سعدی در این سروده زیبا چنین لب به نعت سید المرسلین حضرت ختمی مرتبت پیامبر اکرم (ص) گشوده است:
کریم السجایا جمیل الشیم نبى البرایا شفیع الامم
امام رسل، پیشواى سبیل امین خدا، مهبط جبرئیل
شفیع الوری، خواجه بعث و نشر امام الهدی، صدر دیوان حشر
کلیمى که چرخ فلک طور اوست همه نورها پرتو نور اوست
یتیمى که ناکرده قرآن درست کتب خانه چند ملت بشست
چو عزمش برآهخت شمشیر بیم به معجز میان قمر زد دو نیم
چو صیتش در افواه دنیا فتاد تزلزل در ایوان کسرى فتاد
به لاقامت لات بشکست خرد به اعزاز دین آب عزى ببرد
نه از لات و عزى برآورد گرد که تورات و انجیل منسوخ کرد
شبى بر نشست از فلک برگذشت به تمکین و جاه از ملک برگذشت
چنان گرم در تیه قربت براند که در سدره جبریل از او بازماند
بدو گفت سالار بیت الحرام که اى حامل وحى برتر خرام
چو در دوستى مخلصم یافتى عنانم ز صحبت چرا تافتی؟
بگفتا فراتر مجالم نماند بماندم که نیروى بالم نماند
اگر یک سر مو فراتر پرم فروغ تجلى بسوزد پرم
نماند به عصیان کسى در گرو که دارد چنین سیدى پیشرو
چه نعت پسندیده گویم تو را؟ علیک السلام اى نبى الورى
نظر شما