وی افزود : در کار تدوین الگو ما به دنبال ساده سازی ، کلی سازی و گذر از مصادیق جزیی هستیم و سازمان های بین المللی این تجربه را دارند و توصیه هایی از سوی این سازمان ها برای توسعه جهانی صورت گرفته است که مملو از ناکامی ها و بعضاٌ دستاوردهایی هم بوده است.
وی افزود: البته تردید وجود دارد چرا که ما تنها تنوع و تکثر را به جغرافیا و منابع منحصر می کنیم در صورتی که این تنوع و تکثرها در اقلیم ها فقط منحصر به جغرافیا نیست بلکه فرهنگ ، آداب ، سنن ، قومیت ها و مذهب کشورها را نیز در بر می گیرد. بنابراین اگر الگویی لازم باشد که بتواند سعادت ، پیشرفت و رفاه یک منطقه را تامین کند باید بتواند تنوع و تکثرها را در این الگو لحاظ کند.
زاهدی وفا گفت: در قرن معاصر ما الگو های توسعه ای به صورت مدون و منظم از پایان جنگ جهانی دوم را بیشتر و متمرکزتر مشاهده کردیم و به صورت خاص تئوری هایی که در باب توسعه کشورها مطرح شد از دهه 50 میلادی به بعد به صورت مدون و با تکفل بعضی نهادهای بین المللی تدوین و منتشر شده است.
وی افزود: ازابتدای تدوین الگوهای توسعه و تشکیل رشته هایی دردانشکده های اقتصاد تحت عنوان اقتصاد توسعه ، دو دیدگاه همیشه با هم در مناقشه بوده است. دیدگاه مبتنی بر علم اقتصاد ، الگوی توسعه واحدی را برای همه سرزمین ها و کشورها توصیه می کرد که از نظر اجزاء دارای الگوی ساده تری است و دیدگاه دیگر بر این باور بود که توجه به اقلیم ها و کشورهای مختلف نیازمند الگوی توسعه آن منطقه و کشور است.
از طرفی عده ای در حوزه علم توسعه به دنبال آن بودند که یک الگوی توسعه واحدی داشته باشند و برای کلمه توسعه یک کلمه واحد تدوین کنند و از سوی دیگر در حوزه علم توسعه به دنبال تنوع و تکثر الگوهای توسعه بوده اند و گاهی اوقات این تنوع و تکثر به حدی می رسید که به کار بردن لفظ واحد توسعه را برای تعدد نظرات مشکل می کرد و تا به امروز این مناقشه ها را شاهد بودیم.
زاهدی وفا در ادامه اظهار داشت: یک تجربه جهانی از کارکرد الگوهای توسعه تعریف شده و امروز شاهد تجربه توسعه آمریکای لاتین و قاره آفریقا هستیم. قاره آسیا به دلیل تحولات و تغییرات گسترده ای که داشته نشان می دهد ارائه الگوی توسعه واحد با این گستره جغرافیایی نمی تواند محقق شود.
وی گفت: ما در شرایطی قرار داریم که با بحران مالی فراگیری مواجه هستیم، بنابراین یک بازنگری جدی در کارایی الگوهای توسعه برای کشورها نیازمند است.
وی تاکید کرد : در کشور ما الگوهای توسعه ای و برنامه ای در سه دهه اخیر مطرح شده که برای رشد وتوسعه مناسب است ولی باید راهی طولانی را طی کرد. اولویت هایی که در این برنامه ها و برنامه پنجساله مد نظر است ودارای اهداف کلان و الگوهای ملی است که این اهداف ملی کمتر در گستره جغرافیایی و استانی تقسیم شده است و این یکی از نکاتی است که ما در برنامه پنجساله به دنبال آن هستیم، اما وقتی چنین رویکردی به برنامه توسعه می شود ما را با کثرت معیارها و متغیرهای متعارضی روبرو می کند.
وی در پایان تصریح کرد: جمع کردن این متغییرها گاهی ما را به سمت ساده انگاری پیش می برد.طبعا اهداف ملی و توسعه ملی مبتنی بر رشد توسعه منطقه ای نباشد تعارض ایجاد خواهد کرد و اگر به دنبال رشد پایدار در کشور هستیم باید به نهادهای منطقه ای برای رشد ملی توجه شود و انگیزه های منطقه ای را برای حصول به توسعه و رشد ملی داشته باشیدکه این دو از مهم ترین و پیچیده ترین مشکلات برای برنامه توسعه و برنامه کشور خواهد بود.
نظر شما