۲۱ تیر ۱۳۸۸، ۹:۴۱

اکثر ترجمه‌های ادبی دوران قاجار قابل رجوع نیست

اکثر ترجمه‌های ادبی دوران قاجار قابل رجوع نیست

کاوه میرعباسی معتقد است آثاری که در دوران قاجار ترجمه شده‌اند باید باز هم ترجمه شوند و این موضوع حتی در مورد برخی ترجمه‌های اوایل دوره پهلوی نیز صادق است.

کاوه میرعباسی مترجم و نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر، نظر خود را درباره لزوم ترجمه مجدد آثار کلاسیک اینگونه بیان کرد: در مورد ترجمه آثار کلاسیک که قبلا به فارسی ترجمه شده‌اند اگر می‌‌خواهیم ترجمه مجددی از آنها داشته باشیم این مسئله منوط به این است که ترجمه جدید اثری فراتر از ترجمه اولیه باشد وگرنه این کار رنج بیهوده بردن است.

زبان ترجمه سعید نفیسی بدون تاریخ است

وی ادامه داد: مثلا ترجمه استاد نفیسی از" ادیسه" و "ایلیاد" کار درخشانی است. هومر زمانی این آثار را خلق کرده که زبان از لحاظ واژگان محدودیت داشته و درایت استاد نفیسی در این بوده که زبانی بدون تاریخ برای ترجمه این آثار خلق می‌کند و می‌بینیم ترجمه‌های دیگر از جمله ترجمه میرجلال الدین کزازی این ویژگی را ندارد.

میرعباسی درباره ترجمه کزازی عنوان کرد: ترجمه کزازی زبان تاریخ‌دار و نثر همیشگی اوست که همین ویژگی اثر او را نسبت به نفیسی در رتبه پایین‌تری قرار می‌دهد. به همین دلیل بار دیگر تاکید می‌کنم علیرغم نیاز به ترجمه مجدد متون کهن ولی این ترجمه‌ها باید به گونه‌ای باشند که از ترجمه‌های قبلی عقب‌تر نباشند.

ترجمه‌هایی با زبان قاجار دیگر قابل استفاده نیست

مترجم "زنده‌ام که روایت کنم" افزود: در مورد کتابهایی که ترجمه‌های بی‌کیفیت دارند هم این مسئله کاملا ضروری است که ترجمه جدیدی از آن آثار داشته باشیم. در مورد متونی هم که در دوره قاجار ترجمه شده‌اند باید گفت در کل زبان قاجار دیگر مناسب امروز نیست و این ضرورت احساس می‌شود که آثاری که آن موقع ترجمه شده‌اند بازهم ترجمه شوند و این ترجمه‌ها دوره به دوره همگام با تغییرات زبانی تکرار شوند.

وی به نمونه‌های موفق ترجمه در دوران قاجار اشاره کرد و گفت: ما ترجمه آثار "دافنه دوموریه" را توسط میرزا حبیب اصفهانی داریم که ترجمه‌های بسیار موفقی است و ضمن تناسب با متن اصلی حتی  در جاهایی از متن اصلی بالاتر است. ویژگی ترجمه‌های میرزا حبیب این است که درگیر نثر دیوانی قاجار نشده و سرزندگی و پویایی نثر او توانسته ترجمه‌هایش را تا کنون قابل رجوع کند.

ترجمه‌های دوران قاجار و اوایل پهلوی قابل رجوع نیست

میرعباسی تاکید کرد: از آنجا که ترجمه‌های خوب میرزا حبیب در دوران قاجار یک استثنا است پس ترجمه آثاری که در آن دوران به فارسی برگردانده شده‌اند امروز دیگر یک ضرورت است. این موضوع حتی در مورد برخی ترجمه‌های اوایل دوره پهلوی نیز صادق است و ما با آثاری چون ترجمه" بینوایان" روبه‌رو می‌شویم که دیگر زبانشان متناسب امروز نیست و باید ترجمه‌های جدیدی از آنها داشته باشیم.

این مترجم  بحث خود را اینگونه ادامه داد: مسئله ترجمه مجدد به ویژه در مورد شاهکارهای ادبی جهان ضرورت دارد. منظورم از این گفته این است که ابتدا سراغ متنهای طرازاول جهان که ترجمه آنها به فارسی خوب نیست برویم و باردیگر آنها را ترجمه کنیم و اولویت کاملا با آثارطراز اول جهان است.

میرعباسی به‌ عنوان نمونه به نویسنده‌ای چون "تولپ" اشاره کرد و گفت: مثلا ما نویسنده‌ای به نام "تولپ" در انگلستان داریم  که همعصر چارلز دیکنز است  و هنوز هیچ اثری از او به فارسی ترجمه نشده و جای آثار او در ادبیات ما خالی است.

مترجم چه کسی باشد مهم است

این مترجم ادامه داد: در مورد موضوع بحث ما این مسئله خیلی مهم است که چه کسی قرار است یک متن را ترجمه کند. مثلا ترجمه‌های جدید آقای سحابی از آثار فلوبر و استاندال خیلی خوب است و یا ترجمه رضا رضایی از مجموعه آثار جین اوستین قابل تقدیر است.

میرعباسی که این روزها تنها به تالیف می‌پردازد در جواب به این سوال که اگر شما ترجمه را کنار نگذاشته بودید چه اثری را برای ترجمه مجدد برمی‌گزیدید؟ بیان کرد: من اگر در ترجمه به پختگی لازم می‌رسیدم "دن کیشوت" را دوباره ترجمه می‌کردم. متن مرحوم قاضی بسیار بسیار درخشان است ولی متن فرانسه‌ای که ایشان انتخاب کرده بودند دیگر در همان فرانسه هم معتبر شناخته نمی‌شود ضمن اینکه ترجمه مرحوم قاضی از یک زبان واسطه بوده که آن متن واسطه حتی در ضبط اسامی هم غلطهایی دارد.

مترجم آثار سیمون دوبووار، کارلوس فوئنتس و خورخه لوییس بورخس در بخش دیگر صحبتهایش به فروش کم آثار کلاسیک در ایران پرداخت و در این‌‌باره گفت: متاسفانه در ایران ادبیات کلاسیک خیلی پرفروش نمی‌شود. نسل جوان ما کمی با زبان فاخر احساس بیگانگی می‌کند و همچنین حوصله طویل‌گویی‌های آن نوع ادبیات را هم ندارد.

وی در پایان تصریح کرد: ضرباهنگ آثار کلاسیک و همچنین زبان کهنه و فاخر آنها دیگر برای نسل جوان جذابیت چندانی ندارد و این موضوع باعث می‌شود مترجمان و ناشران هم کمتر سراغ آثار کلاسیک بروند. در صورتی که توجه به این نوع ادبیات یک ضرورت غیرقابل چشم پوشی است و به نظر من در چنین شرایطی لازم است نهادهای دولتی در معرفی آثار کلاسیک به کمک ناشران بیایند و از آنها حمایت کنند.

کد خبر 910349

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha