مدیر فستیوال «سالنتو» ایتالیا می‌گوید جشنواره های بزرگ سینمایی اهداف سیاسی را در انتخاب فیلم ها درنظر می گیرند ولی فیلمسازان باید بیشتر نظر و سلیقه مردم را درنظر بگیرند.

خبرگزاری مهر-گروه هنر: لوئیچی کامپونیلی مدیر فستیوال سینمایی «سالنتو» ایتالیا که شناخت خوبی هم از سینمای ایران دارد چندی پیش به دعوت عباس رافعی و فرید میرخانی دو فیلمساز ایرانی در ایران حضور یافت تا بیشتر با ایران و هنر ایرانی آشنا شود. وی در این سفر با حضور در خبرگزاری مهر به تعدادی از پرسش های ما درباره سابقه ورودش به عرصه هنر و سینما، شناختش از سینمای ایران و دیدگاه وی درباره قضاوت های جهانی نسبت به فیلم ها و سینماگران ایرانی پاسخ گفت.

وی در بخش نخست این میزگرد درباره راه‌اندازی جشنواره سالنتو و برگزاری تورهای سینمایی و پرداختن به فرهنگ دیگر کشورها در این جشنواره صحبت کرد و همچنین تاکید کرد با سفر به ایران تصورش نسبت به کشورمان واقعی‌تر شده است. او از سینماگران ایران خواست تا تصویر واقعی این کشور را با فیلم‌هایشان به جهان نشان دهند و نگذارند رسانه‌های غربی این تصویر را بسازند.

با ما در بخش دوم این میزگرد همراه می‌شوید:

* شما قبل از سفر به ایران سینمای ما را می‌شناختید. حال که به ایران آمدید چقدر آنچه قبلا در فیلم هایمان دیده بودید با واقعیت جامعه ایران نزدیک احساس کردید؟

لوئیچی کامپونیلی: دوست دارم یک مثالی در مورد فیلم «فصل فراموشی» که تازه دیده‌ام بزنم. شخصیت اصلی این فیلم زنی است که برای اداره زندگی‌اش کار می‌کند و تلاش دارد بقای خودش را حفظ کند. او رانندگی می‌کند و برخلاف تصاویری که در خارج در خبرها از حضور اجتماعی زنان می‌گویند او سعی دارد زندگی خود را با کار کردن اداره کند و حتی در همان زمان نگران کسی که رفته هم است. 

این فیلم به نوعی مشکلات و سختی‌های زندگی یک زن را بیان می‌کند که تنها مختص ایران نیست بلکه نمایی از یک زندگی واقعی است و به همین دلیل می‌تواند با مخاطب جهانی هم ارتباط برقرار کند.

احساس من این است که زندگی در ایران شبیه زندگی واقعی ایتالیایی است ولی در ایتالیا تصویری که در فیلم‌ها نشان داده می‌شود، متفاوت است و سینماگران ما چیزهایی را نشان می دهند که برای مردم جهان جالب است. مشکلات و مسایل در همه کشورها وجود دارد ولی آنچه سینما نشان می‌دهد مهمتر است‌.

عباس رافعی: وقتی آقای کامپونیلی فیلم «فصل فراموشی فریبا» را دید تماس گرفت و گفت یک فیلم ایرانی خیلی جالب دیده‌ام و همین فیلم ترغیبش کرد که به ایران بیاید. من احساس می‌کنم وقتی یک فیلم این احساس را در یک خارجی به وجود آورد که کشور ما آن جور که تبلیغ می‌شود نیست و باید بیاید ایران را ببیند تا متوجه شود اوضاع چطور است، این خیلی مهم است.

* به اعتقاد شما نحوه انتخاب فیلم ها برای جشنواره‌ها بیشتر مضمون آنهاست یا ساختارشان؟

کامپونیلی: ساختار، اما اولین چیزی که برای کسی که فیلم را می بیند اهمیت دارد، احساس است. به طور مثال برای من مسایل احساسی خیلی مهم است. برای من اهمیت دارد که فیلم مرا می خنداند، به گریه می اندازد و ... و بعد از آن ساختار فیلم مهم است.

البته درباره برخی از فیلم‌ها شرایط متفاوت است و واکنش نسبت به آنها در زمان مهم است. در مواردی که من برای انتخاب یک اثر مطمئن هستم که آن را انتخاب می‌کنم اما گاهی نظر قطعی ندارم و از دیگران هم نظر می‌خواهم تا ببینم آنها چه احساسی دارند و چه می‌گویند و آیا توجه شان را جلب کرده است یا خیر.

رافعی: بسیاری از فیلمسازان هستند که در ایران یا در کشورهای دیگر فیلم‌های زیرزمینی می‌سازند و فقط به امید شرکت در جشنواره‌ها سعی می‌کنند همه چیز را غلوشده، تلخ، سیاه و انتقادی نشان دهند. سرنوشت چنین فیلم‌هایی در جشنواره‌های جهان چگونه است؟

کامپونیلی: فیلمسازان جوان می‌خواهند فیلم های تجربی بسازند و آن موقع است که همه چیز را از لوکیشن تا موضوع غلوشده می‌سازند چون همیشه می‌خواهند توجه صنعت سینما را جلب کنند، آن را تحت تاثیر قرار دهند و همچنین می‌خواهند طرف مقابل با دیدن فیلم دچار شوک شود.

این غلو کردن روی من اثر نمی‌گذارد و از طرفی من باید ببینم در جشنواره‌ها چطور منتقدها به چنین فیلم هایی نگاه می‌کنند و با توجه به نظر متتقدان آن را انتخاب می کنم یعنی بعضی وقت‌ها من فیلم را دوست ندارم اما به دلیل اقبال منتقدها آن را انتخاب می‌کنم که در چنین موقعیتی فقط یک فیلم با این ساختار می‌تواند در انتخاب‌های من جای داشته باشد.

من شخصا غیرممکن است که چنین فیلم های غلوآمیزی را دوست داشته باشم، با این حال به عنوان رییس یک فستیوال نمی‌توانم درباره آثار به تنهایی قضاوت کنم، یا میان آنها تمیز قایل شوم بلکه این کار منتقدهاست. خود من به شخصه به این نتیجه رسیده ام که درباره فیلم های تجربی که به صورت اگزجره ساخته شده اند و به طور مثال همه (منتقدان) سازنده‌ آن را یک فلینی و یا پازولینی جدید دانسته اند، بیشتر دقت کنم و تحت تاثیر شرایط آنها را انتخاب نکنم. چنین فیلم هایی فقط می‌خواهند تجربی بودن خود را به رخ مخاطب بکشند و شما می‌توانید طور دیگری عمل کنید. درواقع می‌توانید در را روی انتخاب آنها ببندید.

فرید میرخانی: ما با وی صحبتی درباره ساخت محصولات مشترک داشتیم من ایده ای را طرح کردم و پاسخ ایشان این بود که اگر ایده را ایرانی- ایتالیایی کنم، می توانم کسی را پیدا کنم که از ساختش حمایت کند و حتی فیلم را در سالنتو بسازم. به هر حال من اولین کارگردان ایرانی بوده‌ام که در فستیوال او فیلم داشته‌ام که مربوط به سال ۲۰۰۷ است یعنی نزدیک به ۱۰ سال پیش که فیلم کوتاه «سمفونی» را داشتم.

*درواقع آن فیلم اولین شناخت و تجربه ایشان از ایران بوده است.

میرخانی: بله بعد با هم آشنا شدیم و یک رابطه دوستانه به وجود آمد. همان موقع می‌گفت یک چیزهایی درباره ایران شنیده است. بعد دیگر فیلمی از ایران انتخاب نکرد و من هم تلاشی برای ساخت فیلم نداشتم اما دوستی برقرار شده بود.

*نظرشان درباره سرمایه گذاری مشترک چه بود؟

میرخانی: او یک سرمایه‌گذاری مشترک با کارگردانی آمریکایی داشت که البته منظورش فراهم کردن سرمایه نبود اما آن کارگردان را با ارایه امکانات، لوکیشن، هتل و... حمایت کرده بود.

*نظر شما درباره انتخاب فیلم های دیگر کشورها چیست با چه ملاکی این آثار انتخاب می شوند؟

کامپونیلی: بگذارید ابتدا مطلبی درباره تاثیر پروپاگاندا بگویم. دو سال پیش من به چین رفته و در آنجا فیلم‌های خیلی خوب، جالب و پرهزینه‌ای دیدم و دوست داشتم یکی از آنها را انتخاب کنم ولی بعد از یک هفته ایمیل‌های زیادی دریافت کردم که این فیلم علیه تبت است و نباید آن را انتخاب می کردم. از آنجا که فستیوال ما توجهی به سانسور ندارد، درهایش روی همه نوع فیلمی باز است و چون فیلم از نظر سینمایی جالب بود، من با حذف آن موافقت نکردم چون موضع گیری سیاسی فیلم برای من اهمیت نداشت.

هدف جشنواره ما این است که اثر ارایه شده از نظر سینمایی جالب باشد و به معترضان به آن فیلم هم گفتم کاری که می‌توانم بکنم این است که نماینده‌ای از چین و تبت در روز نمایش فیلم در نشست حضور داشته باشند تا نظرهایشان را بگویند اما در این مرحله چین این نظر را رد کرد و من کار بیشتری نمی‌توانستم انجام بدهم جز اینکه مجبور شدم فیلم را حذف کنم. ما با پروپاگاندا موافق نیستیم، اما به این دلیل که عده ای مخالف هستند هم جلوی آن را نمی گیریم. به این ترتیب تصمیم نهایی این بود که وقتی بین چین و تبت نشود اثری را انتخاب کرد پس اصلا انتخاب نکنیم.

*آیا فیلم ها از نظر مضمونی روی نظر هیات انتخاب تاثیر می گذارد؟ مثلا ممکن است فیلمی به دلیل سیاه‌نمایی علیه کشورش شانس بیشتری برای انتخاب در جشنواره داشته باشد؟

کامپونیلی: خیر. جشنواره شبیه یک بازار است. شما به بازار می‌روید تا ببینید تجار چه چیزی ارایه می‌کنند و انتخاب خودتان را خواهید داشت. آنچه شما برای فستیوال‌تان انتخاب می کنید ۸۰ درصد با توجه به دید مخاطبان است. ۱۰ درصد را ممکن است دوست نداشته باشند اما ممکن است از نظر خود من جالب باشد و ۱۰ درصد هم ممکن است اثری تجربی باشد و برای تکنیک متفاوت آن، داستان یا نحوه بیان متفاوتش انتخابش کنید.

*پس انتخاب اصلی بر اساس مخاطبان شکل می گیرد؟

کامپونیلی: احساس و مخاطبان هر دو ملاک هستند. اگر مخاطبان به تماشای فیلم بروند همه چیز به درستی اتفاق می افتد اما اگر برای تماشای فستیوال نروند و فیلم ها برایشان خسته کننده باشد، فضا و قصه را دوست نداشته باشند و نتوانید بلیت بفروشید، شما موفق نیستید و در نهایت کار جشنواره تمام است. بنابراین شما دلایل زیادی دارید تا بر اساس آنها فیلم ها را انتخاب کنید. یا اگر به جشنواره ‌فیلمی می‌روید باید بتوانید فیلم‌هایی را که دوست دارید آنجا پیدا کنید. این در ایتالیا و هر جای دیگری صدق می کند چون شما باید بتوانید بلیت بفروشید و به همین دلیل باید به سلیقه مخاطب اهمیت بدهید؛ چه در مورد فیلم بلند، چه فیلم کوتاه و چه فیلم مستند. اولویت اصلی مخاطب است، بدون مخاطب جشنواره‌ای وجود ندارد.

*ولی برخی جشنواره ها به دلایل سیاسی فیلم ها را انتخاب کرده و به آنها جایزه می دهند.

کامپونیلی: اگر فیلم پیام درست و زیبایی داشته باشد مردم برای دیدن آن می روند اما برای دیدن یک فیلم با مقاصد سیاسی دو ساعت هم وقت نمی گذارند. فیلم باید مردمی باشد، چون مردم هستند که به مردم نزدیکند نه آنهایی که بالا نشسته‌اند و از بالا تصمیم می گیرند. البته بیشتر جشنواره های دنیا مثلا جشنواره کن، ونیز یا برلین و بیشتر جشنواره‌های بزرگ سیاسی هستند و کمتر ممکن است فیلم‌های زیبا و خوب به آن راه پیدا کنند.

رافعی: برلین واقعا جشنواره‌ای سیاسی است.

کامپونیلی: در این جشنواره‌های بزرگ انتخاب فیلم برای اهدای جایزه بیشتر بر مبنای سیاسی است ولی هدف اصلی فیلمساز باید این باشد که به مردم نزدیک‌تر باشد چون مردم با نظراتشان می‌توانند به روند فیلمسازی کمک کنند.

فیلمسازان تنها از مسیر جشنواره های بزرگ نمی‌توانند با مردم ارتباط چندانی داشته باشد و از این مسیر نظر مردم به آنها کمک کند و شما از مردم تاثیر می‌گیرید. درصورتیکه در جشنواره هایی مثل کن یا برلین این نظر مردم نیست که بر روند انتخاب فیلم تاثیر می گذارد.

* چطور می توانیم اطمینان داشته باشیم این کیفیت کار فیلمساز است که باعث شده فیلمش به جشنواره های بزرگ راه پیدا کند یا سیاست جشنواره‌هاست که فیلمسازان را انتخاب می‌کند؟

میرخانی: ایشان در قسمتی از سخنانش اشاره کرد که جشنواره کن بهترین جایزه ها را می دهد اما وقتی فیلم را می بینید ممکن است با خود بگویید «خوب که چی» در حالی که او جشنواه‌اش را در ایتالیا وسط میدانی در شهر برگزار می‌کند و مردم می توانند بدون بلیت بنشینند و فیلم ببینند و بعد رای خودشان را به فیلم بدهند. او می گوید در جشنواره های بزرگ ۵۰۰ فیلم نمایش می‌دهند و بلیت می‌خرید ولی خودش ۱۰ فیلم بلند و ۱۷ تا فیلم کوتاه و مستند را نشان می‌دهد که نیاز نیست کسی بابت خرید بلیت پول پرداخت کند و چون پول نداده دلیل ندارد تا آخر یک فیلم بنشیند و آن را ببیند.

*کامپونیلی: من می‌خواهم ببینم نظر خود شما درباره انتخاب در جشنواره‌های بزرگ چیست؟ چطور این روند طی می‌شود؟ چون در جشنواره‌هایی که یک باره ۵۰۰ فیلم نمایش داده می شود، جنبه تجاری اهمیت پیدا می کند و به کسب درآمد فکر می‌کنند. وقتی مردم پول می‌دهند پول ملاک می‌شود و این طور فیلم‌های کوچک کمتر دیده می‌شوند.

رافعی: در جشنواره‌های بزرگ تجارت حرف اول را می زند و در واقع نوعی بازار است و فیلمی که در کانون توجه جشنواره قرار گیرد، می تواند توجه پخش کننده‌ها و سینماداران را هم جلب کند و به این ترتیب پول‌سازی را به همراه دارد.

میرخانی: آقای کامپونیلی از من درباره قیمت بلیت در کشور سوال کرد و من پاسخ دادم که حدود یک و نیم یورو است در حالیکه در ایتالیا قیمت بلیت بین ۷ تا ۱۰ یورو یعنی حدود ۴۰ هزار تومان است. چنین جشنواره‌ای ۲ هزار نفر در یک روز بلیت می‌فروشد و جنبه تجاری آن اهمیت دارد. بنابراین رویکرد جشنواره ها بیشتر تجاری است.

ادامه دارد...