۲۹ شهریور ۱۳۸۸، ۱۵:۱۸

گزارش کتاب/

تحلیل نظریه نظامهای جهانی

تحلیل نظریه نظامهای جهانی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: نظریه نظام جهانی از گسترده‌ترین تلاشهای نظری و متأثر از جامعه شناسی تاریخی است که توجه به ساختار نظام بین‌الملل را در شکل گیری مناسبات بین‌المللی مد نظر دارد.

در این نوشتار به بررسی کتاب "تحلیلی بر نظریه‌های نظام جهانی" اثر ایمانوئل والرشتاین می‌پردازیم که توسط انتشارات دانشگاه دوک به چاپ رسیده است. بدین منظور ابتدا به بررسی این نظریه می‌پردازیم و سپس موارد مورد اشاره والرشتاین در این کتاب مورد توجه قرار خواهد گرفت.

والرشتاین در این کتاب رهیافتی جامع و کامل برای فهم نظریه نظامهای جهانی خود که در حدود 30 سال پیش به منظور درک تاریخ و پیشرفت دنیای مدرن مطرح شده، می‌آورد.

 نظریه نظام جهانی از گسترده‌ترین تلاشهای نظری و متأثر از جامعه شناسی تاریخی است که توجه به ساختار نظام بین‌الملل را در شکل گیری مناسبات بین‌المللی مد نظر دارد. یکی از چشم اندازهای نظری مورد توجه در سیاست بین الملل نظریه نظام جهانی است که بیش از هر کس با نام "امانوئل والرشتاین" (Immanuel Wallerstein)، جامعه شناس آمریکایی پیوند خورده است.

والرشتاین نظام را به مثابه واقعیتی اجتماعی می‌داند که در برگیرنده تعاملات میان ملتها، شرکتها و موسسات، خانواده‌ها، طبقات و گروه‌های هویتی از همه نوع، می‌داند.

از نظر والرشتاین، غالب‌ترین شکل سازمان اجتماعی همان چیزی است که او آنرا "نظام‌های جهانی" می‌نامد. تاریخ دو گونه نظام جهانی را شاهد بوده است: امپراطوری جهانی(world-empires) و اقتصادهای جهانی(world-economies). مهم‌ترین تمایز بین امپراطوری جهانی ، چگونگی اتخاذ تصمیم گیری در مورد توزیع منابع است.

رویکرد والرشتاین، و آنچه مربوط به رابطه ساختار - کارگزار می‌شود، سیستمیک است. والرشتاین به نقش تاریخ در مواقعی که تبیین کننده و توضیح دهند است، تاکید می‌کند.

 در امپراطوری جهانی یک نظام متمرکز سیاسی، قدرت خود را به کار می‌گیرد تا منابع را از مناطق پیرامون در مناطق مرکزی توزیع کند. ولی در اقتصاد جهانی با یک اقتدار مرکزی مواجه نیستیم بلکه مراکز متعدد قدرت وجود دارند که در رقابت با یکدیگر به سر می‌برند و منابع با اتخاذ تصمیم از سوی اقتدار مرکزی(مانند امپراطوری جهانی) توزیع نمی‌گردد، بلکه از طریق بازار توزیع می‌شود. ولی تأثیر نهایی هر دو نظام یکسان است و در هر دو سیستم انتقال منابع از پیرامون به مرکز صورت می‌گیرد.

والرشتاین چند نقطه عطف را در گسترش و تکامل نظام جهانی مدرن مورد توجه قرار می‌دهد که عبارتند از: گسترش نظام اقتصادی سرمایه داری در قرن شانزدهم، آغاز دو قرن محوریت لیبرالیسم بعد از انقلاب فرانسه در 1789 و اضمحلال این محوریت در انقلاب "جهانی" بعد از 1968. 

به نظر والرشتاین، نظام جهانی مدرن نمونه یک اقتصاد جهانی است که این نظام در اروپا در پایان قرن 16 ظاهر شد. متعاقبا این نظام توسعه یافت تا وضعیت موجود را به وجود آورد به گونه‌ای که در آن هیچ گوشه‌ای از جهان وجود ندارد که در این نظام کاملا جذب نشده باشد. نیروی محرک این فرایند تجمع مستمر سرمایه یا به عبارتی سرمایه داری بوده است. لذا نظام جهانی مدرن بیش از هر چیز یک نظام سرمایه‌داری است و این سرمایه‌داری است که نیروی اصلی را ایجاد می‌کند.

بعد از طرح نظریه نظامهای جهانی والرشتاین، این نظریه به طور گسترده‌ای از حیث روش شناسی مورد توجه دانشمندان جامعه شناسی تاریخی و مجادلات مربوط به رویکردهای جهانی شدن قرار گرفته است.

والرشتاین در این اثر علاوه بر این که نظریه خود را به طور اختصار توضیح می‌دهد، اصول و مولفه‌های نظام جهانی مدرن  و اینده آنرا نیز مورد توجه قرار می‌دهد.

کد خبر 949860

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha