به گزارش خبرگزاری مهر، گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی ورزش انجمن جامعهشناسی ایران چندی پیش موضوع اخلاق حرفهای در ورزش قهرمانی را مورد بررسی قرار داد. سخنران این جلسه، دکتر محمد خبیری، عضو هیأت علمی گروه تربیت بدنی دانشگاه تهران بود.
او در ابتدای بحث خود در این نشست، با تأکید بر خاستگاه ملی و جهانی موازین اخلاقی در ورزش و لزوم رعایت آنها، گفت: فلسفه اخلاق به دو دسته تقسیم میشود؛ فرااخلاق و اخلاق هنجاری. اخلاق هنجاری نیز خود در دو دسته کلی و عملی قابل دستهبندی است. در عین حال، اخلاق کلی را میتوان در دو بخش سودگرا و وظیفهگرا یا فضیلتگرا مورد بررسی قرار داد. در این زمینه، سودگراها آنهایی هستند که معتقدند هر چه به انسان سود برساند، در دایره اخلاق به حساب میآید. این در حالی است که فضیلتگراها تنها سود رساندن را کافی نمیدانند و از نظر آنها، نیت فرد نیز در مورد کار انجام شده از اهمیت بسزایی برخوردار است.
وی در پی این توضیحات، خاطرنشان کرد: پرسشهای مربوط به مسائل اخلاق حرفهای در ورزش، در چارچوب مسائل اخلاق هنجاری عملی (کاربردی) قابل بررسی هستند. مصادیق کاربردی اخلاق ورزشی نیز شامل مواردی از قبیل احترام به قانون و داور، رعایت حال رقیب، احترام به مسئولین و مربیان و حفظ شئونات بازیکنان میشود.
خبیری افزود: طی چند سال اخیر، رشد فزایندهای در علاقه و توجه مدیران و مربیان باشگاههای جهان به ملاحظات اخلاقی به وجود آمده است. با این وجود، خیلیها اعتقاد دارند که دنیای ما دنیای بد اخلاقی شده و در عصر بحران اخلاق به سر میبریم. در هر حال، آن طور که ما شاهدیم، بیشتر ورزشکاران و مربیان حرفهای خارجی، به هر علتی، مسائل اخلاقی را رعایت میکنند. دلیل این امر میتواند ترس از قانون و مجازات شدید باشد ولی به هر حال، آنچه در نتیجه دیده میشود، رعایت موازین اخلاقی در میادین ورزشی از جانب آنهاست و این موضوع در ورزش حرفهای از ضروریات شمرده میشود.
سخنران این جلسه گروه جامعهشناسی ورزش در بخش دیگری از سخنان خود، به بیان تفاوتهای میان اخلاق و قانون پرداخت و در مورد بسیاری از آنها، مثالهایی را از میادین ورزشی ذکر کرد. او در این زمینه گفت: قانون سلبی ولی اخلاق نه لزوماً ولی غالباً ایجابی است. از سوی دیگر، قانون حداقل اخلاق است؛ چرا که بخش عمدهای از اخلاق و فضایل از شمول قانون خارج هستند. در عین حال، قانون از اخلاق محتوا میگیرد و تکلیف افراد را مشخص میکند؛ حال آنکه در اخلاق، حیرت جای تعیین تکلیف را گرفته و حتی گاهی اوقات پاسخی ندارد. همچنین، گاهی قانون غیراخلاقی (نه ضداخلاقی) میشود. در عین حال، قانون ضمانت اجرایی داشته ولی اخلاق در زمینه اجرا ضمانتی ندارد. قانون در زندگی خصوصی، پنهانی و درونی افراد دخالت نمیکند ولی اخلاق در حریم خصوصی هم نفوذ کرده و نیت افراد را هم مد نظر دارد. علاوه بر این، قانون ناظر بر کل جامعه است و حساسیتی نسبت به منافع فردی ندارد؛ حال آنکه اخلاق از طریق نظارت بر فرد، به جامعه تسری مییابد و در نهایت، قانونی برای خصوصیتهای متوسط مردم است ولی اخلاق آرمانخواه است و شاید مهمترین تفاوت این باشد که تخطی از قانون مجازات دارد ولی در مورد اخلاق، این مسأله صدق نمیکند.
خبیری برای تکمیل بحث خود، تفاوتهای اخلاق و فقه را نیز مورد توجه قرار داد و در این خصوص گفت: اخلاق واجد مراتب است ولی فقه غالباً یک مرتبه بیشتر ندارد. در عین حال، در فقه هم مانند قانون، اخلاق به میزان حداقل رعایت میشود. از سوی دیگر، فقه بیرونی بوده و صرفاً بر عملکرد افراد نظر دارد ولی اخلاق امری درونی و متمرکز بر فضائل و رذائل است. علاوه بر این، درباره بعضی از رفتارها در فقه سکوت شده ولی اخلاق به آنها می پردازد. همچنین، در فقه بیشتر موارد و رفتارها سلبی است ولی در اخلاق هم موارد سلبی و هم ایجابی دیده میشود و بالاخره، روششناسی در اخلاق از نوع عقلی و تحلیلی است ولی در فقه به صورت نقلی انجام میشود.
وی سپس آسیبشناسی بداخلاقیهای ورزشی را مورد توجه قرار داد و تأکید کرد: حاکم شدن فلسفه ”بُردگرایی“ در ورزش حرفهای و قهرمانی یکی از اساسیترین آسیبهای این حوزه است. بردگرایی از جمله مسائلی است که در ورزش از اهمیت بسیاری برخوردار شده است. این فلسفه به بردن اصالت داده و موجب رواج بد اخلاقی در ورزش شده است. در راستای همین امر، همیشه باشگاهها، تیمها و مربیانی که برندهاند مورد توجه افراد قرار میگیرند و مردم آنها را دوست دارند. حال آنکه همین افراد، در صورت باخت مورد انتقاد و خشم قرار خواهند گرفت. از سوی دیگر، اصالت ندادن به فلسفه ”بازیکن محوری“ و ”فرآیند محوری“ نیز آسیب دیگری است که به بد اخلاقی ورزشی میانجامد. در واقع، میتوان گفت که بردگرایی سبب اعمال فشارهای فزایندهای به بازیکنان، مربی و سایر بازیگران عرصه ورزش شده و از بین رفتن روحیه ورزشکاری و پهلوانی را موجب میشود.
خبیری ادامه داد: ”بردگرایی“ تمام راههای غیر اخلاقی برای برنده شدن را توجیه و بازیکنان را به هر وسیله ترغیب کرده و در واقع، ذهن آنها را بیشتر درگیر فقط بردن میکند. در نتیجه، انگیزههای آنها نیز برای تلاش و یادگیری بیشتر محدود میشود. در واقع، باید گفت که در عرصه ورزش، مرز بین بردن و باختن بسیار باریک است.بازیکنان با یک کار غیراخلاقی ممکن است جای باخت را با برد عوض کنند و در سایه بردن با چاشنیهای غیراخلاقی، جایی برای رعایت موازین اخلاقی باقی نمیماند. مدیران و مربیان هم از بردن مسرور شده و بد اخلاقیها را میبخشند. در بسیاری از مواقع حتی رسانهها هم در مورد آنها سکوت میکنند و در نهایت، بازیکنان با بد اخلاقیهایی که به "بردن" میانجامد، کنار آمده و قبح بد اخلاقی از بین میرود. از سوی دیگر، متأسفانه اخلاق حرفهای از نظر ساختاری جایگاهی نداشته و بحثهای اخلاقی بیشتر جنبه توصیهای و نصحیتگونه پیدا کردهاند. در مدیریت و برنامهریزی ورزشی نیز جایگاه اخلاق حرفهای سست و بیپایه شده است. بر این اساس، از مربیان "بازیکن محور" یا "فرایند محور" کمتر استفاده شده و اغلب آنها خانه نشین میشوند. در چنین شرایطی، حضور مدیران ناآشنا به ورزش، پرداخت پولهای کلان و نبود آییننامهها و مقررات کافی، از عوامل رواج بد اخلاقیها در این عرصه به شمار میآید. در این زمینه، دخالت بیجا از طرف تشکیلات غیرمرتبط، اظهار نظرهای غیر کارشناسی و فقدان نظام آموزشی مدون نیز به بد اخلاقیهای ورزشی دامن میزنند.
وی در ادامه و در ارائه راهکارهای پیشنهادیاش، عوامل موثر در توسعه رعایت موازین اخلاقی حرفهای را چنین شمرد: ارائه اطلاعات راجع به کتابهای اخلاق و مسائل مرتبط، فعالیتهای پژوهشی راجع به اخلاق در ورزش، آموزش مدیران، مربیان و بازیکنان، اصلاح ساختارهای قدیمی، تدوین آییننامه ضروری، حمایت از مربیان زحمتکش و معتقد به فلسفه "بازیکن محور"، شفافسازی امور مالی به این معنی که باشگاهها امور مالی و خرجکردهای خود را شفافسازی کرده و به اطلاع عموم برسانند، عدم دخالت در امر داوری و مربیگری، تشویق و ترغیب رعایت موازین اخلاق حرفهای در ورزش و تدوین اصول اخلاق حرفهای ورزشی.
دکتر محمد خبیری در پایان سخنرانی خود در گروه جامعهشناسی ورزش انجمن جامعهشناسی ایران، بخش دیگری از پیشنهادات خود را در قالب اصول اخلاق حرفهای ورزش اعلام کرد. این اصول، از نظر عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، عبارتند از: احترام به قانون، به این معنا که در هر حال به قانون احترام بگذاریم حتی اگر قانون و داوری اشتباه باشد. آزادی و استقلال، به این معنی که افراد درگیر در ورزش حرفهای در حوزه کاری خود آزاد و مستقل باشند. تعهد و پایبندی به رفتارهای اخلاقی. داشتن صلاحیت حرفهای. رازداری، رعایت امانت و انصاف. ترویج رویکردهای علمی. خودداری از رفتارهای خلاف اخلاق. مسئولیتپذیری و پاسخگویی. حفظ حرمت و حقوق همکاران و رعایت اصول و ضوابط ملی و بینالمللی.
نظر شما