۱۸ آبان ۱۳۸۸، ۱۴:۵۷

تحلیل مهر/

عقلانیت ارتباطی در نظریه کنش هابرماس

عقلانیت ارتباطی در نظریه کنش هابرماس

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: هابرماس می‌گوید جایی که کنش ارتباطی دچار خلل شود، اساساً سه جایگزین برای آن وجود دارد که عبارتند از: کنش استراتژیک، قطع شدن کنش ارتباطی و گفتگوی مستدل به منظور پی بردن به اینکه ایراد کار کجاست.

به بیان دیگر، سه شق جایگزین قابل تصور است: نخست، ممکن است فرد به شیوه‌ای استراتژیک جهت رسیدن به منافع شخصی خویش و بدون توجه به اینکه طرف مقابلش چه فکر می‌کند، وارد عمل شود.

 دوم، دو طرف ممکن است فرایند ارتباط و گفتگو با یکدیگر را قطع کنند؛ و سوم اینکه ممکن است آنها به تلاش بی وقفه و مداوم برای فهم این مسئله دست بزند که واقعاً بر سر چه چیزی با هم اختلاف نظر دارند و آیا نقطه‌هایی وجود دارند که دوباره از آنجا ارتباط متقابل را از سر بگیرند.

از نظر هابرماس، این فرایند اساساً فرایندی عقلانی است. او معتقد است که دانش یا شناخت ساختاری گزاره‌هایی دارد. عقلانی بودن ربط چندانی به داشتن دانش یا شناخت ندارد، بلکه عمدتاً به این مسئله مربوط می‌شود که سوژه‌های سخنور و کنشگر چگونه به کسب دانش یا شناخت نایل می‌شوند و از آن استفاده می‌کنند.

عقلانیت به شکل صریح در زبان نمود پیدا می‌کند و به شکل ضمنی در کنش معطوف به هدف. از دید هابرماس، این بدان معناست که فقط آدمیان و بیان‌ها و اداهای نمادین می‌توانند عقلانی باشند، نه حیوانات و گیاهان و ابژه‌های فیزیکی بی جان.

عقلانی بودن یک گفته یا عبارت منوط به روایی و اعتبار شناختی است که در آن نهفته است. به دیگر سخن، ادعای اینکه فلان چیز درست است یا فلان طرح کارآمد و مثمر ثمر خواهد بود در صورتی عقلانی است که بتواند در مقابل انتقاداتی که به محتوای معنایی و شرایط اعتبار آن می‌شود، تاب بیاورد.

معنای این امر آن است که هر نوع دعوی شناختی باید خود را در معرض نقد و ارزیابی بین الاذهانی قرار دهد.

یکی از دغدغه‌های اصلی هابرماس طرح و بسط تعریفی از مفهوم عقلانیت ارتباطی است که دقیقاً در نقطه مقابل عقلانیت شناختی – ابزاری تجربه‌گرایی قرار می‌گیرد.

او می‌گوید مفهوم عقلانیت ارتباطی واجد سویه‌ها و دلالت‌های ضمنی‌ای است که اساساً متکی بر تجربه محوری بحث و گفتگو و استدلال، که فرایندی وفاق انگیز و آزاد و وحدت بخش است، دارند؛ گفتگویی که در آن مشارکت‌کنندگان مختلف بر بصیرت‌های ذهنی و نظرات فردی خود فائق می‌آیند و به یمن اشتراک در باورهای عقلانی، متقاعد می‌شوند که وحدت جهان عینی و بین الاذهانی بودن زیست – جهان‌شان را بپذیرند.

بنابراین یک گفته را زمانی می‌توان عقلانی شمرد که گوینده آن از طریق مشارکت در ارتباط شرایطی را که جهت رسیدن به تفاهم با دیگری لازم است، برآورده کند.

هابرماس می‌گوید امکان دارد تلاش برای حصول وفاق و تفاهم شکست بخورد. اما مسئله‌ای نیست و شکست را می‌توان تبیین کرد. لیکن این امر فقط در صورتی امکانپذیر است که گفته‌ها یا ایده‌های استفاده شده در فرایند ارتباطی عقلانی باشند.

کد خبر 980040

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha