پروفسور "آرشین ادیب مقدم" با اشاره به عواملی که موجب پیدایش و قدرت گیری تروریست های داعش در سوریه و عراق شد تاکید کرد به راه انداختن جنگ بزرگ دیگری در منطقه راه مقابله با داعش نسیت.

پروفسور "آرشین ادیب مقدم" استاد دانشگاه لندن و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرگزاری مهر به تشریح علل شکل گیری داعش و چالش های موجود برای مقابله با این تروریست ها پرداخت.

خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: ائتلاف علیه داعش از زمان شکل گیری نتوانسته مانع از پیشرویهای داعش شود. یکی از دلایل این موضوع این است که اساسا مقابله با گروههای تروریستی که به صورت متمرکز نیستند از رهگذر حملات هوایی میسر نیست. شما تصور می فرمائید چه دلایلی باعث شده تا این ائتلاف نتواند در مقابله با داعش موفق باشد؟

پروفسور ادیب مقدم: سه دلیل عمده به عنوان علل موفقیت داعش مطرح می شود. نخستین و غالب ترین نظریه سیاست های هویتی است که  فرم جدیدی از فرقه گرایی ایدئولوژیکی را شکل داده و به ایجاد شکاف در منطقه انجامیده است. این نوع سیاست هویتی بازمانده مدرنیته بوده و بر ضرورت ارائه تعریف دیگری از ملیت به عنوان مثال با مذهب، فرقه و اقلیت تاکید دارد.  

جنبش های فراملیتی مانند داعش سیستم دولت-ملت را در حرف و عمل رد کرده و خود را فراتر از مرزها سازماندهی می کنند تا از ضعف های نسبی شبه دولت هایی مانند عراق و سوریه که متکی بر قدرت محدود مرکزی هستند، استفاده کنند. دولت های نوپای زیادی هستند که از ایجاد و بسط قدرت مشروع در گستره ای که روی آن ادعا دارند، ناتوان اند. به بیان دیگر داعش از فضای هرج و مرج موجود بین "دولت" و "ملت" بهره می برد، دقیقا در مناطقی مانند مرزهای سوریه و عراق که دولت مرکزی توان کنترل بر آن را ندارد.

دلیل دوم، این گروه متشکل از افراد افراطی، جنگ  آزموده و از جان گذشته است که مبانی اعتقادی قوی دارند. آنها ذهنی فرقه گرا دارند که تقسیم بندی گروه به هسته رهبری، ستادی و اعضای عادی را بیش از پیش دشوار می کند. با چنین گروه تروریستی نمی توان با روش سیاسی روبرو شد زیرا هر گونه روند دیپلماتیک و مذاکره را رد می کند.

سوم این که داعش در حوزه سیاست های منطقه ای از چند موضوع بی نهایت سود برد: الف) سیاست مرزهای باز ترکیه که با هدف ساقط کردن نظام اسد انجام گرفت. ب) حمایت های سیاسی و تاکتیکی مالی از سوی نهادهای بانفوذ وابسته به عربستان سعودی و قطر ج) ناتوانی آمریکا در ایجاد یک ائتلاف منطقه ای منسجم.

آیا امریکا در قبال شهر کوبانی از سیاست ترکیه پیروی می کند و یا اینکه آمریکا خواهان سقوط این شهر نیست؟

واقعیت این است که حتی اگر دولت آمریکا بخواهد، نمی تواند اقدامی انجام دهد، زیرا تحولات منطقه ای به گونه ای خودجوش و خارج از کنترل قدرت های فرامنطقه ای شکل می گیرند. اوباما به این مسئله واقف است که حمله گسترده با نیروهای زمینی، راه حل دراز مدت برای بحران های منطقه نیست. علت این است که به محض خروج نیروهای نظامی، این مشکلات بار دیگر سرجای خود باز می گردند.

همچنین در حال حاضر هیچ اراده سیاسی برای قبولاندن لزوم آغاز جنگ دیگری در منطقه به افکار عمومی دیرباور وجود ندارد. بنا بر این مداخله نظامی آمریکا به انجام عملیات موضعی با نیروهای نظامی ویژه محدود شده است.

در خصوص شهر کوبانی، ترکیه نگرانی از جهت گروه «پ ک ک» دارد. لذا تنها نظاره گر سقوط این شهر است تا ائتلاف و آمریکا را مجاب به حمله زمینی و سرنگونی حکومت بشار اسد کند و از سوی دیگر کردها نیز در سوریه قدرت نگیرند. دیدگاه شما در خصوص نقش ترکیه در قبال این موضوع چیست؟

ترکیه نقشی مبهم در تمام این تحولات ایفا کرده و به ارائه چهره ای از هیولای مورد نظر خود در مرزهایش (چیزی شبیه به دکتر فرانکشتاین) پرداخته است. ترکیه به درغلتیدن به یک درگیری نظامی در کوبانی بی میل بوده و سیاست مماشات را در پیش گرفته است، علت این است که از پیامدهای مقابله با داعش وحشت دارد. دولتمردان ترکیه فراموش نکرده اند که چند سال پیش بمب های منفجر شده در استانبول چه تاثیری بر صنعت توریسم این کشور گذاشت.

گذشته از این ترکیه نقشی کمرنگ ایفا می کند زیرا مناقشاتش با جدایی طلبان کرد «پ ک ک» ادامه دارد. دلیل بی رغبتی ترکیه به پیروی از آمریکا زمانی که واشنگتن خواستار تجهیز کردهای عراق برای مقابله با داعش شد، همین است. در عین حال آنکارا نمی خواهد کوبانی به دست داعش سقوط کند، این امر انگیزه ترکیه برای دادن مجوز عبور به کردهای عراق از خاک این کشور به سوریه را توجیه می کند.

با توجه به مناقشات سیاسی داخلی ناشی از سیاست های آنکارا در قبال سوریه و عراق، رهبران این کشور در حال فاصله گرفتن از راهبرد منطقه ای هستند که بر پایه اصل "تنش صفر" ارائه شده از سوی "احمد داوداوغلو" در پیش گرفته شده است.

.............

گفتگو از فریدون ناعمی