نخستین دیدار رسمی و جامع اهالی فرهنگ با حسن روحانی رییس دولت یازدهم در حالی برگزار شد که تالار وحدت مملو از هنرمندان و ادیبانی بود که برای گفت و شنودی بی پرده با مرد اول دولت آمده بودند ولی نکته جالب نبودن نمایندگان مجلس در این مراسم بود.

به گزارش خبرنگار مهر، شامگاه چهارشنبه 18 دی ماه هم برای اهالی فرهنگ و هنر هم برای مرد اول دولت شبی متفاوت و از جنس صمیمت و حرف های بی پرده بود.

طبق مراسمی که با هماهنگی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهاد ریاست جمهوری تدارک دیده شده بود نخستین دیدار رسمی و جامع اهالی فرهنگ با حسن روحانی رییس جمهوری در تالار وحدت برپا شد و طی آن نمایندگانی از شعر و ادب، موسیقی، تجسمی، سینما و تئاتر به بیان دیدگاه ها و مسایل و مشکلات صنفی خود در حضور مرد اول دولت و علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداختند.
 
این مراسم که ساعت 18:20 دقیقه با نواخته شدن سرود جمهوری اسلامی از طریق نوای ضبط شده و در غیاب اجرای زنده ارکسترال، آغاز شد با قرائت قرآن ادامه یافت و مرشد میرزا علی نیز با ورود به صحنه و اجرای یک نقالی کوتاه و به میان آوردن نام و یاد خدا و امیرمومنان فضا را به چند صلوات روحانی کرد.
 
وی همچنین از حسن روحانی خواست که جز خدمت به خلق نکند.
 
تالار وحدت که کم کم طبقه اول آن مملو از جمعیت شده و دیگر صندلی خالی برای مهمانان ندارد با اجرای عباس سجادی میزبان ادامه مراسم است. سالن طبقه اول تالار تا آنجا پر شده است که مهمانان به طبقات بالا آمده و آنجا مستقر می شوند. کمی آنسوتر از جایگاهی که خبرنگاران و عکاسان مستقر شده اند، محمود دولت آبادی با موهای سفیدش گوشه ای از جایگاه طبقه دوم نشسته است.
 
گرچه دیری نمی پاید که مسئولان مراسم متوجه حضورش شده و او را به طبقه اول می برند و وی در ردیف اول در مجاورت حجت الاسلام والمسلمین زم و شهرام ناظری می نشیند.
 
علی مرادخانی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که معاونت تحت امرش مسئولیت اجرایی مراسم را برعهده داشته است، حواسش به مهمانان است و فارغ از جایگاه سازمانی خود به نظارت مشغول است؛ گرچه از میانه های مراسم دیگر در همان ردیف اول می نشیند.
 
اجرای مرشد که تمام می شود، کلیپی به نویسندگی و کارگردانی حسین دهباشی پخش می شود که این کلیپ چندی پیش با انتشار در اینترنت طرفداران زیادی را جلب کرد. در این کلیپ که موسیقی آن جلب توجه می کند مردم از قشرها و سن های مختلف بخشی از سخنان رییس جمهوری را تکرار می کنند.
 
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اولین سخنران رسمی مراسم است که بخش اول صحبت هایش بیشتر درباره جهانی شدن هنر ایرانی است. 
 
وی البته در بخش دوم و جنجالی تر حرف هایش از نظارت های دستوری بر هنر و هنرمند می گوید؛ سخنانی که به مذاق حضار خوش می آید. او از هنرمندانی می گوید که از دخالت نابجا در کارشان ناراحتند. به زعم وی نهال فرهنگ و هنر در هوای آلوده به اجبار و خشونت بی ثمر و خشک می شود.
 
جنتی می گوید که هنرمند رفتارهای سلبی و قهری را برنمی تابد. از خانه سینما می گوید که قفل مشکلش شکسته شد و آرزو می کند همه خانه های فرهنگی کشور رونق یابند. وزیر فرهنگ کشورمان تاکید می کند که با حل شدن مناقشه خانه سینما، خاری از پای سینمای ایران درآمد.
 
او که بیشتر خطاب به روحانی صحبت می کرد، اشاره می کند که هنرمندان از دولت تدبیر و امید انتظار معجزه ندارند و آنها فشارهای سیاسی در داخل و خارج را رصد می کنند. به گفته وی اما هنرمندان دولت یازدهم به سکانداری حسن روحانی را دولت فرهنگ و هنر می دانند.
 
وزیر فرهنگ از نگرانی اهالی هنر نیز اینگونه گفت که آنها نگرانند که هنر در غوغاهای سیاسی و کشاکش های اقتصادی نادیده گرفته شود.
 
او اشاراتی هم به برخوردهای نمایندگان مجلس با مسایل فرهنگی می کند. البته چه فایده که جای نمایندگان مجلس در این مراسم خالی است. گرچه اگر از چمران و احمد مسجدجامعی و مسئولان وزارت ارشاد و حسن روحانی و نزدیکانش بگذریم از چهره های سیاسی در این مراسم خبری نیست؛ که شاید دعوت نشده اند و یا دعوت را نپذیرفته اند.
 
جنتی همچنین تاکید می کند که هنرمند نیازمند محیط امن است نه امنیتی....صحبت های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به گونه ای است که گویا این وزارتخانه خود قربانی رفتارهای امنیتی است و هیچ نقشی در برخوردهایی از این دست با هنرمندان نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
 
سخنران بعدی رضا امیرخانی نویسنده جوان و خوش قریحه و قلم است. او اول حرف هایش می گوید که 16 سال پیش با آیت الله هاشمی رییس جمهوری وقت اینگونه صحبت کرده و حال دوباره ستاره اقبالش به گونه ای سر زده که با حسن روحانی رییس جمهوری فعلی رو در رو سخن می گوید.
 
از حرف های جدی امیرخانی که بگذریم وی در پایان از ماجرای لشکر جنیان می گوید که می خواسته اند به سالار شهیدان در جنگ کمک کنند ولی ایشان نمی پذیرند و می گویند شما دشمن را می بینید ولی دشمن شما را نمی بیند و این نوع جنگ از عدالت به دور است. امیرخانی از این روایت اینگونه بهره می برد و دعا می کند که خدایا فضای فرهنگ ما را از لشکر جنیان که دیده نمی شوند، بزدای!
 
این حرف او به شدت تشویق می شود چراکه حتما اهالی فرهنگ می دانند این جنیانی که دیده نمی شوند در عرصه فرهنگ چه کسانی هستند.
 
ابراهیم حقیقی گرافیست و طراح پیشکسوت هم به نمایندگی از هنرمندان عرصه تجسمی در جایگاه حاضر می شود و به شرح مسایل و مشکلات این عرصه گسترده هنر می پردازد.
 
وی به طرح خرید آثار هنری توسط نهادها و سازمان ها و لزوم تصویب طرح جدید در مجلس هم می گوید.
 
حقیقی که چندان بلند هم صحبت نکرده است، کاغذی دریافت می کند که گویا به او گفته شده است سخن کوتاه کند. مجری مراسم می گوید این کاغذ قرار بود زرد باشد ولی سفید از آب درامد. اشاره او به کارت زردی است که همین چند روز پیش مجلسیان به وزیر فرهنگ دادند. البته این مساله کارت زرد تا پایان مراسم در فرازهایی از صحبت های روحانی هم به کار می آید!
 
اجرای گروه آوازی تهران به رهبری میلاد عمرانلو و خوانندگی وحید تاج بخش دیگر مراسم است که سبک کار آنها برای خیلی از حضار عجیب و تازه است و باید اهل کنسرت و موسیقی باشی تا این نوع اجرا برایت غریبه نباشد. غریبگی اجرا تا آنجا بود که مجری مراسم به شوخی اشاره کرد لابد این مدل اجرای بدون ساز هم به دلیل نبود ارکسترها و تعطیلی آنها در ایران است.
 
نغمه ثمینی نمایشنامه نویس سخنران بعدی و نماینده هنرمندان عرصه هنرهای نمایشی و البته تنها سخنران خانم مراسم است که همچون همیشه و همچون متن های تئاتری اش محکم و متقن و تاثیرگذار ظاهر می شود و تشویق ممتد و طولانی حضار هم موید این مساله است.
 
او از هنرمندانی می گوید که به جبر روزگار و رفتارهای غلطی که با آنها در کشورمان شده است، جلای وطن کرده اند و حالا خاموش شده اند.
 
ثمینی از ممیزی و بی پولی و کوچ هنرمندان می گوید. از میلیاردها پول های گمشده می گوید که تئاتری ها حتی نمی توانند صفرهایش را بشمارند. پول هایی که خیلی کمتر از آنها، می تواند چرخه هنر کشور را با قدرت بچرخاند.
 
نوبت به محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما می رسد که به نمایندگی از سینماگران که بیشترین چهره های حاضر در مراسم هم هستند، سخن بگوید. او ابتدا از انفجار امروز صبح در پشت صحنه فیلم "معراجی ها" به کارگردانی مسعود ده نمکی و کشته شدن 5 نفر حرف می زند و از حاضران می خواهد برای شادی روح آنها صلوات بفرستند.
 
این سینماگر از روحانی و ایوبی رییس سازمان سینمایی تشکر می کند که با کلید تدبیر و امید قفل در خانه سینما را گشودند و به یک وعده انتخاباتی جامه عمل پوشاندند.
 
مدیرعامل خانه سینما در بخش دیگر صحبت هایش از کاربرد اصطلاح مصلحت اندیشی گفت و اینکه سو استفاده از این مساله گاهی به اعمال سلیقه بیشتر و دور زدن قانون منجر شده است.
 
عسگرپور جنجالی ترین حرف هایش را در آخر زد و گفت که هر نظامی خط قرمزهای خود را دارد و این را هنرمندان هم می دانند ولی افراط در نشان دادن این خط قرمزها از عدم اعتماد به نفس یک نظام نشات می گیرد.
 
در همین فاصله که افراد پشت تریبون قرار می گیرند و حرف می زنند، نامه هایی به دست روحانی و وزیر ارشاد و معاونان وی می رسد که حتما درخواست های اهالی فرهنگ است. البته داوود رشیدی بازیگر و امین الله رشیدی خواننده هم شفاها حرف هایی را با مسئولان در میان می گذارند.
 
اجرای نمایش "مسافر رضوی" از محمد رحمانیان با بازی حبیب رضایی و اجرای زنده پیانو توسط سعید ذهنی حال و هوای مراسم را هنری می کند.
 
رضایی چند بار در صحبت هایش می گوید "روحانی مچکریم". از آژانس شیشه ای و حاج کاظم و عباس حرف می زند، از بچه های کربلای 5 و مفقودالاثرهای 8 سال جنگ عراق علیه ایران....در غیاب حاتمی کیا و پرویز پرستویی و رضا کیانیان صحنه هایی از "آژانس شیشه ای" را مرور می کند.
 
به طنز از این می گوید که او و استنلی کوبریک هر دو از سوار شدن به هواپیما می ترسند. از 15 میلیون زائر حرم امام رضا (ع) و اینکه اگر این جمعیت یک بلیت هزار تومانی سینما هم بخرند سینمای ایران پولدار می شود و می تواند به تلویزیون هم وام بدهد!
 
به قول خودش او در 14 تا 15 تا فیلمی که بازی کرده در نصف آنها مرده است ولی مرگ عباس در "آژانس شیشه ای" چیز دیگری بوده است؛ عباس خیلی غریب رفته و وقت رفتنش یکباره یک کبوتر سفید به اتاق گریم وارد شده است.
 
حبیب رضایی که می رود، سعید ذهنی موسیقی "آژانس شیشه ای" را اجرا می کند و پرده پایین می آید.
 
نوبت به عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه سرا و دبیر جشنواره شعر فجر می رسد. او خودش و هم نسلانش را نسل اول ادبیات انقلاب معرفی می کند و به نمایندگی از این بزرگان ادبیات انقلاب از همه کسانی که به نام هنر انقلاب قلم ها را می شکنند ابراز برائت می کند.
 
او شعری انقلابی می خواند و می رود.
 
کامبیز روشن روان به نمایندگی از اهالی موسیقی روی سن تالار وحدت می آید. به گفته وی موسیقی در ایران حال خوبی ندارد و در چند سال اخیر حالش وخیم تر شده است.
 
او از هنری می گوید که از ابتدای انقلاب همه بضاعتش را دربست در اختیار انقلاب قرار داده ولی مورد بی مهری های زیادی قرار گرفته است. از ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی یاد می کند که سال هاست به محاق رفته اند.
 
نوبت به زیباترین بخش مراسم می رسد؛ اجرای چهار قطعه زنده توسط علیرضا قربانی خواننده موسیقی ایرانی.
 
او "تو ای پری کجایی"، "شب دهم"، "مدار صفر درجه" و "آخرین جرعه این جام تهی" را می خواند و با ادای احترام به حضار سن را ترک می کند.
 
نمایندگان همه بخش های هنر و ادبیات و شعر صحبت هایشان را کرده اند و حالا نوبت به آقای رییس جمهور است. بلند که می شود همه پیش پای او بلند می شوند. برایش دست می زنند و او می رود که از هنرمندان دفاع کند.
 
حرف های روحانی جنجالی است. او می گوید که هنر دستور دادنی و سفارش دادنی نیست. هنر قالب نیست بلکه هنر قالب و معنا و خلاقیت توامان است.
وقتی می گوید به تقسیم هنرمند به ارزشی و غیرارزشی اعتقاد ندارد، همه برایش دست می زنند. او می گوید هنر یعنی ارزش و هنری ارزشمند است که با کار خلاقانه به تعالی می رسد.
 
روحانی گرچه معتقدست هنر بدون آزادی معنا ندارد ولی تاکید دارد که جامعه با آداب و رسوم و فهم و درک هایی که دارد خود به خود برای هنر مرزبندی ایجاد می کند.
 
به گفته مرد اول دولت یازدهم، حافظ شیرازی اوج هنر ایرانی و مقتدای هنر ایرانی بوده است. حافظ را رند روشنفکر زمان خود می نامد و به ذکر خاطره ای از علی حاتمی می پردازد.
 
او می گوید که در سال 1359 وقتی با علی جنتی به صدا و سیما رفته است کاری از علی حاتمی که با بودجه عمومی ساخته شده بود هنوز در دست تکمیل بود. این را می گوید که تاکید کند اگر کار سفارشی هم ساخته می شود نباید از ذوق هنری عاری باشد.
 
"شاهنامه فردوسی هم به سفارش سلطان محمود نوشته شده بود ولی در واقع سفارش یک ملت و تاریخ بود که در تاریخ هم ماندگار شد و یا تخت جمشید هم با حمایت حکومت ساخته شد اما امروز نماد یک ملت است." این هم بخش دیگری از صحبت های روحانی درباره هنر سفارشی است.
 
رییس دولت یازدهم در بخش دیگر صحبت هایش می گوید که هرگونه فضای امنیتی می تواند جوانه هنر را بخشکاند. نگاه امنیتی به هنر بزرگترین اشتباه امنیتی است. هنر خطر نیست و هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمی اندازد. 
 
به گفته وی، فقر و فحشا و فساد اقتصادی و رواج بی اعتمادی در رابطه دولت و مردم از مشکلات یک مملکت است وگرنه هنرمند می تواند مظهر اتحاد و نشاط شود.
 
روحانی باز هم از بحث ممیزی و ممیزان در وزارت ارشاد حرف می زند. در نگاه وی گروهی از هنرمندان و عالمان دینی باید بر کار هنر نظارت کنند و این کار، کار کارمندان دولتی نیست.
 
دولت شعر نمی گوید، فیلم نمی سازد، داستان نمی نویسد، موسیقی نمی سازد، مجسمه نمی سازد و ...بلکه تسهیل کننده راه برای هنرمندان است. این هم بخش دیگری از صحبت های روحانی است. 
 
توجه به تاثیر انقلاب بر هنر و جایگاه فقیهی چون حضرت امام خمینی (ره) فراز دیگری از صحبت های وی است. به زعم وی امام بین متدینین و هنر آشتی ایجاد کرد. او مرجعی عالیقدر بود که حلیت موسیقی را با سرودهای میهنی و حماسی و انقلابی فراهم کرد.
 
به گفته روحانی، بسیاری از آثار ادبی با اجازه امام منتشر شدند و تنها فقیهی که از یک فیلم و فیلمساز روشنفکر به نیکی یاد کرد، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران بود. انقلاب اسلامی موسیقی سنتی و ملی ایران را احیا کرد.
 
روحانی اشاره ای به کارت زرد مجلس به وزیر فرهنگ کابینه اش می کند و اطمینان می دهد که از جنتی راضی است. به زعم روحانی این کارت زرد جای نگرانی ندارد.
 
صحبت های روحانی که به پایان می رسد کم کم همه از تالار خارج می شوند و در سالن بزرگ با همدیگر خوش و  بش می کنند. حمید سبزواری را دولت آبادی در آغوش می گیرد و از احوال وی جویا می شود و دیگران هم در سرمای این شب زمستانی از هنر و آینده هنر می گویند و کم کم راهی می شوند.
 
گرچه خیلی از اهالی فرهنگ و ادب در این مراسم حضور داشتند ولی جای خیلی ها هم خالی بود که حتما دعوت داشتند و نیامدند.