سریال‌های مختلفی طی این سال‌ها با فضای داستانی مرتبط با دهه ۶۰ ساخته و روانه آنتن شده است؛ آثاری که برخی هنوز هم ماندگارند.

به گزارش خبرنگار مهر، این روزها طولانی‌ترین سریال دهه ۶۰ تلویزیون از شبکه سه روی آنتن می‌رود؛ سریال «برف بی صدا می‌بارد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی که به روابط یک خانواده و مشکلات آنها در دهه ۶۰ می‌پردازد. گویی هرچه از دهه ۶۰ می‌گذرد این دهه و پرداخت به بحران‌ها، روابط، جنگ و بمباران و جبهه هایش و همه جزئیات و کلیات آن برای سینمایی‌ها و سریالی ها جذاب‌تر و دراماتیک‌تر می‌شود. همین است که در این سال‌ها فضای دهه ۶۰ از طرف هر کارگردانی و در هر سریالی با نگاهی دراماتیزه شده است و هنوز هم اتفاقات بکر و نابی دارد که می‌توان شاهدش بود.

در این گزارش به مرور سریال‌هایی می‌پردازیم که در فضای دهه ۶۰ ساخته شدند و هر یک از زاویه نگاه خود و با فضایی طنز یا درام، جدی یا سیاسی به این اتفاقات پرداخته‌اند. از جمله مهمترین کارگردانانی که در این حوزه فعالیت کرده‌اند می‌توان به جلیل سامان اشاره کرد که طی یکی دو سال اخیر «زیرخاکی» او توانست مورد توجه مخاطب خاص و عام قرار بگیرد. سریال «وضعیت سفید» به کارگردانی حمید نعمت الله، «کیمیا» به کارگردانی جواد افشار، «نابرده رنج» به کارگردانی علیرضا بذرافشان، «وارش» به کارگردانی احمد کاوری از دیگر سریال‌ها در این حوزه بوده است و این شب‌ها هم سریال «برف بی‌صدا می‌بارد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی دیگر مجموعه‌ای است که در این فضا می‌گذرد. اگرچه هنوز هم سریال‌های دیگری هستند که در این فضا ساخته شده‌اند اما اینها شاخص‌ترین کارهایی بوده است که طی همین دهه ۹۰ تولید شده و روی آنتن رفته درحالیکه به فضاسازی دهه ۶۰ می‌پردازد.

برف بی صدا می‌بارد

قصه و نحوه بازسازی دهه

سریال «برف بی صدا می‌بارد» که این شب‌ها روی آنتن شبکه سه می‌رود به ماجرای خانواده‌ای می‌پردازد که درگیر بحران‌های دهه ۶۰ می‌شوند از موشک بارانی که در تهران می‌گذرد و خانواده‌ای را بی پدر می‌کند تا باقی ماجراها و روابطی که در همین فضا تعریف می‌شوند و جنگی که بیشتر به صورت غیرمستقیم تاثیر خود را می‌گذارد.

این سریال بیشتر فضایی اجتماعی دارد که کمتر جبهه را به تصویر کشیده است و بیشتر به روابط خانواده‌ها می‌پردازد. فضای قصه ملودرام است و تحت تاثیر تلخی‌های آن دوران پیش می‌رود. ساختار سریال هم اگرچه مخاطب خود را دارد اما در ابتدا با ریتم کندی توانست مخاطب را با خود همراه کند و در عین حال چندی پیش که نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما منتشر شد با بیش از ۲۶ درصد مخاطب توانسته بود پربیننده‌ترین سریال حال حاضر تلویزیون باشد.

کارگردانی و بازیگران

این سریال به کارگردانی پوریا آذربایجانی ساخته شده است که یکی از شاخص‌ترین فیلم‌هایش در جنگ و دفاع مقدس «اروند» بوده است. همچنین محمدرضا شفیعی تهیه کنندگی این سریال را به عهده دارد که به عنوان تهیه کننده، ساخت بیشترین آثار دهه شصتی تلویزیون را در کارنامه خود داشته است.

ترکیب بازیگران سریال هم از میان کمتر دیده شده‌ها در این ژانر است مثل حضور پوریا شکیبایی که این اولین سریال اوست و یا بازیگرانی چون الیکا عبدالرزاقی که کمتر در فضای تلخ این چنینی بازی کرده است.

سریال «برف بی صدا می‌بارد» قرار بود یک اثر ۲۰۰ قسمتی باشد و طولانی‌ترین سریال تلویزیون باشد که با درگذشت ناگهانی نویسنده فعلاً فاز اول آن به تولید رسیده است.

فصل اول سریال «برف بی صدا می‌بارد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی زنده یاد مسعود بهبهانی نیا شامل ۱۰۰ قسمت ۴۰ دقیقه‌ای است که از سوم دی ماه پخش شده است.

زیرخاکی

قصه و نحوه بازسازی دهه

از جدیدترین سریال‌های دهه شصتی که همین الان فصل سوم آن هم در راه است «زیرخاکی» از موفق ترین آثار جلیل سامان است. این سریال در فضایی طنز تولید شد و اولین تجربه سامان در فضای مفرح و طنز بود که تاکنون ۲ فصل از آن روی آنتن رفت. فصل اول در فضای قبل از انقلاب تولید شد و فصل دوم به انقلاب و جنگ رسید.

سامان کارگردان این سریال مثل باقی آثارش تصویری دقیق و جزئی از مولفه‌های دهه ۶۰ نمایش داد؛ از خیابان‌ها و سوپر مارکتی که این روزها در همه سریال‌ها در شهرک غزالی گرفته می‌شود و دکوری شده است اما در این سریال کاملاً بازسازی و حتی صحنه‌ها ساخته شد تا روابط آدم‌ها، همسایه‌ها و حتی خانواده‌هایی که در یک خانه زندگی می‌کردند.

در این سال‌ها فیلم و سریال‌های زیادی با نگاه طنز به دهه ۶۰ پرداخته‌اند و از بار کمدی این نوستالژی‌ها برای آثار سینمایی و تلویزیون استفاده کرده‌اند اما «زیرخاکی» یکی از موفق ترین این آثار بوده است که توانست هم پرمخاطب باشد و هم صرفاً به لودگی و خنداندن نپردازد.

کارگردانی و بازیگران

جلیل سامان کارگردان «زیرخاکی» جزو دغدغه مندان و سازندگان سرآمد در حوزه بازسازی قصه‌های دهه شصتی است. او پیش از این آثاری چون «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» را داشته است؛ سه گانه ای که با محور قرار دادن سازمان مجاهدین و منافقین از دهه ۵۰ شروع شده و به فضاسازی دهه ۶۰ می‌رسد.

این سریال‌ها کمتر برچسب سفارشی خوردند و اتفاقاً اگر هم نقدهایی به برخی از این آثار وارد باشد باز هم در یک ژانر ایدئولوژیک مخاطب بسیاری را به خود جذب کرد.

برگ برنده سریال «زیرخاکی» زوج هنرمند پژمان جمشیدی و ژاله صامتی بودند و البته باقی بازیگران هم در این سریال توانستند خوش بدرخشند. پژمان جمشیدی که در این سال‌ها در طنز تبدیل به یکی از ستاره‌های تصویر شده است نقش اول این سریال را به عهده داشت که حضور در موقعیت‌های مختلف مواجهه با ساواک، زندان، انقلاب و جنگ، توانست برای خودش هم موفقیت دیگری را رقم بزند. علاوه بر او صامتی هم به درستی از ایفای نقش خود برآمد و حضور این دو بازیگر در کنار هم بر توفیقات سریال افزود.

فصل سوم سریال «زیرخاکی» به نویسندگی و کارگردانی جلیل سامان و تهیه کنندگی رضا نصیری نیا این روزها در حال تصویربرداری است و قرار است نوروز از شبکه یک پخش شود.

وارش

قصه و نحوه بازسازی دهه

«وارش» نیز از سریال‌های اخیر با فضاسازی دهه شصتی بود که سال ۹۸ روی آنتن رفت. این سریال البته در ۲ فاز پخش شد که فاز اول به قصه مهاجری از جنوب به شمال کشور و مبارزه‌های مردم منطقه با استعمارگران زمان خود در دهه ۳۰ و ۴۰ می‌پردازد. فاز دوم قصه هم به انقلاب منتهی می‌شود و زندگی و ارتباط شخصیت‌های داستان را در سال‌های بعد و در دهه ۶۰ به نمایش می‌گذارد.

این سریال به جنگ نمی‌پردازد و بیشتر بعد اجتماعی و قصه گوی خود را در فاز دوم ادامه داده است که این فاز به دلیل نحوه بازسازی، از صحنه تا گریم‌ها مورد انتقاد گرفت و پرداخت ضعیفی حتی در صحنه‌های حساس مثل نمایش انقلاب مردم در خطه های بومی داشت.

کارگردان و بازیگران

احمد کاوری کارگردان این سریال، هم به بازیگری پرداخته و هم پیش از این فیلم‌ها و مینی سریال‌هایی را به تولید رسانده است و «وارش» اولین سریال بلند او بود که پروداکشنی سخت‌تر و جدی تر هم داشت. با این حال امتیازات این سریال بیشتر به همان فاز اول و نمایش تصاویری از شمال کشور برمی گردد و در فاز دوم بیشتر نقاط ضعف آن به چشم آمد.

بهنام تشکر، رحیم نوروزی، علیرضا کمالی، الهام طهموری، نسرین بابایی از بازیگران این سریال بودند و ترکیبی از چهره‌های جدید و چهره‌های باسابقه تلویزیون بود.

وضعیت سفید

قصه و بازسازی دهه

از مهمترین سریال‌هایی که حالا به عنوان یک الگو در بازسازی دهه ۶۰ از آن اسم برده می‌شود «وضعیت سفید» حمید نعمت الله است. سریالی که هم در زمان پخش و هم بازپخش‌ها مخاطب بیشتر و بیشتری را درگیر خود کرد و البته ابتدا مخاطب خاص جذب سریال شدند و بعد کم کم عامه مردم را هم علاقمند کرد. از طرفی این سریال برعکس بسیاری از آثار دهه شصتی که صرفاً یک سری نوستالژی‌ها را برای جذب مخاطب عام دستمایه قرار می‌دهند فیلمنامه و قصه‌ای درست را به کار گرفت.

قصه این سریال هم بیشتر به روابط خانواده‌ها و زندگی‌ها در فضایی متاثر از جنگ پرداخت و ارتباطی با جبهه و جنگ به صورت مستقیم نداشت. قصه محوری سریال میان یک خانواده پر جمیعت می‌گذرد. خانواده‌ای که بیشتر اعضای آن از هم دلخوری دارند و حالا به خاطر بمباران موشک‌ها در زمان جنگ مجبورند در یک روستا ساکن شوند.

این مجموعه هم در ساختار جزئیات دهه ۶۰ را با پرداختی درست تصویری کرد؛ از جزئیاتی که شاید حتی به چشم نیاید اما در همه جزئیات زندگی مردم آن زمان بوده است تا بازسازی دقیق گریم و صحنه و دغدغه‌های آن زمانی.

کارگردان و بازیگران

حمید نعمت الله چند دهه است که هم در سینما و هم در تلویزیون فعالیت دارد و البته در تلویزیون مهمترین و آخرین اثرش همین «وضعیت سفید» بود. قبل از آن هم در ساخت و نگارش چند مجموعه همکاری داشت و خودش بیشتر به کارگردانی تله فیلم مشغول بوده است. فیلمنامه این سریال را هم هادی مقدم دوست به نگارش در آورد و می‌توان گفت حضور او در مقام نویسنده نیز ارزش افزوده‌ای بر متن قوی سریال بود.

در ترکیب بازیگران هم از مجموعه‌ای از ستاره‌ها و بازیگران باسابقه و چهره‌های جدید استفاده شد که همگی در این سریال خوش درخشیدند. افسانه بایگان، ابوالفضل پورعرب، شهین تسلیمی، عزت الله مهرآوران از جمله بازیگران با سابقه تر این سریال بودند و چهره‌هایی مثل عباس غزالی نیز در این سریال به چشم آمدند و مورد توجه قرار گرفتند.

تهیه کنندگی این سریال را هم محمدرضا شفیعی بر عهده داشت که رکورد تولید بیشترین سریال‌های تاریخ معاصر را در تلویزیون دارد.

سریال نابرده رنج

قصه و نحوه بازسازی دهه

بعد از «لیلی با من است» و موقعیت اشتباهی و ناخواسته پرویز پرستویی در جنگ، آثار مختلفی در این فضا ساخته شد و «نابرده رنج» به کارگردانی علیرضا بذرافشان هم یکی از همین موقعیت‌های داستانی کمدی بود که در فضای سریالی به تولید رسید.

تصویر این سریال از دهه ۶۰ خیلی زود به همان جبهه و جنگ رفت تا زودتر تضاد این موقعیت کمدی را برای مخاطب تصویر کند و کاراکترهایی چون کامبیز دیرباز و سام درخشانی به دنبال یک گنج خانوادگی به جبهه و جنگ با عراقی‌ها کشیده می‌شوند. تصویری که با چهره‌هایی چون دیرباز و درخشانی توانست به فضاسازی کمدی و مفرح این مجموعه کمک کند.

کارگردانی و بازیگران

علیرضا بذرافشان در این سال‌ها هم به عنوان نویسنده و هم کارگردان فعالیت کرده است و فیلمنامه‌های مختلفی از سریال‌های تلویزیونی را به تنهایی و یا در همکاری با نویسندگان و کارگردانان به نگارش درآورده است. بذرافشان با اصغر فرهادی در سریال‌هایی مثل «در شهر» همکاری کرده است و طی دهه ۸۰ به بعد وارد عرصه تولید سریال هم شد. اما از مهمترین آثار او در کارگردانی می‌توان به «نابرده رنج»، «هفت سنگ» و «گسل» اشاره کرد که در اولی با یک موقعیت شوخی کرد و در آخری تلاش کرد یک مسئول سیاسی را در موقعیت‌های کمدی قرار دهد.

سام درخشانی، کامبیز دیرباز، میلاد کی مرام، سحر دولتشاهی و… از جمله بازیگران این سریال بودند که الان هر یک به تنهایی نقش اول‌های یک فیلم سینمایی و حتی سریال‌های شبکه خانگی را ایفا می‌کنند. نقش‌های اصلی این سریال یعنی کامبیز دیرباز و سام درخشانی هم در این مجموعه مورد اقبال گرفتند.

محمود رضایی و مجید مولایی تهیه کنندگی این سریال را بر عهده داشتند که در سال ۹۰ و در یک دهه پیش روی آنتن رفت.