خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: "حوادث لبنان درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است" این جمله ای بود که کاندولیزا رایس وزیر خارجه سابق آمریکا در واکنش به حمله رژیم اسرائیل به لبنان داشت اما ایا او تشخیص درستی از این درد داده بود.

وقتی رژیم اسرائیل به نیابت از آمریکا در جنگ 33 روزه می‌جنگید و همه شاهد تجاوزگری‌های این رژیم بودند از خانم رایس سوال می‌شود که این چه وضعی است و تا کجا ادامه خواهد داشت که خانم رایس می‌گوید؛ "این زاییدن خاورمیانه بزرگ است و وضعیت آنجا نیز درد این زایمان است."

رایس این تجربه را در زندگی نداشت و به دلیل اینکه تشخیص درد زایمان را با آلام ناشی از اشغال و تجاوزگری نسبت به ملت ها اشتباه گرفت لذا تشبیه تجاوز به لبنان را به شیوه ای ناشیانه با این درد که در خاورمیانه ظاهراً طبیعی شده مقایسه کرد اما چرا او اشتباه می کرد؟

دولت جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا در ابتدای دوره نخست خود به این نتیجه رسیده بود که خاورمیانه دیگر با وضعیت کنونی نمی تواند رویکرد حافظ منافع آمریکا را دنبال کند. یعنی ادامه کار نظام های پوسیده عربی که از آنها به نظام های "میانه رو" و همسو با منافع جهان آزاد نیز یاد می شد دیگر مقدور نبود. لذا در آن زمان اندیشکده های آمریکایی که خانم رایس و دیگر همقطاران وی در آن از نفوذ بالایی برخوردار بودند پیشنهادی را مبنی بر یک تغییر تحول بزرگ در خاورمیانه دادند.

این تغییرات بر اساس تغییرات در مرزها و ژئوپولتیک کشورهای خاورمیانه بود. یعنی به این نحو که این تغییرات بتواند با روی کار آوردن نظام های حامی منافع آمریکا اما در پوسته ای جدید را مورد حمایت قرار دهد تا به این شیوه بروز انقلاب های گسترده در این کشورها حداقل برای چند دهه نیز به عقب بیفتد.

اما چرا چنین شد؟ چه مسئله ای مانع از ادامه این رویکرد از سوی دولت بوش شد؟

بلافاصله پس از شعار دموکراسی خواهی دولت بوش در خاورمیانه انتخاباتی در فلسطین برگزار گردید. آمریکا و غرب امیدوار بودند تا با وارد شدن جنبش مقاومت حماس در فرایند سیاسی محدود، بتوانند آن را کنترل کنند. بسیاری از کارشناسان نیز در آن زمان برگزاری انتخابات را که در آن حماس با اکثریت قابل ملاحظه ای به پیروزی رسید تله و بن بستی برای مقاومت می دانستند اما این جنبش توانست با مدیریت بحران غرب را در برابر عمل انجام شده قرار دهد.

اینجا بود که نخستین درد واقعی زایمان خاورمیانه جدید آشکار شد و رایس که خود به پیروزی دموکراتیک حماس اذعان داشت متوجه تشخیص اشتباه این گونه دردها شد.

وضعیت در خاورمیانه جدید نیز همین گونه است. اگر بطور کامل نپذیریم که این روند در مسیر تشکیل یک خاورمیانه اسلامی است اما بدون شک باید این نکته را قبول کنیم که حرکت مردمی عربی در راستای خلاصی از نظامی های سنتی پوسیده بشمار می رود و به نظر می رسد آمریکا از این بابت در آینده دردی حتی بمراتب بیش از درد زایمان خاورمیانه جدید به تعبیر نومحافظه کارها تحمل خواهد کرد و با وجود "مهندسی انقلاب" مردم در تونس، ترکیدن دمل چرکین نظام های سنتی که انقلاب مصر پیش درآمد بزرگ آن بود تمامی تلاش های سیاستمداران در واشنگتن را نقش بر آب خواهد کرد.
--------------
حسین امیری