به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از موسی نجفی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در کانال وی منتشر شده است.
رئیس جمهور در اثنای انتخابات گذشته خطاب به رقیب گفتند که بگذارید امام رضا (علیه السلام) برای همه مردم باشد! (یعنی مثلاً شخصیتهای مقدس و یا بزرگ را خرج انتخابات و جناحها نکنید) من سخن ایشان را کمی بسط داده و از شخصیتهای مقدس و الهی به رجال بزرگ و محترم تاریخی هم سرایت داده و به دولتمردان و لقب فروشان که در مطبوعات و امپراطوری تبلیغی دولت فراوانند توصیه میکنم حرمت شخصیتهای تاریخی - ملی را هم نگه دارند و امثال امیرکبیر و دیگران را هم به آسانی در القاب، پیشکش این و آن نکنند، چرا که هنوز جوهر امثال برجام نخشکیده و تبعاتش معلوم نشده، عدهای متملق و چاپلوس برای خوش خدمتی به فلان وزیر و یا صاحب قدرت از کیسه تاریخی ملت خرج کرده و لقب فروشی مینمایند و نمیدانند چند وقت دیگر که خدای ناکرده سست بودن فلان قرارداد و بهمان معاهده معلوم شود، به تبع آن آذهان ساده اندیش خواهند گفت لابد آن بزرگان تاریخی هم مثل حضرات اینگونه عمل کردهاند! و این یعنی بی اعتمادی ملی و از بین بردن شاخصها و ارزشهایی که یک ملت برای ادامه حیات و عزت و هویت خود بدان سخت نیازمند است.
البته از انصاف نگذریم از این طرف قضیه هم استفاده از تاریخ نباید شتابزده و افراطی و کینه ورزانه باشد و مثلاً برجام را بدون طی کردن معقول زمان و معلوم نبودن کامل نتایج، با ترکمانچای و گلستان مقایسه نمود؛ این کار هم بدون مطالعه و تحقیق عمل درستی نیست و نوعی تطبیق غلط و شتابزده است ۰
شاید تعجب کنید نویسنده این سطور چندی قبل امام خمینی را با شاه اسماعیل صفوی مقایسه کردم. ممکن است دوستان بگویند این انتقاد و نقد به خودتان هم وارد است! در جواب باید بگویم پرونده امام راحل امروز بسته شده و افکار و عملکرد ایشان قابل قضاوت و ارزیابی میباشد. و از طرفی به اجماع همه، امام خمینی یک نظام سلطنتی را سرنگون و نظام جدیدی را بینانگذاری نمود؛ از این جهت نقش تاریخی ایشان (و نه شخصیت اخلاقی و علمی و اجتماعی) با یک بینانگذار بزرگ تاریخی دیگر مثل شاه اسماعیل صفوی قابل قیاس است ۰ در ثانی مقایسه شخصیتهای تاریخی غیر همزمان یک مطلب است و تطبیق افراد در سمت وزارت و وکالت و سیاست که زندهاند، با افراد تاریخی خوشنام گذشته برای اقناع کردن سیاسی و پیروزی جناحی مطلب دیگری است.
باز در مورد استفاده از تاریخ بین گذشته و حال مواردی هست که نه به صورت «لقب فروشی غلو آمیز» بلکه برای بیان عبرت و یا قانون مندی اجتماعی و سیاسی و نوعی فلسفه تاریخ استفاده میشود؛ نویسنده این سطور چندی قبل در مورد پدیده «نادر شاهی» به روسای جمهور سابق و اسبق و لابد فعلی و آینده هشدار دادم و گفتم با استفاده از زندگی توامان حماسه آمیز و فاجعه بار نادر شاه افشار، مواظب باشید محبوبیت و حماسه ملی اقبال و رای مردم برای شما به ادبار و فاجعه ملی مبدل نشود!!
در مورد دیگری موفقیتهای سردار قاسم سلیمانی علیه داعش در عراق و سوریه را با احساس غروری که سردار امامقلی خان در فتح هرمز علیه استعمار پرتغال انجام داده بود مقایسه کرده و نتیجه گیری نمودم که ظهور چنین سرداران موفقی در نتیجه وجود رهبران بالیاقت و بزرگ میباشد. بیان این مثالها برای فهم قانون مندی در تاریخ ایران مطرح میشود و برای غلو و تملق و یا برای لقب فروشی و فرصت طلبی نبوده بلکه صرفاً درسها و عبرتهای تاریخی است. لذا این مقدار تطبیق نه تنها مذموم نیست بلکه مصداق گذشته چراغ راه آینده میتواند تلقی گردد.
این مطلب را هم در نظر داشته باشیم، ما دو نگاه به تاریخ میتوانیم داشته باشیم:
اول تاریخ را در خدمت سیاست قرار دادن و دوم از تاریخ برای سیاست درس آموختن؛ خواننده با بصیرت تفاوت و ارزش این دو زاویه دید را به خوبی می فهمد. البته ذکر این نکته مهم است که قضاوت و معدل تاریخی دادن به اشخاص، کار سهلی نیست که به سادگی بشود با پول و قدرت و تبلیغات آن را در خدمت سیاست روز در آورد؛ شاید هم بایستی گفت:
تاریخ سخت گیرتر از این حرفهاست.
و عبارت روشنتر: مرکب تاریخ به راکب سیاست خیلی سواری نمیدهد.