علی‌اصغر شعردوست گفت: اعتبار و محبوبیت شهریار، درنوردیدن مرزها و محدودیت‌های سیاسی و امنیتی رژیم پهلوی را برای او آسان و توجه مردم را به شعر ترکی و مضامینش، جلب کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست اول از سلسله نشست‌های بزرگداشت روز شعر و ادب فارسی با عنوان «شهریار و هویت ملی» یکشنبه ۲۷ شهریور همزمان با روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت سیدمحمدحسین شهریار، با حضور قاسم زائری رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، علی‌اصغر شعردوست زبان‌شناس، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، نعمت ییلدریم استاد زبان فارسی دانشگاه آتاتورک ترکیه، سعید کریمی قره بابا دانشیار زبان فارسی دانشگاه پیام نور، نجمه دری مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و طیبه عزت‌اللهی‌نژاد عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و با دبیری مصطفی اسدزاده در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، برگزار شد.

در افتتاحیه این برنامه قاسم زائری به اهمیت و جایگاه شاخص شهریار در شعر و ادب فارسی اشاره و تصریح کرد: انتخاب روز درگذشت استاد شهریار برای روز شعر و ادب فارسی، یک انتخاب موجه و پسندیده است. چراکه او شاعری در قله‌های شعر فارسی است. از سال ۱۳۱۰ که اولین مجموعه شعر او منتشر شد تا ۱۳۶۷ که چشم از جهان فروبست، بیش از ۵۰ سال مستمراً در شعر فارسی تمرکز داشت. شهریار و شعر او، قابلیت جهانی دارد. بالاتر از همه، عناصر انسانی در شعر او موج می‌زند و در همان حال، هویت دینی و شیعی که سازگاری تامی با فرهنگ عمومی مردم ایران دارد، در شعر او وجود دارد. شهریار، این زاده تبریز و زیسته در تهران، یک شاعر ملی هم هست. او شاعر انقلاب، دفاع مقدس، شهدا و امام است و در عین حال، عناصر هویت ایران باستان را در شعر خود منعکس می‌کند. به همین نحو، او به ترکی شعر می‌سراید و برخلاف سوداگران امروزی که بین زبان مادری و زبان فارسی تعارض می‌بینند و می‌خواهند از سکوی زبان مادری، علیه زبان فارسی عمل کنند، برای شهریار این تعارض وجود ندارد. فرهنگ عامه در شعر او منعکس است به همان نحو که شعر او در فرهنگ عامه انعکاس پیدا کرده است.

او ضمن اشاره به اولویت‌یافتن موضوع زبان و ادبیات فارسی در برنامه‌های پژوهشگاه در دوره جدید مدیریتی، درباره لزوم توجه به مسائل و چالش‌های پیش‌روی زبان فارسی متذکر شد: واقع امر این است که در وضعیت کنونی که عصر غلبه جهانی‌شدن و غلبه شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی است، زبان فارسی با وضعیت دوگانه‌ای مواجه شده است. اولاً امکان‌های تازه‌ای برای نشر و رشد زبان فارسی فراهم شده است. امکان تعلیم زبان فارسی که پیشتر، با محدودیت‌های زمانی و مکانی روبه‌رو بود، به شکل آسانی فراهم شده اما در عین حال، فضای مجازی به‌مثابه تهدیدی برای زبان فارسی عمل می‌کند. گویش فاخر فارسی در مناسبات فضای مجازی رو به تحلیل رفته و نوشتار فارسی، به چالش کشیده شده است. از همین‌رو، به نظر می‌رسد ضمن بزرگداشت بزرگان حوزه ادب فارسی ازجمله استاد شهریار، باید به مسائل و چالش‌های فراروی زبان فارسی هم توجه کنیم.

در ادامه محمود شالویی دبیر شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی و رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پیام صوتی درباره اهمیت زبان و ادب فارسی گفت: ما ایرانیان از دیرباز با زبان فارسی زیست کرده‌ایم. این زبان همواره در کنار ما بوده و ما هم در کنار آن. تاریخ، تمدن، فرهنگ و آئین ما، همه و همه با این زبان چنان ارتباطی برقرار کرده است که هرگز نمی‌توانیم خود را از آن دور بدانیم. ایرانیان با هر فرهنگ و تمدنی و با هر لجه و گویشی، در هر نقطه از جغرافیا، ضمن ارج نهادن بر زبان محلی خویش، همواره زبان فارسی را پاس داشته‌اند. تمامی شاعران و ادیبان ما از گذشته تا دوره معاصر، ازجمله استاد شهریار تبریزی، این استاد والاتبار سخن که روز شعر و ادب فارسی به نام او گره خورده است، برای محافظت از این زبان و در جهت رشد و بالندگی آن از هیچ کوششی دریغ نکردند و همواره آن را پاس داشتند. امیدواریم بتوانیم از این فرصتی که در پژوهشگاه پیش آمده، هم برای پاسداشت روز شعر و ادب فارسی و هم برای گرامیداشت شخصیت ارجمندی چون شهریار تبریزی؛ شاعر عاشق عارفی که توانست از بستر شعر و ادب، اندیشه‌های بلند خود را ارائه نماید، استفاده کنیم. ما ایرانیان با هر زبان و گویشی که هستیم، در هر نقطه‌ای که زندگی می‌کنیم، ضمن توجه و ارج‌نهادن به اصالت‌های فرهنگ قومی و قبیلگی خود که در درون ایران اسلامی رشد یافته و در آن نمود دارد، زبان فارسی را که زبان وحدت‌بخش ماست و با گذشته درخشان ایرانی پیوند دارد، ارج می‌نهیم.

در ادامه علی‌اصغر شعردوست درباره جایگاه استاد شهریار در شعر ترکی و ویژگی‌های شعر ترکی او به ایراد سخن پرداخت و اظهار داشت: استاد شهریار، یکی از اساتید شعر و ادب ایران زمین و یکی از حلقه‌های بزرگ واسط شعر امروز ما با شعر کلاسیک فارسی و یکی از بزرگ‌ترین شاعران عصر ماست. شاید بتوان گفت او، بزرگ‌ترین شاعر عصر ماست که داشتن چند ویژگی خاص، او را از همگنانش ممتاز می‌نماید. ابتدا اینکه، شهریار به هر دو زبان فارسی و ترکی، شاهکار آفریده و این شاید در تاریخ ادبیات ما نمونه‌ای نادر باشد که شاعری در هر دو زبان، سرآمد باشد. معمولاً شاعران، یک زبان اصلی دارند و در زبان دیگر، طبع‌آزمایی می‌کنند اما شهریار، در هر دو زبان، شاهکار آفریده است. شعر ترکی، تنها ۲۰% سروده‌های شهریار را تشکیل می‌دهد اما همین مقدار هم چنان تأثیرگذار و با کیفیت بوده است که زبانزد شده است. شهریار، رکن رکین شعر ترکی است. در روزگاری که شعر ترکی مورد بی‌مهری قرار گرفته بود، شهریار به یاری‌اش شتافت و به قول خودش، خنجر را به خرما تبدیل کرد. شهریار در شعری با عنوان ترکی «دریا اِئله دیم» به این موضوع اشاره کرده و در آن می‌گوید شعر ترکی اگر یک چشمه بود، من آن را دریا کردم. نجات شعر ترکی از سوی شهریار، از چند منظر قابل توجه است: اول اینکه استاد شهریار، زمانی شروع به سرودن شعر ترکی کرد که به اعتبار شعر فارسی خود، در عرصه فرهنگ و ادبیات، چهره‌ای شناخته‌شده و محبوب بود. همین اعتبار و محبوبیت شهریار، درنوردیدن مرزها و محدودیت‌های سیاسی و امنیتی رژیم پهلوی را برای او آسان و توجه مردم را به شعر ترکی و مضامینش، جلب کرد. دوم، تبحر و تجربه کسی مثل شهریار در عرصه شعر و شاعری برای شعر ترکی در ایران غنیمت بود چون شعر ترکی مدت‌ها بود که یک نماینده شناخته‌شده و معروفی در ایران نداشت و آثاری که به این زبان سروده شده بود، آثار پراکنده‌ای بود که بیشتر شبیه بیانیه و شعارهای سیاسی بود و از ارزش ادبی برخوردار نبودند. رویکرد او به شعر ترکی، رویکردی سرنوشت‌ساز بود. بعد از دوره‌ای که شعر ترکی در ایران با ایستایی مواجه شده بود، فقط شاعر چیره‌طبعی مثل شهریار می‌توانست آن را نجات دهد. سوم اینکه توجه استاد به شعر ترکی به دلیل شرایط سیاسی آن دوران و گرایش بسیاری از افراد به اندیشه‌های چپ، از جهاتی که توانست شعر ترکی را از چنگال چپ‌گرایان شوروی نجات دهد، بسیار کار مغتنمی بود. یعنی شهریار به‎‌عنوان یکی از شیفتگان مفاهیم دینی و به‌عنوان یکی از خادمان بزرگ اهل بیت عصمت و طهارت و از سوی دیگر، به‌عنوان یکی از شاعران شناخته‌شده زبان فارسی، در ایران و خارج ایران شناخته شده بود و از این طریق توانست شاعران چپ‌گرای آن روز را به‌واسطه سرودن شعر ترکی، خلع سلاح کند و شعر ترکی را در منزلتی والا قرار دهد.

وی افزود: شهریار توانست با شعر ترکی خود، از دو جهت در داخل و خارج ایران اشتهار پیدا کند: اول اینکه به دور از اغراض سیاسی، مکتبی نو در شعر ترکی بنیان نهاد و توجه شاعران ترک‌زبان را به ارزش‌ها و معانی زیبایی‌شناختی شعر ترکی جلب کرد و از سوی دیگر، کسانی را که از شعر ترکی به‌عنوان حربه‌ای سیاسی به نفع بیگانگان بهره می‌بردند، خلع سلاح کرد. حتی شهریار، طرح حزب کمونیست شوروی برای اعطای جایزه ادبی لنین را با هوشیاری خود، با شکست مواجه کرد.

مدیرعامل پیشین انتشارات سروش گفت: دلیل بقای استاد شهریار در شعر فارسی و ترکی، به یک اصل مهم برمی‌گردد. شهریار، ذاتاً انسانی بسیار متدین بود که در اشعار فارسی و ترکی و نیز در نحوه زیست او، کاملاً هویدا بود. برای او، عشق به قرآن و اهل بیت (ع) یک مقوله بسیار جدی بود و همین او را در مقابل کسانی قرار می‌داد که شعرشان را به اروپا و یا به فرهنگ روسی نزدیک و به آن افتخار می‌کردند. استاد شهریار، در مقابل آن‌ها ایستاد و با آفریدن چکامه‌های بلند ترکی و فارسی که ریشه در اعماق عرفان و دین داشت، شعر خود را جاودانه کرد. شعر استاد شهریار، با دو مثال بسیار زنده و ارزنده «حیدربابایه سلام» و «سهندیه» اشتهار پیدا کرد که تاکنون پیروان زیادی داشته است. «حیدربابایه سلام» نمونه‌ای است که از منظر زیبایی‌شناختی و توجه به فولکلور و فرهنگ عامه و نیز به جهت نفوذش در خارج از مرزهای ایران، جایگاهی والا پیدا کرد. شهریار، حیدربابایه سلام و سهندیه را در پاسخ به درخواست مادر و بولود قراچورلو متخلص به سهند، مبنی بر سرودن اشعاری به زبان ترکی، سروده است. شهریار به این ترتیب، هم راه را برای شعر ترکی باز کرد و هم، توطئه ترکی‌گویانی که زبان ترکی را در اختیار بیگانگان گذاشته بودند، خنثی کرد. او راهی را باز می‌کند که خود در این سال‌ها همچنان بر عرش آن نشسته است.

نعمت ییلدریم سخنران بعدی این‌برنامه، به جایگاه زبان و ادب فارسی در ترکیه اشاره و خاطرنشان کرد: شعر فارسی با پیشینه تاریخی و کارنامه غنی خود، تأثیر عمیقی بر ادبیات جهان به‌ویژه ادبیات شرق، دارد. از دوران قدیم، همواره اساتید بزرگ سخن در جغرافیای ایران‌زمین وجود داشته و دارند. سرزمین آناتولی هم، یکی از جغرافیایی بوده که ادبیات فارسی به‌طور گسترده بر آن تأثیر گذاشته و مردم آن، از قدیم تاکنون بیش از بقیه اشعار، به شعر فارسی علاقه داشته‌اند. شاعران ایرانی در سرزمین ما، مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفته‌اند.

وی در خصوص پیام ادبیات فارسی به جهان، به اشعار سعدی و شهریار با محتوای عشق و عرفان، اشاره کرد و افزود: عرفان و تصوف ایرانی و اسلامی پس از قرن سوم، شعر و ادب پارسی را از ابعاد گوناگون تحت‌الشعاع خود قرار داد تا جایی که آموزه‌های عرفانی، از اصلی‌ترین محورهای فکری شاعران عارف‌مسلکی چون عطار، مولوی، فخرالدین عراقی، سعدی، حافظ و جامی شد. این اندیشه‌ها، شاعران را در جست‌وجوی حقیقت و شناخت جهان، به سوی آفرینش آثار هنری و فکری عمیق، سوق داد. سعدی با تنوع اندیشه‌ها و مهارت در بیان و با نگاه عمیق اجتماعی خود در بوستان و گلستان، از عرفان و تصوف برای تعلیم و تعلم زندگی آرمانی خویش، سود جست. اما غزلیات سعدی، سراسر شور و حال و عشق است و در آن، با شور عاشقانه و عارفانه، به ترسیم طریقت روحانی خویش، دست می‌زند. سعدی در غزلیات، به‎نوعی با عرفان شهودی مواجه است. او از عشق به‌عنوان موهبتی الهی و ازلی، دستمایه‌ای می‌سازد برای وصول به حق. غزلیات سعدی همچون دیگر آثار سعدی، می‌تواند بازتابنده عرفان او باشد. مفتخرم که برای اولین‌بار، دیوان سعدی را به ترکی استانبولی ترجمه کردم که دو سه ماه قبل چاپ شد و مورد استقبال شدیدی قرار گرفت.

این‌محقق گفت: شهریار، از شاعران دلسوخته‌ای است که با گذر از عشق جسمانی، به محبت روحانی دست یافته است. فضای شعری شهریار از واژه گرفته تا معنا و مضمون با ورود به عالم عرفان، دگرگون می‌شود و نه‌تنها غزل، که تمام قالب‌های شعری‌اش، صبغه آن‌جهانی به خود می‌گیرد. وی بر این باور است که ابراز محبت، حیات انسانی را بهشت‌آیین می‌کند و نزدیک‌ترین راه برای وصول به حق را، خشنودکردن دل‌ها می‌داند. او جهان را جلوه‌ای از جمال یار و روح انسان را مشتق از روح خدا می‌داند و همواره آرزومند بازگشت به آن مبدأ می‌باشد. شهریار، شاعر فارسی و ترکی، از عارفان و سالکان دلباخته به‌شمار می‌رود که شعله‌های عرفان، در جای‌جای اشعارش، زبانه می‌کشد.

دلم جواب بَلی می‌دهد صلای تو را / صلا بزن که به جان می‌خرم بلای تو را

... تو از دریچه دل می‌روی و می‌آیی / ولی نمی‌شنود کس صدای پای تو را

سعید کریمی قره بابا سخنران بعدی این نشست، به تصویر ایران پیش از اسلام در اشعار شهریار اشاره کرد و گفت: شهریار، یک شاعر اندیشمند است و شعر او سرشار از ارجاعات و اشارات و دال‌های فرهنگی است. دکتر شفیعی کدکنی در تحلیل‌هایش، شهریار را یکی از ۱۰ شاعری می‌داند که نامش در شعر فارسی ماندگار خواهد بود. چون او یک شاعر فرهنگی است که عناصر فرهنگ ایرانی را در جای جای اشعارش می‌توان نشان داد. شعر شهریار، دو بال و دو کانون خیلی برجسته دارد؛ اسلام و تشیع و دیگری، ایران‌دوستی و ملی‌گرایی است. این دو، شریانی هستند که به شعر شهریار، خون‌رسانی می‌کنند. شهریار ثابت کرده که هم می‌توان دوستدار پیامبر و ائمه معصومین (ع) و در عین حال، شیفته و علاقه‌مند به فرهنگ ایرانی بود. شهریار، یک تلفیق هنری از هردوی آن‌ها ارائه کرده است.

وی افزود: درمورد نوع نگاه شهریار به ایران و عناصر فرهنگ ایرانی ذکر ۳ نکته لازم است. اول اینکه، شهریار خیلی اغراق‌آمیز به ایران باستان نگاه نمی‌کند. یک نگاه توأم با احترام و تمجید دارد و حتی مخاطبان شعرش را دعوت می‌کند به این گذشته فرهنگی احترام بگذارند ولی قسمت‌هایی از آن را دوست دارد که بعد از اسلام هم توانسته به حیات فرهنگی خود ادامه دهد. دوم اینکه، با وجود اینکه نیم نگاهی به ایران قبل از اسلام دارد و آن را تحسین می‌کند و تلاش می‌کند عناصر فرهنگی قبل از اسلام و بعد از آن را با یکدیگر آشتی دهد، جانب پس از اسلام در شعر شهریار، به مراتب پررنگ‌تر است. مورد سوم این است که نگاه شهریار به ایران قبل از اسلام در دوره جوانی‌اش برجسته‌تر است اما هرچه از عمر او می‌گذرد و به پایان زندگی‌اش نزدیک می‌شود، کانون اسلام و دیانت پررنگ‌تر می‌شود. این نوع نگاه در جوانی بی‌تأثیر از تبلیغات دوره پهلوی نیست هرچند که می‌تواند منبعث از یک نگاه ناسیونالیستی هم باشد. به‌طورکلی، ما دو تجربه در مورد ناسیونالیسم در ایران داریم؛ یکی ناسیونالیسم باستان‌گرا و نژادگرایانه که عمدتاً در دوران مشروطه و از سوی افرادی چون آخوندزاده، میرازآقاخان کرمانی و … بوده که خیلی تندرو و عرب‌ستیزانه بوده است. ناسیونالیسم دیگر، بیشتر مدنی، فرهنگی و آزادی‌خواه بود که بیشتر، صبغه‌های استعمارستیزی داشت و متعادل‌تر بود. این دو مورد در جریان مشروطه به یاری هم آمدند اما بعد از مشروطه، راه خود را از هم جدا کردند. شهریار در عین اینکه نگاه مثبتی به ایران قبل از اسلام دارد، سعی می‌کند به ساحت ناسیونالیسم نژادگرایانه نزدیک نشود و ناسیونالیسمش، بیشتر مدنی و فرهنگی باشد.

این‌پژوهشگر در ادامه گفت: شهریار، شاعری ایران‌دوست و ایران‌ستاست و به ایران تاریخی و مواریث فرهنگی و تمدنی آن عشق می‌ورزد. فرّ و فروغ و فرزانگی‌اش محصول اندیشه ایران‌شهری است که در کنار اعتقادات شیعی، علایق ایران‌گرایانه‌اش انعکاس وسیعی در دیوانش دارد. به‌ویژه منظومه بلند تخت‌جمشید۲ که شعری بسیار طولانی و هنرمندانه است و با افتخار به گذشته پرشکوه ایران، سروده شده است. غزل زیبای «حماسه ایران»، جلوه دیگری از نازش به مفاخر علمی و ادبی ایران‌زمین است.

سال‌ها مشعل ما پیشرو دنیا بود / چشم دنیا همه روشن به چراغ ما بود

گر سخن از صفت قهر و غرور ملی است / کاوه‌ی ماست که بر قاف قرون عنقا بود

تاج تاریخ جهان، کوروش هخامنشی‌ست / کز قماش و منشی محتشم و اولاً بود...

در ادامه نجمه دری به برخی ویژگی‌های شعر شهریار ازجمله عاطفه، عشق و تأکید بر درد مشترک انسانی اشاره کرد و یادآور شد: شاکله اصلی شعر، عشق و عاطفه است که شاعر را به مقبولیت عام می‌رساند. هرکدام از شاعران ما که متعالی شدند و بر قله‌های محتوایی و ادبی خود نشستند، ریشه در همین موضوع دارد. آنچه از دیوان شهریار برجای مانده، نمایانگر انس او با این قله‌های شعر بوده که از همه آن‌ها بهره برده است. غنای شعر این قله‌های شعری چون رودکی، فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، نظامی، مولوی، سعدی و …، باعث می‌شود که شعر شهریار هم به جایی برسد که بر دل مردم نفوذ کند. وقتی در نامه‌های عشاق، در کارت‌پستال‌ها، در اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌ها و…، شعر در زوایای مختلف زندگی مردم حضور دارد، یعنی شاعر موفق بوده است. براساس این معیارها، شهریار شاعر موفقی است. چون بر درد، نیاز، حس و هویت مشترک انسانی تأکید دارد و درواقع، شعرش طنین این درد مشترک است. این شاعر بلندآوازه، آنقدر صادق و بی‌پرده در انظار مردم حاضر بوده که حتی سعی در پنهان کردن اشعار ضعیف خود ندارد و همه را با مردم به اشتراک می‌گذارد. گویا خود او هم به این مسأله وقوف دارد که در مقدمه دیوانش اشاره می‌کند که سیر تکامل انسان، تدریجی است؛ شاعری که موفق به سرودن بهترین غزلیات در دیوانش می‌شود. شهریار، به اینکه مسلمان شیعه است، تظاهر نمی‌کند. در عین داشتن اعتقادات مذهبی، از عشق زمینی هم سخن می‌گوید و سعی در انکار آن ندارد. اینکه بگوید دانشجوی پزشکی بوده و موفق نبوده، ابایی ندارد. حتی در لابه‌لای اشعارش، از خاله و عمو و عمه و فلان محله و حاجی و روستا هم صحبت می‌کند که هیچ‌کدام، کسر شأنی برای او نیست و اینها نشان می‌دهد چقدر بی‌پیرایه و صادقانه با مردم حرف می‌زند. همین باعث می‌شود که مردم، زندگی افسانه‌وارش را با علاقه دنبال کنند و به تمام ابعاد زندگی او، عشق بورزند. بنابراین دیوان شهریار از این حیث خیلی غنی است و باعث می‌شود هیچ‌کس دست خالی از دیوان او برنگردد. ضرب‌المثل‌ها، موقعیت‌های تاریخی، قرآن و....، در اشعار او حضور دارند. خود شهریار، علت غنای شعرش را، قرآن می‌داند. از جهت دیگر، این استاد سخن، دستی بر موسیقی دارد و اطلاعات او از موسیقی بر غنای شعرش افزوده است. شهریار در شعری با عنوان «سرمایه‌های ملی» به رسالتش از شعر سرودن اشاره می‌کند و می‌گوید:

اصل و روح شعر، آن یُدرک لایوصَف است / مابقی گو وزن باشد، غیر تشریفات نیست

وی در پایان سخنانش گفت: بنابراین خود شهریار هدفش را اعلام می‌کند و می‌گوید به کاربردن چیزهایی که مربوط به ظاهر شعر است، برایش مهم نیست بلکه هویت انسانی، عشق و درد مشترک انسان‌ها برایش اهمیت دارد. چیزی که باعث می‌شود شهریار، فراملی و جهان‌شمولی، دوست داشته شود.

در بخش پایانی این برنامه طیبه عزت‌اللهی‌نژاد درباره موضوع وطن در شعر شهریار گفت: شهریار نه‌تنها شاعری تک‌وجهی نیست، بلکه شاعری است که از فرهنگ بومی و ملی برآمده است. این تلاقی، ریشه در تاریخ ما دارد و ما می‌توانیم ارتباط تنگاتنگ تاریخی مردمانی که در این سرزمین زیسته‌اند و عشق به وطن را در آن‌ها ببینیم که در اشعار شهریار هم دیده می‌شود. اگر ما جامعه زیسته شهریار را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که چه تحولات تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌ای در آن دوران رخ داده، متوجه سختی‌ها و مصائب آن روزگار می‌شویم. وقایع مشروطه در سال تولد شهریار، قحطی بزرگ ایران، جنگ جهانی اول و اشغال تبریز در آن دوران، خشکسالی و آفت‌زدگی سال ۱۲۹۲، کودتای اسفند ۱۲۹۹، وقایع مسدودشدن دروازه‌های شهر تبریز، قائله آذربایجان، وقایع دوران پهلوی، تجربه سه حکمرانی قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی و سپس، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بخشی از این مصائب و مشکلاتی بود که شهریار در آن زیست می‌کرد. اما نکته جالب این است که او توانسته پابه‌پای این وقایع پیش برود و با زبان واژگان، حال جامعه و عشق خود به میهن را به‌تصویر بکشد. این میهن‌دوستی به‌وضوح در شعر شهریار دیده می‌شود و همین امر باعث می‌شود که در شرایط سخت سیاسی، تغییر موضع ندهد. از طرف دیگر می‌توانیم شهریار را، شاعر مردم‌نگار هم بنامیم. او توانسته در زیست تجربی خود آنچه که از بزرگان خود به یاد داشته و سینه به سینه منتقل شده را در شعر خود بیاورد. او به قدری جالب تجربه‌زیسته خود را مردم‌نگاری کرده که می‌توان با مطالعه حیدربابابه سلام، پی برد که مردم آن دوره چگونه زندگی می‌کرده‌اند. او همان قدر که به آذربایجان علاقه دارد، به کلیت ایران هم عشق می‌ورزد. ما در غزل آذربایجان شهریار می‌بینیم که چگونه این عشق به سرزمین مادری را ابراز می‌کند.

آزادی ایران ز تو، آبادی ایران ز تو / آزاد باش ای خطه آباد آذربایجان

وی گفت: او آذربایجان را در کنار ایران زنده می‌دارد و به این مسأله خیلی توجه می‌کند. شهریار، در مورد وقایع تاریخی هم به این مسأله اشاره می‌کند که چه بر سر این سرزمین آمده و باید آن را در حافظه تاریخی خود حفظ کنیم. در مورد وقایع قفقاز، شعرهایی از شهریار داریم که می‌گوید اگرچه این سرزمین‌ها از ایران جدا شدند ولی هنوز هم یاد و خاطره آن‌ها در دل مردمان این سرزمین باقی است. سرزمین و وطن، در شعر شهریار موج می‌زند و دائماً می‌گوید که وحدت ملی در کنار عشق به وطن، باعث انسجام مردم می‌شود و هیچ‌کدام از اینها، منافاتی با هم ندارند. او وقتی از ایران یاد می‌کند، با احترام و به پاکی و بزرگی از آن سخن می‌گوید. آن چیزی که باید در پایان به اشاره کرد این است که جای مطالعات میان‌رشته‌ای در ادبیات و نیز در زندگی شهریار، خالی است. شهریار دوره‌های مختلفی را در زندگی خود گذرانده که نیازمند مطالعه از منظرهای مختلف است.