تاکید اسلام بر رعایت حدود الهی در معاشرت محرم و نامحرم صرفا حمایت و حفاظت از انسان است و خداوند متعال چون نسبت به آدمی شناخت و اشراف کامل دارد این قانون را وضع کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، برنامه «چراغ» شبکه ۵، در هفته جاری میزبان سیده شهناز موسوی کارشناس مامایی با بیش از دو دهه تجربه در این حوزه و کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت که بیش از یک دهه نیز در این حوزه صاحب تجربه و فعالیت بوده و مشاور خانواده، مشاور پیش از ازدواج و دارای تخصص در زوج درمانی هستند، بود.

موسوی با اشاره به آسیب‌هایی که در صورت عدم مدیریت و کنترل حدود روابط زن و مرد متوجه افراد می‌شود گفت: مثل این است که ما بگوییم اگر انسان یک وعده غذای کافی و خوب خورد دیگر گرسنه نمی‌شود، چنین چیزی امکان پذیر نیست. نیازهای انسان همیشه با او هست و در حال بروز رسانی است حتی شاید فرد امروز میل به غذای خاصی داشته باشد و فردا هم تغییر مزاج پیدا کند. پس صرف این نمی‌توانیم عنوان کنیم که اگر فردی دائم ارتباط با جنس مخالف را تجربه می‌کند در نتیجه بخاطر تکرار ارتباط و یا دیدن فردی از جنس مخالف نسبت به او بی توجه می‌شود و یا به عبارتی دیگر میل به جنس مخالف در او از بین رود، میل از بین نمی‌رود بلکه آستانه تحریک پذیری افراد تغییر پیدا می‌کند و بالا می‌رود. دقت کنید آقایی که در جامعه انواع مختلف مدل‌ها اعم از مدل مو، لباس، انواع مختلف آرایش‌ها را می بیند، آستانه تحریک پذیری اش نسبت به همسر خودش بالا می‌رود. حال، همسر او چقدر می‌تواند جذابیت‌های بصری برای همسرش ایجاد کند که او را و یا حس او را برانگیخته کند؟ از این زاویه هم باید نگاه کرد. بنابراین بر خلاف تصور برخی از افراد جامعه که معتقدند اجازه دهید هر کس هر طور دوست دارد لباس بپوشد و آزاد باشد تا چشم مردان هم عادت کند و عادی شود، این عادی شدن اتفاق جالبی نیست و به ضرر افراد جامعه اعم از زن و مرد است؛ چون واقعیت این است که این میل و غریزه از بین نمی‌رود بلکه آستانه تحریک‌پذیری مردان بالا می‌رود و منجر می‌شود که فرد هر روز با احساس بدتری رو به رو شود.

وی خاطر نشان کرد: اگر ما در پی درست کردن یک مقوله هستیم باید نسبت به نیازهای روانی و جسمانی خود و اطرافیان آگاهی کافی پیدا کنیم و در راستای آن آگاهی‌ای که داریم در صدد عادی سازی باشیم. واقعیت این است که انسان در جسمش هورمون‌هایی دارد که در تمام تعاملات همراه او هست در هر هیجانی که تجربه می‌کند اعم از خشم، استرس، ترس، شادی، غم و هیجان جنسی که مرتبط با بحث امروز ماست و در اثر ارتباط بین زن و مرد شکل می‌گیرد، می‌توان گفت هورمون‌هایی که در بدن انسان ترشح می‌شود، برنامه اش را خود فرد تعیین نمی‌کند تا بخواهد کنترل کند که هورمون در یک فضا تولید شود و در فضایی که فرد دوست ندارد تولید نشود. نمی‌توان بر فرض گفت که امروز این فضا مناسب نیست لذا تشنه نشود در یک فضایی دیگر که او تعیین می‌کند و هوا بهتر است فرد تشنه شود. تشنگی یک نیاز است، هیجان جنسی هم یک نیاز دیگر است و متأسفانه نمی‌توان گفت که اگر فرد زیاد آب خورده باشد پس مطمئناً دیگر تشنگی بر او عارض نخواهد شد. عادی شدنی در کار نیست و چیزی که افراد دارند به اشتباه آن را عادی سازی می‌کنند بالا رفتن آن نقطه تحریک افراد است که این عادی سازی زمینه‌ای برای استرس‌های بعدی خواهد شد.

موسوی یادآور شد: نباید غافل بود که ازدواج یک پروسه بسیار فرایندی است و نمی‌توان گفت در یک پروسه کوتاه مدت بین زن و مرد شناخت صورت می‌گیرد، علاقه ایجاد می‌شود و به ازدواج می‌انجامد. اگر با همچنین سرعتی همراه باشد شاید فرد اصلاً آگاهی کافی و آمادگی لازم برای ازدواج پیدا نکرده باشد. تلاش تمام گروه‌هایی که در زمینه فعالیت‌های روانشناسی و در محور خانواده کار می‌کنند این است که تلاش کنند جوانان را به سمت مشاوره‌های پیش از ازدواج، سوق دهند؛ برای اینکه اولاً جوانان نمی‌دانند خودشان کجا ایستادند و چه نوع شخصیتی دارند. گاهاً وقتی از جوانان در مراجعاتشان برای مشاوره پیش از ازدواج تست شخصیت گرفته می‌شود و به آنها عنوان می‌شود که چه شخصیتی دارند با تعجب می‌گویند ای وای من می‌دانستم، احساس می‌کردم یک چیزی را، فهمیده بودم آن چیزی که باید باشد نیست ولی در نهایت خودشان را هم به چالش نکشیده بودند. نیاز به امنیت، نیاز به حمایت، نیاز به توجه، نیاز به مهر و محبت نیازهایی هستند که در چهارچوب روان همه ی آدم‌ها وجود دارد. بعضی از افراد این نیازها را با شدت و حدت کمتر و یا بیشتری دارا هستند. واقعیت این است که وقتی یک خانمی توجه طلب است و نیاز دارد که دیده شود اگر این نیاز خارج از محدوده‌ی حریم اتفاق افتد و تبدیل به آرایش‌های غلیظ و پوشش‌های زننده شود، در واقع چنین فردی از نگاه‌ها و منظرهای متفاوتی این نیازش را دارد برآورده می‌کند و آسیبی که متأسفانه به دنبال دارد آسیب خیلی جدی است. برای مثال یک دختر خانم بسیار زیبایی به من مراجعه کردند به اتفاق والدینشان و مشکل آنها این بود که دختر ما خواستگار زیاد دارد ولی متأسفانه به شدت از ازدواج فراری است دوست ندارد ازدواج کند و خانواده هم نمی‌دانند باید چگونه ایشان را راضی کنند. این دختر خانم وقتی این فرصت را پیدا کرد که راحت و بدون دغدغه فکری و بدون قضاوت‌ها حرفش را بزند، به من گفت که متأسفانه وارد یک رابطه صمیمانه ای با یک آقایی شده و در آن رابطه احساس خیلی خوبی را تجربه کرده و با تستی که من گرفتم شخصیتش توجه طلب بود و این منجر شده بود در آن ارتباط بیشتر از آن حدی که باید وارد صمیمیت و اشتیاق رابطه شود و متأسفانه طرف مقابلشان بدون اینکه حریم را رعایت کند به او آسیب زده بود و حتی این دختر خانم باردار شده بود و بدون اینکه این موضوع را با کسی در میان بگذارد و خانواده‌اش را در جریان قرار بدهد، با ترس و استرس‌های روانی شدیدی مواجه بود. آدم‌های توجه طلب خیلی تأیید طلب اند. برای اینکه تأییدش را از خانواده از دست ندهد، متأسفانه این موضوع را با خانواده مطرح نکرده بود. موضوع به این سختی و این چالش بزرگ را به تنهایی حل کرده بود و این منجر به آسیب خیلی جدی هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی برایش شده بود و این اتفاق برای دختر خانم بین هجده تا بیست سال افتاده بود و هفت هشت سال بود که در این حادثه گیر افتاده بود و این دختر خانم می‌گفت اگر من یک روزی دوباره فرصت داشتم و هجده ساله بودم به هیچ مردی اجازه نمی‌دادم وارد حریم من شود و از اینکه توسط آن آدم دیده شوم و یا پسندیده و جذاب باشم بسیار متنفرم.

وی تصریح کرد: ذهنیتی که برای خیلی از افراد در سنین نوجوانی شکل می‌گیرد، خصوصاً نوجوانان دختر این است که علاقه زیادی به دیده شدن دارند؛ دوست دارند پوششی داشته باشند که همه نگاهش کنند. حس و حال خوب به او دست می‌دهد و از سمت دیگر چیزی که او نیاز دارد رابطه گرایی و حمایت طلبی است. نیاز دختران خیلی متفاوت از پسران است. نیاز پسر نوجوان در نگاه کردن و جذب ظاهر بودن است. چون زن و مرد به شرایط محیطی نگاه متفاوتی دارند؛ وجود این تفاوت در فیزیولوژی زن و مرد به این معنا نیست که بگوییم چه کسی بهتر است یا به چه کسی بیشتر خوش می‌گذرد بلکه موضوع این است که این دو جنس متفاوت از هم هستند. یک آقا پسر از جذابیت‌های بصری لذت می‌برد، ظاهر برایش خیلی مهم است و کل نگر است و از آن کلیتی که دارد می بیند لذتی را تجربه می‌کند. یک دختر خانم ذاتاً دنبال این است که در یک رابطه، حمایتی دریافت کند. اگر گفته می‌شود دختر خانم‌ها پوشش بیشتری داشته باشند، به واسطه این است که وقتی دختر خانم پوشش بیشتری دارد نیاز بصری، نیاز به جذابیت‌های ظاهری که در آقایان وجود دارد را او می‌گیرد. به عبارت دیگر یک نوع قانونمندی در این رابطه هست که دو طرفه است. در مرحله اول مردها باید نگاهشان را کنترل کنند و از سویی دیگر زنان نباید پوششی محرّک داشته باشند. این قانون برای هر دویشان تعریف شده است. این گونه نیست که فقط گفته شود خانم‌ها حجاب را رعایت کنند. ولی چیزی که باید به آن توجه کرد این است که آسیبی که در راستای نگاه آقایان به خانم‌ها وارد می‌شود، آنها را مورد آزار قرار می‌دهد و اگر فرد به واسطه اینکه دیگری قانون را رعایت نکرده او هم رعایت نکند در واقع به خودش آسیب می‌زند. به عنوان مثال مراجعه کننده‌ای داشتم، یک دختر ۳۵ ساله با موقعیت اجتماعی و تحصیلات و شغل عالی که در ارتباط با یک آقایی در سطح خودش قرار گرفته بود ولی متأسفانه صمیمیت زیادی ایجاد شده بود حتی ارتباط جنسی هم رخ داده بود ولی آن تعهدی که باید ازدواج را شکل می‌داد، شکل نگرفته بود. با این وجود این دخترخانم پنج سال در یک رابطه آسیب زننده در یک گروه سنی که واقعاً برایش سخت بوده و از همه مهم‌تر متأسفانه آن آقا به ایشان خیلی آسیب زده و تهدید کرده بود که آبروی او را می‌برد و به شکلی ایشان را در فشار قرار داده بود که این دختر خانم از خانواده اش جدا شده بود به صرف اینکه بتواند این آقا را بیشتر در کنار خودش داشته باشد. این دختر خانم با این تفکر که دیگر سن و سالی از ما گذشته و آگاهی داریم، بلد هستیم، وارد رابطه با آقا شده بود چون نگاه و قصد خودش ازدواج بوده و با تصور اینکه می‌تواند در ارتباط با این آقا آمادگی کافی برای ازدواج به دست آورد، پنج سال در آن رابطه گیر افتاده بود. وقتی دختر خانم در جلسه مشاوره نشسته بود گریه می‌کرد که اگر برگردم به آن زمان تحت هیچ شرایطی وارد چنین ارتباطی نمی‌شوم، مراقب ارتباطم هستم و سعی می‌کنم دوره آشنایی زیاد طول نکشد. همانطور که مشاورین این حوزه پیشنهاد می‌کنند برای کسب شناخت نباید بیشتر از شش ماه زمان گذاشت، البته با حفظ قیود و چارچوب‌هایش. اگر یک رابطه‌ای بیشتر از شش ماه به بهانه آشنایی و ازدواج طول کشید مشخصاً یک جای کار می لنگد و می‌توان گفت اینجا قصد ازدواجی در میان نیست. در رابطه‌ای که پنج سال ادامه داشته باشد اصلاً شناخت رخ نمی‌دهد و دیگر آشنایی نیست، بلکه یک دلبستگی ناایمن و بیماری است.

این کارشناس و مشاور خانواده در بخشی از سخنانش اشاره کرد: بعضی از افراد معتقدند یک سری از آقایان رفتارهای بیمارگونه دارند، مریض اند. پس بهتر است که در جامعه آنها شناسایی شوند، جدا شوند و نسبت به غرایزی که دارند و آن احساس شدیدی که نسبت به خانم‌ها دارند تحت درمان قرار بگیرند، نه اینکه برای خانم‌ها اینقدر سخت گیری باشد. ولی واقعیت این است که این کاملاً امکان پذیر نیست؛ چون هیچ برچسبی بر پیشانی کسی زده نشده که او بیمار روانی است، یا مازوخیسمی و یا سادیسمی است. هیچکس را با این برچسب‌های روانی نمی‌توان در جامعه و در یک نگاه شناسایی کرد. حتی در ارتباطات اجتماعی ممکن است اینگونه افراد رفتارهای خیلی معقولی هم از خودشان نشان دهند و شناسایی نشوند. بر فرض اگر بپذیریم که باید این افراد شناسایی و درمان شوند ولی این مسأله هیچ منافاتی ندارد که زنان هم باید تحت هر شرایطی مراقب خودشان باشند و به هر کسی اعتماد نکنند و بایستی اینها همسو با هم رخ دهد. نکته مهم دیگر اینکه هر وسیله‌ای یک سازنده‌ای دارد که هر گاه در استفاده از آن وسیله به مشکل برخورد شود به سازنده آن مراجعه می‌شود و یا با نمایندگی آن وسیله ارتباط گرفته می‌شود، در مورد احکام الهی نیز این چنین است؛ خداوند بزرگی که انسان را آفرید و به وجودش افتخار کرد و گفت تبارک الله احسن الخالقین، مطمئناً در خلقت خودش این بزرگی انسان را دیده است که چنین قانونی برای او وضع کرده با تعریف مسأله محرم و نامحرم و در فیزیولوژی او چیزی قرار داده است که نسبت به جنس مخالف کشش‌ها و جذبه‌هایی پیدا کند، این حد و حدود برای حمایت و حفاظت از انسان تعریف شده است.

لازم بذکر است برنامه تلویزیونی چراغ در فصل سوم، در روزهای یکشنبه و سه شنبه حوالی ساعت ۲۱ از شبکه ۵ سیما به روی آنتن می‌رود و هر هفته یک چالش را مورد بحث و گفتگو قرار می‌دهد و یک نظرسنجی هفتگی برگزار می‌کند.

برچسب‌ها