اما این کنشگران در خلأ عمل نمیکنند، بلکه در ساختار جامعه بین الملل که شامل اصول و قواعد حقوقی است عمل مینمایند. با وجود اینکه هدلی بول از موضع سیاسی داشتن دانشمند روابط بین الملل انتقاد داشت و معتقد بود وظیفه محقق دانشگاهی پریدن و سوار شدن به قطار نیست، بلکه عقب ایستادن و ارزیابی بی طرفانه در مورد مسیر حرکت آن است.
اما نگاه مکتب انگلیسی به رابطه "ارزش و دانش" نگاهی اثباتگرایانه نیست. هدلی بول در تعریف نظریه سیاست بین الملل، آن را در کنار "گزارههای اثباتی" تعریف کننده یا تبیین کننده، شامل گزارههای هنجاری مبین ملاحظات اخلاقی یا حقوقی که فرض میشود در مورد سیاست بین الملل به کار گرفته میشوند، میداند.
از دید مکتب انگلیسی جدا کردن مسائل اخلاقی – هنجاری از روابط بین الملل (یعنی چیزی که علمگرایان به دنبال آن هستند) امکان پذیر نیست، چون سرشت روابط بین الملل چنین اجازهای را نمیدهد.
به علاوه در نگاه خود مکتب به جامعه بینالملل دولتها واحدهایی غیر اخلاقی نیستند و توسط انسانها نمایندگی میشوند که لاجرم موضعی اخلاقی نیز دارند. جامعه بین الملل نیز مبتنی بر اصول اخلاقی است.
این اصول نزد شاخه "کثرتگرا"ی مکتب شامل نوعی اخلاق "کم مایه" (در حد توافق میان دولتها بر اسر اصولی که امکان همزیستی و همکاری در جهت منافع مشترک را به آنها بدهد) و نزد شاخه "همبستگیگرا" شامل اخلاقیاتی "پر مایه" (یعنی اصول اخلاقی جهان شمول مانند دفاع از حقوق بشر) است.
هدلی بول از اواسط دهه 1960 نسبت به انکار نقش ارزشها در شکل دادن به تحقیقات علمی و دانشگاهی که در میان اندیشمندان آمریکایی رفتارگرای روابط بین الملل مفروض گرفته میشد، موضعی انتقادی یافت.
خصوصیات اخلاقی مکتب انگلیسی باعث شده برخی آنرا نمایانگر تلاشی برای نظریهپردازی عملی بدانند که هم به مسائل مرتبط با واقعیت تجربی سروکار دارد و هم به اندیشه در مورد "خیر بشری" میپردازد. اما در عین حال گفته میشود لازم است این دیدگاه "به روز" شود و دیدگاههای نوین در نظریههای تفسیرگرا مانند دیدگاههای هرمنوتیکی گادامر را نیز در خود جذب کند.
نظر شما