی" و فصل دیگر را "راه حلهایی که روی دست حمل می شوند" نامیده اید. هیدروژن، خودروهای الکترویکی و تداخل هسته ای از اولین موضوعاتی هستند که در این فصول بررسی می کنید. به این ترتیب برخی از بزرگترین امیدهای بشری را بعدی دوباره می بخشید. آیا به این موضوع تحریک کننده علاقه دارید؟
- باید توضیح دهم که اشتباه بسیاری از مردم این است که فکر می کنند حمایت از یک نوع انرژی به معنی ضرر زدن به بقیه انرژیها است. کسی که انرژی خورشیدی را دوست دارد نقش باد و یا انرژی هسته ای (که یک انرژی اساسا پاک است) را انکار می کند چون خطرات تشعشعات را اغراق آمیز نشان می دهد.
* شما "پروتکل کیوتو" را در فهرست "بدها" قرار داده اید و بوش نیز اینطور فکر می کرد. آیا این یک نوع جانبداری نیست؟
- فروشندگان بسیار خوبی وجود دارند که دقت افکار عمومی را از بین می برند و با تبلیغات خود کاری می کنند که افکار عمومی دیگر نتوانند ابراز عقیده کنند. بدترین اشتباه این فکر است که دنیای پیشرفته و پر هزینه می تواند انتشار دی اکسید کربن را کاهش دهد. این درحالی است که می توان با فناوریهای اقتصادی و ارزان انتشار دی اکسید کربن را کاهش داد. تنها زمانی که دیگران از این مثالی که در بالا ذکر کردم پیروی کنند گرمای جهانی کاهش خواهد یافت. پیشنهادات کنونی که برای کاهش انتشار دی اکسید کربن ارائه می شوند بسیار پر هزینه و گران هستند. گزارشات Ipcc (هیئت بین المللی تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد) نشان می دهد که علت افزایش گازهای گلخانه ای چین و هند هستند و نه آمریکا و اروپا. در نتیجه ارائه چند راه حل پر هزینه در آمریکا و اروپا هرگز نمی تواند اصل مشکل را حل کند.
* چرا فیزیک را برای درک بهتر دنیا این گونه بنیادی و اساسی نشان می دهید؟ پس نقش سایر علوم چیست؟
- تمام رشته های علمی مهم هستند اما فیزیک رشته ای است که من بهتر می شناسم و با پنج موضوعی که من در این کتاب به تحلیل آنها پرداخته ام یعنی تروریسم، انرژی، فضا، اتم و تغییرات آب و هوایی مربوط است.
* آیا فکر نمی کنید که سیاستمداران را بیش از حد دست بالا گرفته اید؟ چه کسی گفته است که آنها باید همه چیز را بدانند؟ دور آنها را مشاورهای مختلف گرفته اند که کارشان آگاهی دادن به سیاستمداران در مورد موضوعات مختلف است؟
- ما فکر می کنیم که خیلی چیزها هستند که یک رئیس جمهور باید آنها را بداند. به این ترتیب یک رئیس جمهور باید فیزیک بمبهای اتمی و راکتورهای هسته ای را بشناسد و بداند که کربن پاک و گرمای جهانی چیست. چگونه یک رئیس جمهور درحالی که می خواهد کمتر به حرفهای مشاورها گوش دهد می تواند تصمیمی را بگیرد که خودش انتخاب کرده است؟ پس به این دلیل است که باید بعضی اصول را بشناسد.
برایتان خاطره ای تعریف می کنم. یک دانشجو برای من درباره اینکه با یک فیزیکدان بسیار معروف شام خورده بود حرف زد. این دانشجو در حین خوردن شام از گداختگی هسته ای حرف زده بود. سپس از فیزیکدان پرسیده بود که انرژی خورشیدی نیز آینده ای خواهد داشت و این فیزیکدان جواب داده بود: غیر ممکن است. چون تنها برای تامین انرژی خورشیدی کالیفرنیا باید تمام این ایالت را با پیلهای خورشیدی پر کرد. اما این دانشجو قانع نشد و گفت: اینطور نیست. برای تولید یک گیگاوات انرژی یک کیلومتر مربع پیل خورشیدی کافی است. این فیزیکدان که رنگش سفید شده بود گفت: این موضوع را بررسی می کنم. البته حق با آن دانشجو بود. این مسئله در مورد رئیس جمهور هم صادق است. رئیس جمهور خودش باید خیلی از کارها را انجام دهد، خیلی چیزها را بداند و بتواند مشاوران خود را به چالش بکشد. به طوری که باید آنقدر آگاهی داشته باشد که حتی در مورد موضوع فیزیک نیز بگوید: بله... تو می توانی!
* اوباما برنامه سرمایه گذاری بزرگ در بخش تحقیقات را ارائه کرده است اما علم بین سیاستمداران چندان محبوب نیست. البته آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در این مورد استثناء است چرا که فارغ التحصیل رشته فیزیک است. چگونه می توان رهبران سیاسی دنیا را به آموختن این دروس تشویق کرد؟
- آنجلا مرکل تنها یک نمونه است اما در چین بسیاری از رهبران بزرگ تحصیلکرده های رشته های فنی هستند. این درحالی است که در آمریکا و اروپا اکثر رهبران وکیل هستند. واضح است که بیش از همیشه باید تصمیماتی برپایه ایده های علمی گرفت. برای مثال استفاده از انرژی هسته ای نمونه بسیار خوبی است به طوری که بیشتر تصمیماتی که در این حوزه گرفته می شود براساس داستانهای خوفناک است تا داده های واقعی.
نظر شما