به گزارش خبرنگار مهر، نشست " نقش گویش در تصحیح متن" عصر دوشنبه 11 خرداد با حضور دکتر جلال خالقی مطلق شاهنامه پژوه و استاد بازنشسته دانشگاه هامبورگ، دکتر محمود امیدسالار پژوهشگر و کارمند کتابخانه دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، فتح الله مجتبایی، سید علی موسوی گرمارودی، نجیب مایل هروی و اکبر ایرانی در مرکز میراث مکتوب برگزار شد.
تجلیل از محمد امین ریاحی
اکبر ایرانی رئیس مرکز پژوهشی میراث مکتوب در ابتدای نشست ضمن گرامیداشت یاد و خاطره زندهیاد دکتر محمد امین ریاحی گفت: این نادره فرهنگ و ادب ایران و شاهنامه پژوه برجسته درست مقارن با سالروز تولد حکیم بزرگ توس فردوسی درگذشت که این تقارن برای ما از غرایب است.
وی افزود: محمد امین ریاحی را همه می شناسند ایشان علاوه بر اینکه در معرفی فرهنگ و ادب ایرانی نقش بزرگی داشت و آثار گرانقدری برای ما به جا گذاشت با اثر گرانمایه خود کتاب سرچشمههای فردوسی شناسی اصالت، عرق ملی و ایران دوستی خود را به ما نشان داد.
وی در ادامه سخنانش از انتشار منظومه نویافتهای با عنوان"علینامه" تا اواسط تیر ماه خبر داد و عنوان کرد: منظومه "علینامه" اثری است به سبک شاهنامه فردوسی که اواخر قرن پنجم به رشته نظم در آمده است. ده سال پیش دکتر شفیعی کدکنی مقالهای درباره این اثر نوشته که این مقاله در مجله تخصصی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی منتشر شد. ما از دکتر کدکنی خواهش کردیم اجازه دهند تا این مقاله را در مقدمه این منظومه بیاورند و ایشان پذیرفتند و این مقدمه درابتدای این منظومه منتشر خواهد شد.
در ادامه مراسم کلیپی از دیدار اعضای مرکز میراث مکتوب با دکتر محمد امین ریاحی در اردیبهشت سال 86 پحش شد. در این کلیپ ریاحی به بازگویی خاطرات آشناییاش با عبدالباقی گولپینارلی عارف و مولوی پژوه برجسته ترک پرداخته بود.
دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه نیز در ابتدای سخنان به تجلیل از زندهیاد ریاحی پرداخت و تصریح کرد: من در آغاز آشنایی با استاد ریاحی خودم را شاگرد ایشان میدانستم و بعدها افتخار دوستی ایشان را پیدا کردم. این دوستی ادامه داشت و با آنکه ما سالها از هم دور بودیم اما نامههایی به بهانههای مختلف بین ما ردبدل میشد.
وی افزود: من زمانی که استاد ریاحی تصدی بنیاد شاهنامه را بعد از مرحوم مینوی به عهده داشت ارتباط بیشتری با ایشان داشتم و مقالاتی نیز نوشتم که در مجله "سیمرغ" منتشر شد.
خالقی مطلق در ادامه تصریح کرد: استاد ریاحی علاوه بر کارهایی بزرگی که در معرفی فرهنگ و ادب ایرانی در داخل و خارج از ایران انجام دادند، در زمینه شاهنامه پژوهی نیز آثار گرانمایهای از خود به جا گذاشتند. کتاب "سرچشمههای شاهنامهشناسی" ایشان از جمله کتابهای ارزشمند بود که ما ایرانیان را با عقاید مختلف درباره فردوسی و شاهنامه آشنا کرد.
ریاحی شخصیتی ایران دوست بود
این مصصح شاهنامه اذعان کرد: چیزی که مرا همواره مجذوب شخصیت ریاحی میکرد ایران دوستی وی بود. او با آنکه زبان مادریش ترکی بود اما علاقه بسیار شدیدی به ایران و زبان فارسی داشت و من این علاقه را در کمتر کسی سراغ داشتم.
وی سپس در تائید سخنان امیدسالار مبنی بر اهمیت نداشتن گویشهای زبانی در تصحیح متون فارسی عنوان کرد: تحول زبان انگلیسی را ما در زبان آلمانی هم میبینیم . در 1400 سالی که زبان فارسی تغییری نکرده است زبان آلمانی به سه دوره کهن، میانه و مدرن تقسیم میشود. امروز به هیچ وجه یک آلمانی نمیتواند زبان آلمانی میانه را بفهمد چه برسد به اینکه زبان آلمانی کهن را بخواند. در حالی که ما به راحتی میتوانیم کتابهای رودکی و فردوسی را بخوانیم و بفهمیم.
خالقی مطلق اظهار داشت: شاید این تقسیم بندی زبان آلمانی به سه دوره بتوان درباره فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی دری متصور دانست اما در طول این 1400 سال زبان فارسی در مقایسه با زبانها اروپایی تغییری نکرده است. از طرف دیگر خاستگاه زبان فارسی به یک محدوده جغرافیایی به نام ایران بازمیگردد درصورتی که خاستگاه زبانهای اروپایی مثل زبان آلمانی نقاط مختلفی از اروپاست.
گویشها نفوذ بسیار اندکی در زبان معیار دارند
وی ادامه داد: ما زمانی که از نفوذ گویش در متون صحبت میکنیم باید میان متون مختلف تفاوت بگذاریم. مثلا در ترجمه کلام الله مجید و برخی از تفسیرهای قرآن و یا برخی از متونی که کارکرد ذوقی دارند و یا ترانههای محلی در آنها آمده، این کتابها ارتباط عمیقتری با گویش دارند بنابراین باید در تصحیح آنها به نقش گویشها توجه کرد اما در ایران گویشها نفوذ بسیار اندکی در زبان معیار دارند.
این استاد بازنشسته دانشگاه در پایان گفت: به دلیل اینکه در نقاط مختلف ایران این زبان معیار به صورتهای مختلفی به کار میرود تغییر چندانی در طول سالها نکرده است. از طرف دیگر کار مصحح در تصحیح متون فارسی به علت اینکه در خط فارسی مصوتهای کوتاه نوشته نمیشود راحت است.
خالقی مطلق در پایان تاکید کرد: گویشهای ایرانی تغییر در متون استاندارد و متون معیار به وجود نمیآورد بنابراین نیازی به بررسی نقش گویشها در این دست متونها نیست. مثلا اگر مصححی بخواهد در مورد واژههای گویشی در شاهنامه پژوهش کند اشکالی ندارد اما بیشتر از یک مقاله کوتاه نمیتواند بنویسد، چرا که گویشها تاثیر زیادی در آن نداشته است.
نظر شما