به گزارش خبرنگار مهر، انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر راهکاری بود که به همراه صنعتی شدن در قرن نوزدهم در دنیا شدت گرفت. اولین پروژه انتقال آب در ایران برای اولین بار در سال ۱۳۳۳ با نام تونل کوهرنگ اول انجام شد و بعد از انقلاب اسلامی نیز این روش به عنوان راه حلی برای مسئله آب نواحی خشک مورد توجه قرار گرفت. اخیراً وزیر نیرو در هفتمین سفر رئیس جمهور به استان فارس طرح انتقال آب خلیج فارس به این استان را مهم و حیاتی برشمرد و خبر افزایش سهم استان فارس در بهره برداری از آب دریا را از ۳۰۰ میلیون متر مکعب به ۴۰۰ میلیون متر مکعب اعلام کرد.
طرحهای انتقال آب توجیه اقتصادی - اجتماعی ندارند
کارشناسان معتقدند به طور کلی طرحهای انتقال آب نتیجه توجه بیش از اندازه به بعد مهندسی و فنی آب و بیتوجهی به ابعاد انسانی آن، مانند ابعاد اقتصادی منطقه، اجتماعی و مردم شناسانه است. از جمله دلایلی که برای اثبات توجیهپذیر نبودن این طرحها عنوان میشود، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱_ طرحهای انتقال آب عمدتاً بدون توجه لازم به نیازهای آتی حوضه مبدا ارائه میشود و در نتیجه اجرای آنها خسارتهای جبران ناپذیری بر پیشرفت حوضه مبدا میگذارد و زمینه مهاجرت بیشتر را فراهم میکند. از طرفی حوضه مقصد گزینه مناسبی برای ورود مهاجرین خواهد بود و به تدریج با افزایش جمعیت مناطق این حوضهها، آب انتقال یافته پاسخ دهنده نیاز جمعیت جدید نخواهد بود و چالش کم آبی در حوضه انتقالی به قوت خود باقی خواهد ماند. به طور مثال طرح انتقال آب به اصفهان درگذر زمان نیاز این استان به آب را تشدید کرده است و میتوان گفت امروز اصفهان تشنهتر از گذشته است.
همچنین با افزایش نیاز حوضه مقصد و افزایش ظرفیت حجم آب خروجی از حوضه مبدا چالشهای این حوضه مانند احساس تبعیض، نارضایتی و مهاجرت را تشدید خواهد نمود. مهاجرت گسترده از حوضه مبدا موجب خالی و متروکه شدن روستاها، و جذابیت حوضه مقصد برای مهاجرین موجب افزایش حاشیه نشینی خواهد شد.
۲- همچنین انتقال آب سبب افزایش توقعات مردم در سایر مناطق کشور به منظور تصویب و اجرای پروژههای مشابه برای آنان میشود و در نهایت سیاست بازی و لابیگری تعیین کننده نقاط هدف پروژههای انتقال آب خواهند بود. با توجه به هزینههای سنگین انجام این پروژهها، طبیعتاً توان مالی و اجرایی لازم در کشور جهت برآورد این توقعات وجود ندارد و موجب نارضایتی همیشگی بخشی از مردم از حاکمیت میشود.
۳- انتقال آب، باعث ایجاد حس نارضایتی و تبعیض در مردمی میشود که در مبدا یا در مسیر انتقال آب، سکونت دارند. همین حس تبعیض ممکن است منجر به بروز برخی رفتارهای تقابل جویانه، نظیر اقدامات خرابکارانه در مسیر انتقال آب شود. طرحهای انتقالی آب بدون در نظر گرفتن اجتماعات مردم دو حوضه مبدا و مقصد انجام میشود. همچنین در مواقع خشکسالی که هر دو حوضه مبدا و مقصد کم آب شده و نیاز آبی آنها تشدید میشود طرح انتقال آب زمینه منازعات و درگیریها بر سر تقسیم آب را به وجود میآورد، در واقع علاوه بر درگیری مردم با حاکمیت متأسفانه درگیری مردم با مردم نیز دور از چشم نخواهد بود که نمونههای آن را در دهه اخیر در استانهای مرکزی کشور مشاهده شده است.
تجربهنگاری طرحهای انتقال آب در ایران و کشورهای مختلف
در سایر کشورها نیز طرحهای انتقال آب موجب ایجاد موجهای مهاجرتی و افزایش حاشیه نشینی و فقر شده است، برای مثال طرح انتقال آب در چین (پروژه Eastern ,middle and western Routes) سبب مهاجرت و بی خانمانی نیم میلیون نفر از جمعیت حوضه مبدا شد. همچنین اجرای طرح انتقال آب (پروژه Ogoki) در آمریکای شمالی فقر و مهاجرت را در حوضه مبدا افزایش داده است و یا پروژه انتقال آب از لاس وگاس به نوادا تأثیرات مخربی بر زندگی روستاییان داشته است. در آمریکا و روسیه هم طرحهای انتقال آب به دلیل آثار و پیامدهای متعدد منفی و ناگوار در نیمه راه تعطیل شدهاند.
در ایران نیز مسئله انتقال آب همواره محل تنشها و منازعات و ایجاد بحرانهای سیاسی – اجتماعی – امنیتی بوده است. در همین راستا میتوان به اعتراض مردم آبادان به انتقال آب کارون به فلات مرکزی در سال ۱۳۷۹، اعتراضات مردم چهارمحال بختیاری به طرح انتقال آب بهشت آباد و اعتراض مردم خوزستان در سال ۱۳۹۲ اشاره کرد. همچنین اعتراض کشاورزان شرق اصفهان به انتقال آب زاینده رود به یزد در سال ۱۳۹۱ تجربه تلخی از حکمرانی ضعیف آب در کشور است و البته که اعتراضات و تحصن کشاورزان شرق اصفهان در این جهت همچنان ادامه دارد.
علیرغم عبرتهای ناشی از طرحهای انتقال آب که از گذشته پیش روی کشور است، این ایام باز هم طرح انتقال آب استان فارس بدون ارزیابی در همه جوانب به ویژه ابعاد اجتماعی درحال پیگیری است.
چه باید کرد؟
نتایج یک بررسی علمی از پروژههای انتقال آب در سرتاسر جهان نشان میدهد که تداوم کم آبی نباید توجیهی برای طرحهای انتقال آب بین حوضهای باشد. از این رو میبایست اقدامات متفاوتی در بخشهای مختلف صنعتی، خانگی و کشاورزی برای حل بحران آب انجام پذیرد. استفاده از منابع آب جایگزین، تغییر الگوی مصرف، کاهش تلفات آب، افزایش بهره وری فن آوری، اعمال صحیح سیاستهای آب مجازی، ارجاع صنایع آب بر از نواحی خشک کشور به استانهای پر آب و ساحلی، اصلاح الگوی کشت، آموزش و سرمایه گذاری و نهایتاً مدیریت سازگار منابع آب از جمله راهکارهای جایگزین انتقال آب است. همچنین توجه به راهکارهای بومی میتواند در موضوع کم آبی تأثیرگذار باشد. علاوه بر این اصلاح کشاورزی و شبکههای توزیع چه از نظر هزینه و چه از نظر میزان آب حفظ شده نسبت به انتقالِ آب کاملاً بهینهتر است.
در کنار موارد فوقالذکر، توجه و تمرکز بر توسعه ساحلمحور، به خصوص سواحل جنوبی مکران را میتوان به عنوان یک راهکار استراتژیک در نظر گرفت. راهکاری که توسط مقام معظم رهبری در سیاستهای ابلاغی برنامه ششم توسعه هم تأکید شد. هرچند به نظر میرسد در حال حاضر راهکار کوتاهمدت طرحهای انتقال آب دریا که در راستای توسعه ساحلمحور قرار ندارد، اولویت دارد.