یکی از خاطرات امیر خلبان سید علی‌محمد رفیعی از اوایل جنگ، مربوط به ۱۵ بهمن ۵۹ است که به‌دلیل احتمال قضاشدن نماز مغرب و عشا در یک‌پرواز گشت‌زنی، نماز را در حال پرواز در هواپیما خواند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه _ صادق وفایی: در پایان راه بررسی اولین‌جلد کتاب «ستاره‌های نبردهای هوایی» به خلبانان هواپیمای F14 و خلبانان ترابری سال‌های دفاع مقدس می‌پردازیم که در این‌کتاب معرفی شده‌اند. این‌کتاب دربرگیرنده زندگینامه، خاطرات و تصاویری از خلبانان سال‌های دفاع مقدس است که سال ۹۱ به‌قلم امیر سرتیپ ۲ خلبان دکتر احمد مهرنیا توسط انتشارات سوره مهر چاپ شد و سال ۹۳ هم به چاپ دوم رسید.

در هر جلد از مجموعه «ستاره‌های نبردهای هوایی» که تا به‌حال چهارمجلد آن منتشر شده، ۵۰ خلبان از نیروی هوایی معرفی شده‌اند. در دو قسمت پیشین بررسی جلد اول، ابتدا زندگی و کارنامه خلبان‌های هواپیمای F5 و سپس خلبانان F4 را به تفکیک مرور کردیم و حالا در قسمت سوم به خلبانان F14 و ترابری ایثارگر دوران دفاع مقدس می‌پردازیم.

دو قسمت پیشین پرونده بررسی این‌کتاب در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* خلبانی که آخرین بمب جنگ را زد/هشت‌فروندی که رفتند و یکی‌شان برگشت

* خاطره انهدام فانتوم ایرانی با شلیک سه‌موشک زمین به هوای بعثی‌ها

در ادامه مشروح سومین و آخرین قسمت از بررسی جلد اول مجموعه «ستاره‌های نبرد هوایی» را می‌خوانیم

* خلبانان F14 تامکت

حسن افغان‌طلوعی: متولد ۱۳۲۴ است و روزهای ابتدایی پس از انقلاب، در حالی‌که بسیاری از هواپیماهای F14 از تمرین سوخت‌گیری شبانه امتناع کرده و برخی هم انجام آن را فقط در آمریکا به‌صلاح می‌دانستند، همراه با محمدهاشم آل آقا در یک پرواز پوشش هوایی، فرصت را غنیمت شمرده و این‌عملیات را انجام دادند. به این‌ترتیب با انجام موفقیت‌آمیز این‌عملیات، امکان پروازهای طولانی و موثر برای F14 فراهم شد. یکی از خدمات مهم این‌خلبان، مربوط به دوران خدمتش در پایگاه هوایی اصفهان است. او پس از بمباران پالایشگاه‌های تبریز و شیراز توسط هواپیماهای دشمن، با اعلام خطر حمله به پالایشگاه اصفهان، نقشه حمله جنگنده‌های عراقی را ترسیم کرد و موجب آمادگی پدافند برای ناکام‌گذاشتن حمله دشمن به پالایشگاه اصفهان شد. افغان‌طلوعی با مطالعه دقیق توانست به‌تعبیر خود، در حفاظت از پالایشگاه اصفهان به‌عنوان یکی از منابع کشور مشارکت داشته باشد.

محمداسماعیل پیروان: این‌خلبان هواپیمای F14 متولد ۱۳۳۰ و دارنده مدال فتح ۲ است. پیروان پس از ۳۶ سال خدمت و انجام 31 ماموریت بمباران نیروهای دشمن در خط مقدم و داخل خاک عراق، 72 سورتی پرواز اسکرامبل و بیش از ۷۶۵ ساعت پرواز گشت، پوشش و اسکورت بازنشسته شد. او در خاطرات خود از ابوالفضل مهدیار متهم کودتای نوژه و محمود شادمان‌بخت به‌عنوان شهدای دفاع مقدس یاد کرده که شخصا اصابت موشک به هواپیمای این‌دو خلبان و اجکت‌شان را در عملیات حمله به بندر ام‌القصر دیده است. این‌خلبان، بعدها متوجه شد نیروهای عراقی دو خلبان مورد اشاره را در حالی‌که با چتر نجات در حال فرود بوده‌اند، هدف قرار داده و به شهادت رسانده‌اند. یکی دیگر از خاطرات او هم مربوط به ۱۳ بهمن ۶۵ و درگیری با سه یا چهار هواپیمای مهاجم دشمن است؛ ۴ فروند میراژ F1 که قصد بمباران قم را داشتند اما پس از شروع درگیری با F14، بمب‌های خود را بی‌هدف رها کرده و فرار کردند. پیروان در این‌درگیری، با موشک سایندوایندر یکی از میراژها را هدف قرار داد که در نتیجه این‌پیروزی هوایی، پرونده بمباران هوایی شهرهای ایران از ارتفاع پست، بسته شد. خاطره دیگر این‌خلبان، روز ۲۸ تیر ۶۷ در ماموریت اسکرامبلی رقم خورد که در آن با ۳ فروند میراژ درگیر و موفق شد با شلیک دو موشک یکی از میراژها را منهدم کند. میراژهای عراقی در این‌درگیری، برای منحرف‌کردن موشک‌های حرارتی، منور حرارتی شلیک می‌کردند. پیروان دو ساعت پس از فرود از این‌ماموریت، برای مقابله با هواپیماهای دشمن که جهت بمباران تاسیسات نفت و گاز کنگان پرواز کرده بودند، برخاست و موفق شد با به‌هم‌زدن آرایش دسته پروازی دشمن، آن‌ها را ناچار کند بمب‌های خود را در آب‌های خلیج فارس رها کرده و فرار کنند.

فضل‌الله جاویدنیا: متولد ۱۳۲۹ و یکی از تیزپروازان هواپیمای F14 است. او روز اول مهر ۵۹ در یک‌پرواز چهار ساعت‌ونیمه با سه‌مرتبه سوخت‌گیری هوایی، همراه با سرگرد محمد پیراسته در منطقه عمومی خوزستان به گشت‌زنی پرداخت. در آن‌زمان، برای تامین امنیت منابع و تاسیسات نفتی کشور پروازهایی بین چهار تا نه ساعت، امری بسیار عادی تلقی می‌شد. جاویدنیا تا سال ۷۳ در مجموع ۳۱۶ پرواز آزمایشی انجام داد و مدال فتح ۲ دریافت کرد. او در ۲۴ شهریور ۶۰ یک هواپیمای MIG23 را در درگیری هوایی منهدم کرد. سپس در ۱۳ مهر همان‌سال، دومین هواپیمای دشمن را شکار کرد و ۴ آذر ۶۰ اولین‌میراژ مندرج در کارنامه خود را شکار کرد. ۱۲ آذر نیز توسط ۶ فروند میراژ محاصره شد که با انهدام یکی از آن‌ها موفق به فرار از حلقه محاصره از پیش‌تعیین‌شده دشمن شد. این‌عملیات که از ابتدا برای شکار جاویدنیا طراحی شده بود، باعث شد میراژهای عراق تا مدت‌ها در مناطقی که هواپیماهای F14 حضور داشت،‌ پرواز نکنند. در نتیجه عباس بابایی برای او درخواست نشان درجه یک لیاقت کرد. جاویدنیا پنجمین شکار هوایی خود را ۱۶ خرداد ۶۱ در منطقه جزیره خارک و ششمی را ۲۹ تیر همان‌سال در غرب کشور سرنگون کرد. هواپیمای بعدی در فهرست شکارهای او هم، ۶ شهریور در منطقه خلیج فارس منهدم شد. عملیات موفقیت‌آمیز دیگر جاویدنیا مربوط به روز ۱۲ دی ۶۲ است که مسئول تامین امنیت ناوگان تجاری و نفتکش‌های ایران در خلیج‌فارس بود و موفق شد جنگنده‌ای از دشمن را با شلیک موشک فونیکس منفجر کند.

سید علی‌محمد رفیعی: این‌خلبان دوره پیشرفته رزمی خود در کابین عقب F14 را، با امیرخلبان عباس حزین طی کرد و سپس از تجربیات استادانی چون محمدهاشم آل آقا، عباس بابایی و جلیل زندی استفاده کرد. رفیعی که متولد سال ۱۳۳۱ است، مدتی را به‌عنوان افسر ناظر مقدم هوایی هم خدمت کرد و در طول جنگ بیش از ۵۰۰ ماموریت گشت، پوشش و اسکورت را انجام داد. یکی از خاطرات او از اوایل جنگ، مربوط به ۱۵ بهمن ۵۹ است که به‌دلیل احتمال قضاشدن نماز مغرب و عشا در یک‌پرواز گشت‌زنی، نماز را در حال پرواز در هواپیما خواند و به‌دلیل مشکلی که برای هواپیمای جایگزین گشت پیش آمد، رفیعی که کابین عقبِ خلبان محمد پیراسته بود، ناچار شد نماز صبح خود را هم در همان‌حال پرواز در هواپیما بخواند. این‌دو خلبان، رکورد پروازهای گشت‌زنی را با این‌پرواز ۱۱ ساعت و ۵۵ دقیقه‌ای به‌نام خود ثبت کردند. خاطره دیگر رفیعی هم مربوط به شکار اولین MIG25 عراقی است که شهرهای ایران را از ارتفاع بالا بمباران می‌کرد. این‌اتفاق روز اول مرداد ۶۲ رخ داد و رفیعی و خلبان کابین جلویش سروان شهرام رستمی، موفق شدند میگ بیست‌وپنجی را که در ارتفاع ۷۵ هزار پایی با سرعت ۲‌ونیم برابر صورت پرواز می‌کرد، از ارتفاع ۴۵ هزار پایی هدف گرفته و با شلیک موشک فونیکس منهدم کنند. این‌عملیات باعث شد نیروی هوایی عراق برای یک‌سال به فکر بمباران ارتفاع بالا با MIG25 نیافتد.

محمد عقبایی: متولد سال ۱۳۲۶ است که پس از پیروزی انقلاب در ۲۹ فروردین ۵۸ در اولین‌رژه هوایی در کابین عقب هواپیمای F14 سروان محمد فرح‌آور شرکت کرد. همچنین برای مقابله با متجاوزان آمریکایی در صحرای طبس در کابین عقب سرهنگ عباس حزین پروازکرد. عقبایی در روز اول مهر ۵۹ هنگام انجام عملیات ۱۴۰ فروندی، دوبار در پرواز پوشش هوایی حضور پیدا کرد و در تاریخ ۱۱ آذر ۶۰ هم موفق شد همراه سروان جعفر بهادران، دو فروند هواپیمای دشمن را در اهواز و یک‌فروند MIG23 عراقی را هم در خلیج فارس در منطقه خور عبدالله همراه با سروان فضل‌الله جاویدنیا منهدم کند. پروازی که جاویدنیا و عقبایی موفق شدند در آن MIG23 عراقی را منهدم کنند، یک پرواز پوشش هوایی بود. عقبایی ازجمله افرادی است که سهم بزرگی در پروژه سجیل برای جایگزینی و آزمایش موفقیت‌آمیز موشک زمین به هوای هاوک به‌عنوان موشک هوا به هوای جایگزین فونیکس در هواپیمای F14 داشتند. اما با وجود همه افتخارات، سال ۸۸ که مصاحبه‌های مربوط به او انجام شده،‌ ناچار بوده با حقوقی معادل خط فقر زندگی خود را گذرانده و گله‌مند بوده است.

چهار فروند دیگر هم با استفاده از این‌موقعیت، به‌سمت فانتوم‌ها و F14 هرندی حمله کرده و ۴ موشک سوپر ماترا به‌سمت آن‌ها شلیک کردند. هرندی که به‌قصد حمایت از مهرگان‌فر به‌سمت راست متمایل شده بود، با دیدن اوضاع خوب او، گردش کرد تا از ۴ فانتوم خودی حمایت کند. اما ناگهان مورد اصابت قرار گرفت و متوجه شد موشک دشمن،‌ بال چپ هواپیمایش را پاره کرده استحسن هرندی: این‌خلبان که متولد ۱۳۳۱ است، سال ۵۰ دانشجوی خلبانی شد و سال ۵۱ به آمریکا رفت. سال ۵۳ هم به کشور بازگشت و برای پرواز با هواپیمای F5_A انتخاب شد که به‌همین‌دلیل به پایگاه دزفول اعزام شد. هرندی با اتمام دوره این‌آموزشی به پایگاه بوشهر، و سپس برای آموزش F5_E به پایگاه دزفول رفت. او دوباره با پایان دوره به پایگاه بوشهر بازگشت و آذر سال ۵۶ به تبریز منتقل شد. پس از چندماه خدمت در آن‌پایگاه، به دلیل ورود هواپیمای شکاری F14 برای خلبانی با این‌هواپیما انتخاب شد و دوره آموزشی آن را در پایگاه هشتم شکاری پشت سر گذاشت. این‌خلبان معتقد است جنگ و دفاع مقدس، پر از خاطره است اما متاسفانه بیشتر این‌خاطرات تلخ هستند. او قریب به ۴ هزار ساعت پرواز جنگی در کارنامه دارد. هرندی در روزهای درگیری‌های F14 و میراژ F1،‌ یکی از خلبانانی بود که خلبانان عراقی در پی شکارش بودند. یکی از نقشه‌های دشمن برای شکار او، مربوط به روز ۲۴ تیر ۶۱ است که F14 های هرندی و ابوالفضل مهرگان‌فر ماموریت پوشش هوایی ۴ فروند فانتوم بمب‌افکن را داشتند که مورد حمله ۶ میراژ F1 در سه‌دسته دو فروندی قرار گرفتند. همزمان با این‌درگیری، موشک‌های زمین به هوای SAM2 هم به‌سمت هواپیماهای ایرانی شلیک شدند که پیش از درگیری، F14 ها برای استفاده از سامانه ضدالکترونیکی فانتوم‌ها برای انحراف موشک‌های SAM2، بسیار نزدیک به آن‌ها پرواز می‌کردند. در ابتدای درگیری، خلبان ابوالفضل مهرگان‌فر به‌رغم خطر اصابت موشک SAM2 از گروه جدا شده و به‌سمت یک دسته دو فروندی میراژها رفت که موفق به انهدام یکی از آن‌ها شد. چهار فروند دیگر هم با استفاده از این‌موقعیت، به‌سمت فانتوم‌ها و F14 هرندی حمله کرده و ۴ موشک سوپر ماترا به‌سمت آن‌ها شلیک کردند. هرندی که به‌قصد حمایت از مهرگان‌فر به‌سمت راست متمایل شده بود، با دیدن اوضاع خوب او، گردش کرد تا از ۴ فانتوم خودی حمایت کند. اما ناگهان مورد اصابت قرار گرفت و متوجه شد موشک دشمن،‌ بال چپ هواپیمایش را پاره کرده است. او که در تلاش بود هواپیما را در پایگاه امیدیه بنشاند، در نهایت با رسیدن به خاک خودی،‌ به ناچار همراه با کابین عقب خود احمد روستایی اقدام به اجکت کرد. باد شدید باعث شد هرندی در حاشیه شرقی اروندرود به زمین برسد. اما هر دو پایش تا زانو به‌شدت کبود شدند و چانه‌اش نیز پاره شد. خاطره دیگر هرندی مربوط به حفظ موشک‌های گران‌قیمت فونیکس در سال‌های تحریم و طولانی‌شدن جنگ است که خلبان‌های F14 سعی می‌کردند تنها با اقدام به قفل راداری خلبان‌های عراقی را فراری دهند و موشک‌های خود را شلیک نکنند. همچنین با ابتکار عباس بابایی F14ها از پایگاه مادر آن‌ها که اصفهان بود، به پایگاه بوشهر گسترش پیدا کردند تا به منطقه نبرد خلیج‌فارس نزدیک‌تر باشند. در یکی از شیفت‌های آلرت این‌نبردها، هرندی برای پرواز روی خلیج فارس به پرواز درآمد. به گفته این‌خلبان ناوهای آمریکا در آن‌برهه ضمن راهنمایی هواپیماهای عراقی، به هواپیماهای ایرانی هشدار می‌دادند به ناو و محدوده آن نزدیک نشوند. اما هرندی با بی‌اعتنایی به هشدار ناور آمریکایی به‌سمت هواپیمای شکاری عراقی ادامه می‌دهد. در فاصله ۵ مایلی جنگنده دشمن، وقتی شکاری عراقی در موقعیت شلیک به‌سمت کشتی سوپرتانکر ایرانی بوده، هرندی از منور استفاده می‌کند تا موشک فینیکس خود را شلیک نکند. در نتیجه هواپیمای دشمن متوجه حضور او شده و احساس می‌کند به زودی مورد هدف قرار می‌گیرد. به‌همین دلیل فرار کرده و از منطقه دور می‌شود. هرندی می‌گوید در این‌عملیات، موفق شد با شلیک یک فلیر (منور) ارزان‌قیمت به‌جای موشک گران فینیکس، باعث ناکامی در ماموریتی شود که برای آن کلی برنامه‌ریزی شد بود.

* خلبانان ترابری

اکبر احمدی پیام: این‌خلبان هواپیمای C130 متولد ۱۳۲۹ و از دوستان جلیل زندی خلبان تک‌خال F14 است که این‌دوستی در ورودش به نیروی هوایی بی‌تاثیر نبود. او همچنین از خلبانان انقلابی است که پیش از انقلاب، هیئت جوانان بنی‌الزهرا را تشکیل دادند و با سخنرانی‌های شیخ جعفر شجونی به امام خمینی (ره) ارادت پیدا کرد. به‌رغم کسب نمره عالی از آزمون‌های خلبانی به‌خاطر خط فکری مذهبی و انقلابی، ساواک او را معطل ابلاغ صلاحیت گذاشت اما با وساطت نادر جهانبانی راه اعزامش به آمریکا باز شد. احمدی پیام در روزهای انقلاب، در تظاهرات‌های مردمی شرکت کرد. ازجمله خاطرات او از سال‌های جنگ هم، رساندن مجروحان بدحال و شهدا به شهرهای مختلف کشور است که برخی از این‌خاطرات درباره فرودهای مخاطره‌آمیز در هوای ابری و نامناسب است که اضطراب رساندن مجروحان بدحال به بیمارستان، بر فشار عصبیِ فرود بدون دیدن باند، می‌افزود. این‌خلبان که سال ۸۱ بازنشسته شد، در سال ۸۸ که جلد اول کتاب «ستاره‌های نبردهای هوایی» چاپ شد، در منزلی اجاره‌ای زندگی می‌کرد و به فروشندگی کالاهای صنعتی اشتغال داشت.

مجتبی اربابی: متولد ۱۳۲۸ و خلبان هلی‌کوپتر 214 Bell است. او پروازهای آموزشی خود را با هواپیمای پایپر در فرودگاه قلعه‌مرغی انجام داد اما زمان اعزام به آمریکا، به دلایل نامعلوم فرد دیگری به جا او اعزام شد و از دوره آموزشی در خارج از کشور محروم شد. یکی از خاطرات مجتبی اربابی، نجات خلبان اسماعیل امیدی از خلبانان F5 است. امیدی شب پیش از سانحه اجکتش، در جمع دوستان خود گفت احتمال می‌دهد فردا شهید یا اسیر شود و از اربابی قول می‌گیرد اگر زنده ماند، او برای نجاتش تلاش کند. هواپیمای امیدی که برای بمباران مخازن سوخت شهر علی غربی اعزام شده بود، پس از بمباران هدف، مورد اصابت دو موشک حرارتی قرار گرفت و امیدی به‌ناچار حوالی عین خوش اقدام به اجکت کرد. او فاصله‌ای را طی کرد تا به منطقه‌ای برسد که تیم نجات هوانیروز با دو هلی‌کوپتر 214 و یک هلی‌کوپتر تهاجمی کبرا برای پشتیبانی نجاتش دهند. این عملیات نجات با حمله یک هواپیمای رهگیر عراقی همراه شد که با وجود شلیک هواپیما، تیم نجات موفق به سوارکردن امیدی و بازگشت موفقیت‌آمیز شدند.

علی‌اکبر حسینی: او خلبان دو هواپیمای C130 هرکولس و بوئینگ 747 بوده است. حسینی متولد سال ۱۳۲۷ است و یکی از خاطراتش مربوط به خرید F16 های ایران از آمریکاست. او که در سال ۵۶ برای طی کلاس‌های زمینی و شبیه‌ساز بوئینگ 747 جمبوجت به آمریکا رفته بود، با پایان دوره به‌عنوان کاپیتان این‌هواپیما به ایران بازگشت و می‌گوید خرید این‌هواپیمای سوخت‌رسان، ایران را قادر می‌کرد F16 های تازه سفارش‌داده شده را با سوخت‌گیری متوالی از فراز اقیانوس به ایران برساند. از دیگر خاطرات او، یکی شرکت در عملیات حمله به H3 به‌عنوان خلبان تانکر سوخت‌رسان و همچنین جابه‌جایی ۶ هزار نیروی نظامی با تجهیزاتشان از جبهه‌های جنوب به کرمانشاه طی 24 ساعت برای عملیات مرصاد است.

محمدجعفر خانجانی: متولد ۱۳۲۷ و خلبان جت فالکن و بوئینگ 747 است. یکی از خاطرات این‌خلبان، مربوط به یک‌هفته بسیج در سال‌های جنگ است که بنا شد آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت را پس از سخنرانی در یزد به اصفهان ببرد. «نزدیک اصفهان بودیم که خبر دادند وضعیت قرمز است و میگ‌های عراقی در حال بمباران شهر و فرودگاه هستند. به سرعت از منطقه خطر دور شده و در فاصله 120 کیلومتری شرق فرودگاه اصفهان و در ارتفاع پست یک ساعت و نیم دور زدم تا وضعیت سفید اعلام شد.» (صفحه ۲۱۶) خاطره دیگر خانجانی هم مربوط به سال ۶۴ است که برای پروازی محرمانه احضار و از او خواسته شد حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی را به اهواز برساند. خبر این پرواز مخفی توسط رادیو اسرائیل پخش شد که نتیجه شنود مکالمه کمک‌خلبان بود.

برچسب‌ها