17 مردادماه روزی بود که خبرنگاری جان باخت تا ماندگار شود اما روزانه چند تن خبرنگار در دنیا جان خود را از دست می دهند و ما چقدر از مخاطرات پیش روی خبرنگاران مطلعیم.
بنابر گزارش سازمان خبرنگاران بدون مرز 60 نفر از کارکنان خبری در سال 2008 در سراسر جهان کشته شدند که نسبت به 86 نفر در سال 2007 کاهش زیادی یافتهاند و این آمار کمترین آمار از سال 2003 به این سو به شمار میرود که طی آن 43 نفر کشته شدند.
در سال 2007 میلادی نیز دست کم 86 خبرنگار در سراسر جهان کشته شدهاند و برای پنجمین سال متوالی این آمار با رشد روبهرو بوده است.
این آمار با 244 درصد افزایش از 25 نفر در سال 2002 به این تعداد و بالاترین میزان خود از سال 1994 تاکنون رسیده است.
در سال 1994، 103 خبرنگار کشته شدند که حدود نیمی از آنها در جریان نسلکشی رواندا و حدود 20 نفر در جریان جنگهای داخلی الجزایر و عدهای نیز در یوگسلاوی جان خود را از دست دادند.
مناطق آسیا اقیانوسیه و خاورمیانه همچنان مرگبارترین نقاط برای خبرنگاران در سال 2008 بودند. پس از عراق که 15 خبرنگار در آن کشته شدند، پاکستان با هفت و فیلیپین با شش خبرنگار کشته شده بالاترین آمار مرگ خبرنگاران را داشتند.
این در حالی است که عراق همچنین نیمی از آمار تلفات فعالان خبری در سال 2007 را به خود اختصاص داده است این کشور به مرگبارترین کشور تاریخ جهان برای خبرنگاران تبدیل شده است که از زمان تجاوز آمریکا به این کشور در سال 2003، شاهد مرگ 207 فعال رسانهای و خبری بوده و آمار تلفات فعالان خبری در این کشور بسیار بیشتر از ویتنام، یوگسلاوی یا کشورهای دیگر بوده است.
چرا اینقدر دور می رویم ، هنوز حادثه سقوط هواپیمایی که 68 خبرنگار را از دنیای پرمخاطره خبر گرفت خاطرمان را آزار می دهد... راستی یادمان که نرفته؟
هر روز که در هر مراسمی به نام خبرنگار از رسالت آنها صحبت می شود ناخداگاه دوست ندارم این قلم بچرخد تا حرفی را که شنیده بنویسد تا شاید مدرکی از حرف های تکراری برجای نماند.
می خواهم از دغدغه خبرنگاران بگویم ، ولی از کجا می شود این حدیث تکراری غریب را آغاز کرد ، نمی دانم. از دغدغه شهید صارمی در آخرین لحظات چیزی شنیده اید؟
اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند.
خبر فوری: مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد، عدهای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده میشوند به من بگویید که چه وظیفهای...
ارتباط تلفنی ناگهان قطع می شود، دیگر صدای محمود صارمی از محل کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف به قسمت اخبارخبرگزاری نمیرسد...
شهید صارمی در آخرین لحظات نیز دغدغه وظیفه داشت و دیگر هیچ...
و اما لرستان سرزمین صارمی ها، عسگری ها و کرمی هایی است که هر روز خاطر شان عزیزتر از دیروز برایمان معنا پیدا می کند...
اینجا، زادگاه محمود صارمی است، ولی هنوز جز یادواره ای که هرساله در بروجرد برگزار می شود و در آن چند تن تنها سخن می رانند چیز دیگری از تکریم روز خبرنگار دیده نمی شود.
مسکن، معیشت، امنیت شغلی، تبیین جایگاه خبرنگار مشکلاتی است که اگر دغدغه وظیفه نبود خبرنگار را از حضور در این عرصه پر مخاطره بازمی داشت.
هر روز که توهینی می شنویم، با در بسته ای مواجهه می شویم، در فلان جلسه از ورودمان جلوگیری می شود و یا پرخشاگری را بر می تابیم به خودمان قول می دهیم دیگر خبرنگار بودن را دوست نداشته باشیم ولی فردای همان روز بی مهابا قلم در دست می گیریم و یا شاید بهانه ای از رضایت مردم می یابیم تا دوباره باشیم و دوباره بنویسیم...
انگار خبرنگاری در خونمان ریشه دوانده که این حد مقهور این حرفه سخت و جذاب شده ایم.
اینجا لرستان است، سرزمینی که اگر عمق وجودش را واکاوی کنیم می بینیم مردمانش همیشه با ادب، فرهنگ و قلم عجین بوده اند؛ اما هنوز خبرنگاران را جایگاهی نیست.
نمی دانم تا سال آینده مشکلات حل می شود یا نه ...راستش را بخواهید پارسال و سالهای قبلش هم از خودم این سئوال را پرسیدم و می دانم که مانند من جوابش را خوب می دانید...
این روزها همه روز خبرنگار را تبریک می گویند و قول می دهند که خبرنگاران را دریابند. اما امروز که می اندیشم با خود می گویم این روزها عجب روزهای خوبی هستند، همه از من می گفتند و رسالتم ...شاید فردا پشت در بسته دیگری از جلسه دیگری منع شوم و توهین دیگری را در خود بریزم و بگویم من شغل خبرنگاری را دوست دارم! به اندازه همه تبریک هایی که به من گفته شد و رسالتی که تبیین نشد...
.......................
صدیقه حسینی - نماینده خبرگزاری مهر در لرستان
نظر شما