محمدعلی علومی می‌گوید: نویسنده باید آرمانگرا باشد تا بتواند آثار درخشان خلق کند. روزمرگی و بی‌آرمانی به زندگی نویسندگان وارد شده و ادبیات ایران را دچار سردرگمی کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، «محمدعلی علومی» داستان‌نویس و طنزپرداز با اشاره به اینکه در بیش‌تر نویسندگان به‌ویژه جوان‌ترها، این شیفتگی به سوی دنیای غرب تمایل دارد، گفت: مکان و ویژگی‌های مکانی در داستان‌های ایران کمرنگ یا حذف شده‌اند، تا جایی که اگر نام شخصیت‌های این رمان‌ها را حذف کنیم، دیگر مخاطب متوجه نمی‌شود این داستان در کجا اتفاق افتاده است.

نویسنده نامزد دوازدهمين جشنواره شهيد غني‌پور تاکید کرد: ادبیات قدرتمند مانند رمان‌های «جنایت و مکافات»، «جن‌زدگان» و «براداران کارامازوف» داستایوسکی یا آثار تولستوی باید از مرزها عبور کند. تعلیق و شخصیت‌پردازی‌های نویسندگان برجسته جهان باید بر قلم نویسنده تاثیر بگذارد و برایش الهام‌بخش باشد؛ نه این‌که فرم‌گرایی را به او بیاموزد و او را از محتوا غافل کند.

نويسنده رمان «پريباد» تاكيد کرد: اگر به سه یا چهار نسل گذشته داستان‌نویسان مراجعه کنیم به‌راحتی متوجه می‌شویم که در آنها تعصبات شدیدی برای افراد صاحب‌نظر وجود داشت و کسی حق نداشت نظر متفاوتی بدهد. این موضوع برای نویسندگان جدید هم اتفاق افتاده با این تفاوت که سمت و سوی آن‌ها تغییر کرده و به سوی جهان غرب متمایل شده‌اند و فرم‌گرایی را قربانی محتوا کرده‌اند.

علومی با اشاره به اینکه در ادبیات، سپردن عقلانیت به دست دیگری همان مُد ادبی نام دارد، تاکید کرد: با رواج شیفتگی در جامعه، ادبیات ملی فراموش می‌شود. این مقطع، گذرا اما طولانی است؛ همان‌گونه که فروغ فرخزاد و اخوان ثالث به روشنفکری بی‌تحرک اعتراض داشتند.

نویسنده «سوگ مغان» با اشاره به رواج ادبیات کلیشه‌ای غرب در ایران عنوان کرد: نویسنده باید آرمانگرا باشد تا بتواند آثار درخشان خلق کند. روزمرگی و بی‌آرمانی به زندگی نویسندگان وارد شده و ادبیات ایران را دچار سردرگمی کرده است. زمانی که برخی مبانی فکری مثل حقوق انسان در تعیین سرنوشت خود، مجلس و قانون پایشان به ادبیات باز شد و مردم عامی موضوع ادبیات شدند گسستی وحشتناک و غم‌انگیز بین ادبیات کلاسیک و ادبیات جدید به وجود آمد.

علومی با اشاره به اینکه نویسندگان غربی شیفته ادبیات کهن ما هستند، گفت: اکثر نویسندگان ما حتی شاهنامه را ورق نزده‌اند، چون گمان می‌کنند فرهنگ کهنه و پوسیده‌ای است که کارکردی ندارد. آنها ترجیح می‌دهند ترجمه غلط کتاب نویسنده‌ای را که در غرب مد شده هزار بار بخوانند و هیچ هم نفهمند و وانمود کنند که فهمیده‌اند. این در حالی است که اساس آثار بورخس، داستان‌های هزار و یک‌شب است.

وی با اشاره به اینکه شیفتگی ادبی فاقد عقل است، اظهار کرد: مترجم کتاب «صد سال تنهایی» در مقدمه این کتاب عنوان کرده که در نخستین روز عرضه، 80 هزار نسخه فروش را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که گفتگویی با مارکز در تلویزیون نشان داده شد و وی ادعا کرد که این کتاب در چند ماه 8 هزار نسخه فروش داشته است. مترجم این اثر دروغ نگفته اما چنان دچار شیفتگی ادبی شده که حس کرده این اثر برجسته است و باید فروش زیادی داشته باشد.

خالق رمان «ظلمات» تاکید کرد: نویسندگان ما ترجیح می‌دهند اندیشه‌ها و نظرات دیگران را مصرف کنند و خودشان تولیدگر نباشند و همین امر سبب می‌شود تا نه تنها رنگی از بومی بودن در آثارشان نباشد، بلکه به شکل داستان بیش از محتوایش ارزش دهند.

علومی در پايان گفت: در کنار این نویسندگان می‌توان از بهرام صادقی، احمد محمود و علی‌اصغر شیرزادی هم نام برد که وارد ماجراهای حاشیه‌ای ادبیات نشد‌ه‌اند و فقط به لحاظ روحی برای تسکین خاطر خود نوشته‌اند و استقبال از کارهایشان برای آن‌ها مهم نبوده، بلکه به ساختار ادبیات بیش‌تر توجه داشته‌اند.

برچسب‌ها