اینجا عربستان است بزرگترین کشور زیارتی جهان با آسمانخراشها و بزرگراهها و پلهای متعدد اما وقتی نگاهت را از بلندی آسمانخراشها و امتداد بزرگراهها به سمت مقطعی از شهرها بر می گردانی متوجه می شوی این پیشرفتها نتوانسته کمکی به توسعه اجتماعی و بسط حقوق انسانی به ویژه در حوزه زنان نماید.
زنان عربستانی همواره در سایه مردان قرار دارند واین در سایه بودن همیشگی در آداب و رفتار اجتماعی آنان نیز تاثیر داشته به طوری که هر تازه واردی با دیدن بانوان عرب احساس می کند که آنها همواره در حال فرار و پنهان شدن هستند و نوعی نگرانی همیشگی در چشمان آنها موج می زند.
بانوان عربستانی و فعالیتهای اجتماعی!
بانوان در شبه جزیره عربستان دیده نمی شوند و این دیده نشدن تنها به نوع و سبک پوشش آنها بازنمی گردد. اگر چه نوع پوشش آنها نیز به گونه ای است که تنها دو چشم آنها پیداست اما تعبیر واقعی از دیده نشدن بانوان عرب نداشتن جایگاه و جلوگیری از حداقل فعالیتهای اجتماعی آنان است.
زنان در عربستان به تنهایی حق ندارند به هیچ مکان عمومی که فضای اختصاصی برای بانوان ندارد بروند، حق رانندگی ندارند و در مورد عجیبی که اخیرا به صورت قانون درآمده حق پاسخ به پرسش یک مرد نامحرم در خیابان را نیز ندارند حتی اگر این سوال یک آدرس پرسیدن ساده باشد !
مهاجرت شاهزادگان به غرب
اوضاع اجتماعی عربستان، به ویژه در موضوع برخورد با زنان تا رسیدن به شرایط استاندارد حقوق انسانی راه درازی برای پیمودن دارد و شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از شاهزادگان زن سعودی که علی القاعده باید شرایط معیشتی و زیستی بسیار مناسبی در این کشور داشته باشند عطای حضور در عربستان را به لقایش بخشیده و رهسپار غرب شده اند.
شاهزاده "بنیه" دختر ملک سعود بن عبدالعزیز آل سعود، شاهزاده "هند شمس الدین فاسی" همسر شاهزاده ترک بن عبدالعزیز، شاهزاده "مشاعل بن فیصل بن عبدالعزیز آل سعود" ، شاهزاده "ریم" دختر ولید بن طلال بن عبدالعزیز آل سعود، شاهزاده "سماهر" دختر شاهزاده ترک بن عبدالعزیز، شاهزاده "نوف" دختر شاهزاده بندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود، شاهزاده "هناء جادر" همسر شاهزاده محمد بن ترکی آل سعود و شاهزاده "شوق آل سعود" تنها نمونه هایی از بانوان دربار آل سعود هستند که سالهاست راهی اروپا و آمریکا شده و قوانین سختگیرانه عربستان در قبال زنان را فراموش کرده اند.
مردم عربستان در تصمیمگیریها هیچ نقشی ندارند
اما موضوع قابل توجه آن است که عربستان سعودی به عنوان کشوری که هیچ آماری از ترکیب جمعیتی آن در نهادهای بین المللی ثبت نشده (که این موضوع خود نشان از نقض حقوق بشر است ) و به روش سلطنتی و فرقه ای اداره می شود و مردم در تصمیمگیریهای کشور هیچ نقشی ندارند و بحثهای حقوق بشری در این کشور چیزی شبیه شوخی است. عربستان تنها کشور اسلامی است که پای قطعنامه ضد ایرانی سازمان ملل متحد که ایران را متهم به نقض حقوق بشر کرده را امضا کرده است.
اگر چه صدور چنین قطعنامه ای بیشتر به یک طنز بین المللی می ماند اما آنچه جالب توجه و تامل است امضای عربستان سعودی به عنوان تنها کشور اسلامی امضا کننده بر ذیل این قطعنامه است و شاید تایید عربستان به عنوان کشوری که حداقل حقوق انسانی و نه شهروندی را برای مردم و به ویژه بانوان خود قائل نیست بر پای این قطعنامه اعتبار آن را به جهانیان اثبات کند!
هر چند همگان می دانند که چنین قطعنامه هایی با انگیزه های سیاسی و بر اساس رویه ای معمول از سوی قدرتها برای اعمال فشار به کشورمان صادر می شود اما رای عربستان سعودی به این قطعنامه حاوی نکاتی است که مهمترین آنها شاید تاثیر و نفوذ قدرتها و به ویژه امریکا در این کشور و عمق نگرانی و ناراحتی سعودیها از مواضع جمهوری اسلامی در قبال شیعیان یمن باشد.
نظر شما