جلال الدين منبري در گفتگو با خبرنگار هنري "مهر" درباره افت موسيقي جدي ( كلاسيك و سنتي) در صدا وسيما گفت : البته در حد بنده نيست كه به اين سوال شما پاسخ روشن و مشخصي بدهم براي اينكه اين سوال مربوط به مسؤولان و مديران اجرايي است. اما در شرايط مختلف فرهنگي و اجتماعي طبيعي است كه در رسانه اي مثل صدا و سيما نيزموسيقي افت و خيز داشته باشد ، ولي اين روند در صدا و سيما به دليل رسانه بودن و به دليل اهميت فرهنگي كه دارد بسيار مشهودتر است . اين افت و خيز به اين صورت است كه بعضي مواقع توليدات موسيقي در صدا و سيما صرفا به سمت موسيقي پاپ حركت مي كند و بعضي مواقع به سمت موسيقي سنتي و غيره . به اين علت است كه مي گويم ما جايگاه مشخص و تعريف دقيقي از موسيقي در كشورمان نداريم ، يعني ، چه در حوزه صدا و سيما، چه در حوزه ارشاد، و چه در ساير حوزه ها جايگاه موسيقي به طور دقيق مشخص نيست.
وي يكي از دلايل اين افت و خيز را همكاري نداشتن بزرگان و اساتيد موسيقي و كساني كه در اين زمينه صاحب نظر هستند و ردپايي از آنها در موسيقي كشورمان پيدا مي شود، با صدا و سيما دانست و افزود: موسيقي هنري است كه اگر تغيير و تنوع در آن وجود نداشته باشد، ايستا خواهد ماند و تبديل به مرداب خواهد شد.
وي دليل ديگر افت موسيقي جدي را اختلاف سليقه و نظر در اين زمينه عنوان كرد و گفت : اين اختلاف سليقه ها باعث مي شود كه اهالي هنر و موسيقي به جاي اين كه روز به روز به يكديگر نزديك شوند از هم دور شوند . خود من به عنوان كسي كه در اين كار دخيل هستم خيلي از اين مسأله رنج مي برم . حتي ما خارج از سازمان صدا و سيما نيز شاهد اختلاف نظرها هستيم كه هيچ ارتباطي با راديو و تلويزيون ندارد، نظرهايي كه به صورت متضاد در مقابل هم قرار مي گيرند اشكال ايجاد مي كند و مانع پيشرفت موسيقي مي شود.
وي ادامه داد : دليل ديگر اين امر به آموزش برمي گردد يعني هنرستان ها و دانشكده هاي ما طبيعتا بايد در تقويت نيروي هنرمند و متخصص و متعهد، ساعي تر و كوشاتر باشند و امكانات آموزشي بيشتري در اختيار هنرجويان قرار دهند .
وي درباره موسيقي جدي گفت: موسيقي در زندگي ما بيشتر جنبه تفنن دارد يعني بيشتر مردم وقتي از لحاظ جسمي و روحي خسته مي شوند موسيقي گوش مي دهند كه آنان را آرام كند، در نتيجه ديگر به موسيقي جدي ، موسيقي تفكربرانگيز و موسيقي ريشه اي كاري ندارند . به اعتقاد من اين به عهده راديو و تلويزيون است كه ذائقه و سليقه شنوندگان را تقويت كند . طبيعي است كه برخي برنامه هايي كه راديو و تلويزيون پخش مي كند ذائقه و سليقه شنوندگان را نزول مي دهد . بايد حوصله اي در مردم ايجاد كرد كه توانايي اين را داشته باشند كه وقتي يك موسيقيدان در راديو يا تلويزيون صحبت كرد يا آثارش پخش شد آن را درك كنند و اين برمي گردد به اينكه موسيقي در زندگي ما از جنبه تفنن خارج شود.
منبري در پاسخ به پرسشي در باره نمايش ساز در تلويزيون گفت : شايد اين پرسش همه موسيقيدانها و شايد همه مردم با شد كه چرا ساز در تلويزيون به نمايش گذاشته نمي شود. يكي از عوامل ايجاد انگيزه و تشويق و ترغيب به موسيقي همين است كه ساز به نمايش گذاشته شود و اهالي موسيقي در تلويزيون مطرح شوند . اهالي موسيقي زماني كه احساس كنند مطرح مي شوند و كارهايشان اجرا مي شود، سعي بيشتري خواهند كرد . آنها شايد انگيزه اي قوي داشته باشند، اما چون جايي براي دنبال كردن آنها ندارند در نتيجه زياد به دنبال مطالعه و تخصص نمي روند و طبيعي است كه در چنين شرايطي موسيقي از جهات كيفي افت قابل توجهي پيدا مي كند.
وي خاطرنشان كرد: رشد و تعالي و رسيدن به صيقل روحي و عزت نفس از مشخصه هايي است كه يك هنرمند بايد داشته باشد و در جامعه ما متاسفانه تقريبا از آن غفلت شده است.
عضو گروه اركستر ملي در مورد موسيقي ملي گفت : من خود يكي از حاميان و طرفداران موسيقي ملي هستم و حساسيت و تعصب ويژه اي روي اين مسأله دارم و معتقدم كه موسيقي موفق ما موسيقي ملي ما خواهد بود. البته ناگفته نماند كه موسيقي ملي مستقيماً برگرفته از موسيقي سنتي و مقامي ماست . در موسقي ملي از آلات و ادوات و سازهاي كلاسيك و غربي استفاده مي كنيم. از نظر آنهايي كه خيلي سنتي پسند هستند اين خيانت به موسيقي است و از نظر آنهايي كه نگرشي خالقي گونه و وزيري گونه دارند اين تنها راه نجات موسيقي است. من با اين رأي موافقترم، موسيقي ما از آن حالت صرفاً موزه اي بايد بيرون بيايد ، بايد پويا شود و حركت كند، چون قابليت دارد .
وي افزود : وقتي تعدادي نوازنده از اين جا براي اجراي كنسرت موسيقي سنتي و مقامي به خارج از كشور مي روند، بازتاب ها و انعكاس هاي اين مساله را دست كم نگيريد، براي اين كه براي آنها فرهنگ شرقي و اين نوع فرهنگ و موسيقي با آن آلات و ادوات، بسيار ارزشمند است، در صورتي كه ما خودمان در جامعه خودمان قدرش را نمي دانيم و من معتقدم كه يكي از راههاي نجات و شايد نگرشهاي تازه تر به موسيقي فرهنگي و جدي ما همين نگرشهاي موسيقي ملي است. موسيقي ملي ما هويت ملي ماست، يعني يك بخش هويت فرهنگي و ملي و تاريخي ما همين است و به اعتقاد من بايد تعصبات خيلي سنتي و نگرش هاي خيلي خشك و ديدگاه هاي محدود و بسته را كنار گذاشت.
وي در پايان اين گفتگو گفت : در بخش آموزش در همه جاي دنيا مرسوم است كه موسيقي كهن و تاريخي و موسيقي موزه اي خودشان را حفظ مي كنند، مثلا در اتريش و آلمان مدرسه هايي هست كه موسيقي دوره باروك و موسيقي قرون وسطي را حفظ كرده اند، يعني آنها اين قدر براي فرهنگ و سنتشان احترام قائلند . اما در كنار آن موسيقي هاي ديگر هم هست. اين ها در كنار هم با مسالمت كارشان را انجام مي دهند ، هيچ كدام مانع پيشرفت ديگري نمي شود. اما متأسفانه ما خودمان را درگير تعصبات بي دليل مي كنيم كه اين تعصبات باعث مي شود موسيقي ما از حركت و پويايي بازبماند. به نظر من با سنت گرايي محض و ايستا نگه داشتن و در جا زدن، موسيقي پيشرفتي نخواهد داشت .
نظر شما