هانری کربن؛ سرحلقه نو اشراقیان در غرب
حسن سیدعرب در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره بر توجه غرب به اندیشه های سهروردی در صد سال اخیر، هانری کربن را قله سهروردی پژوهی در غرب خواند و گفت: یقینا کربن فیلسوف است و نزد استادان بزرگی در غرب مثل هایدگر، ژیلسون و... شاگردی کرده و ماسینیون توجه او را به سهروردی جلب کرد و او از میانسالی تا آخر عمر به تحقیق درباره سهروردی و دیگر متفکران شیعی نظیر سید حیدر آملی پرداخت.
این سهروردی پژوه با بیان اینکه کار عظیم کربن حتی در ایران نیز تأثیر گذاشت، تأکید کرد: محور اصلی گفتگوهای او با علامه طباطبایی فلسفه اسلامی و سهروردی بود و در واقع می توان کربن را سرحلقه نواشراقیان معاصر در غرب نامید.
سیدعرب حوزه سهروردی پژوهی را به یمن تحقیقات انجام شده گرم توصیف کرد و گفت: آمریکا مرکز سهروردی پژوهی در غرب است و آقای دکتر سیدحسین ضیائی استاد ایرانی دانشگاه UCLA آمریکا، دکتر سید حسین نصر و دکتر محمدامین رضوی این سه استاد ایرانی باعث شدند که سهروردی پژوهی در آمریکا تمرکز پیدا کند و از بین استادان غربی "دکتر جان والبریج" چند کتاب به زبان انگلیسی در مورد سهروردی نوشته است.
مبانی اندیشه سهروردی بر ما مجهول است
این پژوهشگر عرفان و فلسفه بر مجهول بودن مبانی اندیشه سهروردی تأکید کرد و گفت: فلاسفه کمتر در نوشته ها و گفتارهایشان براهین اثبات مبانی خود را مطرح می کنند. معمولا آنچه را که ما مبانی می نامیم از درک و وحدت آراء آنان است و وقتی این آرا را به وحدتی بر می گردانیم می گوییم مبنای اندیشه فلان فیلسوف این است.
سیدعرب با بیان اینکه اساس فکر یک فیلسوف بر یک چهارچوب استوار است، افزود: سهروردی تعمد داشته که برخی از منابع فکری خود را بیان نکند چراکه یکجا این مبانی را بیان کرد که موجب قتل او در حلب شد. با توجه به اینکه نور و قرآن جزو چهارچوب فکری سهروردی است، اگر ما مخاطب او در حلب بودیم ممکن بود او را به شعوبیگری محکوم کنیم و یا اگر در بین ایرانیان او را به تمایلات افراطی در اسلام متهم کنیم.
ولایت به معنای شیعی آن، جوهره اصلی اندیشه سیاسی سهروردی است
وی به افقهای ناگشوده اندیشه سهروردی مثل اندیشه سیاسی وی اشاره کرد و گفت: جوهره اصلی اندیشه سیاسی سهروردی تشیع است. چون او معتقد است که حجت در روی زمین منبع تحقق امر الهی در روی زمین است و واسطه ای است که خداوند فیض خود را توسط او به آدمیان واصل می کند که این با نظریه امامت در تشیع امامیه بسیار بسیار نزدیک است. با اینکه سهروردی جز در مقدمه حکمة الإشراق، به طور مشخص اندیشه سیاسی خود را در آثارش بیان نکرده اما نظریه امامت به معنای عام، محور اصلی فلسفه سیاسی سهروردی را تشکیل می دهد.
سیدعرب با بیان اینکه بین فلسفه سیاسی، فلسفه اخلاق و هستی شناسی یک فیلسوف رابطه وثیقی است، افزود: : در فلسفه اسلامی طرح اندیشه های عمیق سیاسی به معنای فلسفی آن، نظریه «زوال اندیشه سیاسی در اسلام» را رد می کند. شاید طرح این نظریه به این دلیل باشد که افق های اندیشه سیاسی فیلسوفان مسلمان هنوز بر ما مکشوف نیست. ما تنها از فلسفه سیاسی فارابی اطلاع داریم و پرسش هایی همانند عدالت چیست؟، مدینه چیست؟ و ... را بر اساس فلسفه سیاسی سهروردی پاسخ نداده ایم البته سهروردی بر اساس مبنای اندیشه سیاسی خود به پرسش عدالت چیست؟ و نیز انواع مدینه، نپرداخته زیرا او از حکومت به مدینه می رسد بر خلاف فارابی که از مدینه به حکومت می رسد.
این مدرس و پژوهشگر فلسفه و عرفان، با بیان اینکه ما هنوز نمی دانیم که سهروردی از چه منابعی در حکمت خسروانی استفاده کرده است، افزود: اساسا حکمت خسروانی در تاریخ فلسفه اسلامی به عنوان یک منبع هنوز ناشناخته است.
به گفته سیدعرب بخشی از نوشته های سهروردی رمزگونه است که رمزگشایی از آثار او نیاز به انس مداوم با نوشته ها و شیوه فکر او دارد.
فلسفه متعلق به آینده است
عضو هیئت علمی دایرةالمعارف اسلامی با بیان اینکه ظرفیت زمانی و تاریخی مجالی برای بروز اندیشه سهروردی نداد، تأکید کرد: اصولا هر نوع فکر فلسفی متعلق به آینده است. ما اکنون ملاصدرا را بهتر از عصر خودش می فهمیم. اصلا فرهنگ و اندیشه متعلق به آینده است به دلیل اینکه معاصر بودن یعنی در حجاب بودن. وقتی از زمان گذر می کنیم و زمان ما را برای درک افق فکر رها می کند آن موقع می توان اندیشه را درک کنیم؛ چراکه حجاب، حاصل جوهره زمان است.
در دوره معاصر، ریشه های متافیزیک خود را از دست داده ایم
سیدعرب با بیان اینکه ما فلاسفه را در قالب یک نوع معرفت به نام "متافیزیک"می شناسیم، تأکید کرد: وضعیت کنونی تفکر وضعیتی نیست که نظامهای بزرگ متافیزیکی در آن به وجود آید یا حتی بتواند نظامهای متافیزیکی تاریخ فلسفه را حفظ کند. دوره ما دوره متافیزیک نیست بلکه دوره تحقق فلسفه های مضاف (مثل فلسفه حقوق، انسان شناسی، علم و...) است. اگر بین نوع فکر فلسفی ما با متافیزیک فاصله بیفتد نمی توانیم بفهمیم این سینا، ارسطو، فارابی و... چه می گفتند.
این پژوهشگر فلسفه و حکمت اسلامی تأکید کرد: فکر فلاسفه در بستر متافیزیک معنا پیدا می کند و ما ریشه های متافیزیک خود را در دوره معاصر از دست داده ایم به دلیل اینکه نوع نسبت ما با جهانی که در آن زندگی می کنیم فرق کرده است و آنچه که در طرز تفکر و شیوه زندگی ما غلبه دارد شیوه کمیت گرایانه است، در حالی که متافیزیک هیچگاه به کاربردی شدن و عدد و رقم و نحوه نگاه کمی به هستی نمی آید در نتیجه قلمرو متافیزیک محدودتر می شود و ما اگر بخواهیم خارج از این قلمرو به سهروردی نگاه کنیم، نگاهمان ابتر است. سهروردی، افلاطون، ارسطو و... در قلمرو متافیزیک معنا پیدا می کنند.
فلسفه معاصر، منتقد متافیزیک است
وی فلسفه معاصر را منتقد متافیزیک خواند و افزود: منتقدان به دنبال بدست دادن معنایی کاربردی از فلسفه هستند در حالی که فلسفه به کار بنیادهای زندگی می آید نه به مصرف روزمره . فلسفه وضعیت تفکر ما نسبت به جهان را تحلیل می کند و نوعی درک از هستی است. فلسفه، وسیله نیست که آن را ارتقا دهیم و اندازه بگیریم.
سیدعرب، بر مخاطب شناسی برای معرفی درک صحیح از هستی در فرهنگ اسلامی- ایرانی تأکید کرد و گفت: فلسفه برای خود ساحتی دارد که نمی توان در اندازه های مختلف سنی آن را معرفی کرد. فلسفه کتاب داستان نیست که گروه سنی داشته باشد ولی ما کمتر به زندگی و آثار فلاسفه از حیث معرفی پرداخته ایم و بیشتر شارح و مفسر آثار آنها هستیم. برای تحقق این معرفی نیاز به رویکرد جدیدی به نام گزارشگری هستیم. باید این گزارش از نوع فکر، آثار، زندگی و عصر و تاریخ زندگی متفکران و فلاسفه با زبان و افق فکری مخاطب نوشته شود.
وی فهم آرا متفکران را مستلزم شناخت سنت تاریخی هر رأی دانست و گفت: افرادی در رشته های گوناگون تحصیل می کنند اما مایلند بدانند سهروردی کیست. ما برای این قشر متأسفانه تا به حال کاری نکردیم به جز یکی دو کتاب که بازخوانی آثار سهروردی است.
پایان تدوین دانشنامه سهروردی
عضو هیئت علمی دانشنامه جهان اسلام از پایان تألیف دانشنامه سهروردی خبر داد و گفت: این دانشنامه مدخل های فلسفی، عرفانی، فقهی، کلامی و... در آثار سهروردی است و ضمن معرفی آثار او، به اَعلامی که در آثار شیخ اشراق آمده می پردازد که امیدوارم در مهر 89 منتشر شود.
نظر شما