به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «خس بیسروپا» روایتی است از سفر اربعینی حمید حسام به عتبات عالیات که در سال ۱۳۹۳ شمسی معادل ۱۴۳۶ قمری انجام شده است.
حمید حسام که پیش از این روایتهای او از زندگی بسیاری از رزمندگان دفاع مقدس را در کتابهایی چون وقتی مهتاب گم شد، آب هرگز نمیمیرد و غواصها بوی نعنا میدهند را نگاشته است در این کتاب خود و مشاهداتش از سفر پیادهروی اربعین را دستمایه نگارش قرار داده است.
حمید حسام در متن کوتاهی که به عنوان مقدمه در این اثر درج کرده است از تصمیم خود برای دریافت مقدمهای بر این کتاب به قلم سردار شهید حسین همدانی نوشته که به دلیل شهادت ایشان میسر نشده. وی در این یادداشت آورده است:
گفتم: «چراغ خاموش آمده بودی ولی بسیجیها دیده بودنت»
پرسید: «کجا؟»
گفتم: «انتهای جادهی نجف، ابتدای راه کربلا»
گفت: «با خانوادهام بودم»
و نگفتم که هزاران هزار، قافلهی دل، خانواده توست اما جسارت کردم و گفتم: «سفرنامهی اربعین را نوشتهام. مقدمهاش را شما بنویس» مثل همیشه با فروتنی پذیرفت. و یک ماه بعد نوشت.
و نوشت اما نه با قلم که با خون و نه بر اوراق این دفتر که بر تربت حریم صاحب اربعین ـ زینب سلام الله علیها ـ و عجبا که چه رازی بین او و زینب (س) در منظومهی اربعینها بود؟
۴۰ سال جهاد کرد و بر کارنامهی جهاد هیچ کس ـ جز او ـ این همه فراز و نشیب و زخم و آبله و صبر نگاشته نشد در دفاع از حریم، حرم زینب (س) به شهادت رسید و اربعین شهادت او مقارن با اربعین سیدالشهدا (ع) شد.
نامش حسین بود ولی بی کفن نماند/گریان و روضههای امام غریب بود
این کلمات به جای مقدمهای است که قرار بود، فرماندهام، سرورم، سنگ صبورم و برادرم، شهید حاج حسین همدانی «ابو وهب» بر دیباچهی این سفرنامه بنویسد. او با خون نوشت من با اشک چشم.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
نجوای آهسته و محزون یک مداح دلشکستهٔ ایرانی، رمق تازهای به پاهایم میدهد که میخواند: «عمهٔ سادات داره میآد.» به خودم هی میزنم که «این راه را، این بهشت را، این مدینهٔ فاضله را که تو با این لذت و شوق و میزبانی میپیمایی، عمهٔ سادات با زخم پا و ضرب تازیانه و فراق جگرسوز برادر، نه از نجف تا کربلا که از کربلا تا شام پیمود. پس لحظهلحظهٔ این ثانیههای بیتکرار را از دست نده و مشغول دنیا نشو.»
دست به مخزنالاسرار طالبی میبرم و این بار سهم من از ذکر و دعا، خواندن «زیارت وارث» است. میخوانم و پرواز میکنم:
السّلام علی آدم صفوةالله، السلام علی نوحٍ...
سوره مهر این کتاب را در ۱۶۸ صفحه منتشر کرده است.