رفیقدوست در این‌معامله در حالی‌که ایران از نظر اقتصادی در وضعیت بسیار وخیمی داشت، به‌علت نداشتن اعتبار مالی یک‌تار از سبیل خود را کند و بین دستمال کاغذی به سمت طرف ژاپنی گرفت...

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: در سومین‌مطلب پرونده بررسی کتاب «برای تاریخ می‌گویم» اثر سعید علامیان که دربرگیرنده خاطرات محسن رفیقدوست وزیر سپاه در سال‌های دفاع مقدس است، فرازهایی از خاطرات وی را مرور می‌کنیم که مربوط به تهیه تسلیحات و اقلام ضروری سپاه پاسداران در سال‌های جنگ تحمیلی هستند. در دو قسمت پیشین از ابتدای پیروزی انقلاب و ورود امام خمینی (ره) به میهن، تا مسائلی چون هرج و مرج‌های پیش از شروع جنگ و تحرکات گروه‌های جدایی‌طلب را در خاطرات رفیقدوست مرور کردیم.

دو مطلبی که تا به حال در مرور خاطرات رفیقدوست منتشر شده‌اند، به این‌ترتیب‌اند:

* «هویدا خواست دیرتر اعدام شود / امام گفت سوال درباره مرجع تقلید افراد را از گزینش سپاه حذف کنید!»

* «امام گفت بنی‌صدر مهم نیست؛ مهم آن ۱۱ میلیون‌نفر هستند / لاجوردی به فرقانی‌ها خوشبین‌تر از منافقین بود»

در ادامه مشروح سومین‌قسمت از پرونده مرور خاطرات محسن رفیقدوست را براساس کتاب «برای تاریخ می‌گویم» می‌خوانیم؛

رفیقدوست در جلد اول خاطرات خود می‌گوید جنگ تحمیلی از الطاف خفیه خدا نسبت به ایران بود و این‌نکته را اضافه می‌کند که منظورش این نیست که نفْسِ جنگ، لطف خداست. بلکه منظور این است که اثرات جنگ تحمیلی و دفاع مقدس برای ایران برکت داشتند. راوی کتاب «برای تاریخ می‌گویم» معتقد است ایران با ۶ سال جنگ، جلوی ۶۰ سال جنگ دیگر را گرفت. از طرف دیگر هم در داخل کشور به جایگاهی از قدرت دفاعی رسید که خودکفا شد. او می‌گوید «من مطمئنم اگر جنگ ادامه پیدا نمی‌کرد، ما هنوز باید می‌رفتیم کلاشنیکف و کاتیوشا می‌خریدیم.»

یکی از اشارات مهم رفیقدوست درباره مقطع ابتدایی جنگ، مربوط به عملیات فتح‌المبین است که رزمندگان سپاه در برخی یگان‌ها و گردان‌ها با دست خالی و بدون اسلحه به خط دشمن زدند و توانستند غنیمت زیادی بگیرند و واحدهای مختلف خود اعم از زرهی را تجهیز کنند. رفیقدوست درباره عملیات فتح‌المبین که به تعبیر امام خمینی (ره) فتح‌الفتوح بود، می‌گوید «هنر ما این بود که آن‌چیزی که بچه‌ها زحمت کشیده و غنیمت گرفته بودند، خوراکش را تهیه کردیم و در اختیارشان گذاشتیم.»

* خریدهای تسلیحاتی سپاه از چه‌کشورهایی شروع شد؟

سلاح‌های غربی که رفیقدوست برای سپاه خرید، به‌طور کلی از سوئیس که کشوری بی‌طرف بود، تأمین می‌شدند. باقی تسلیحات سپاه، تولید کشورهای بلوک شرق مانند کره شمالی، بلغارستان، مجارستان و یوگسلاوی بودند خریدهای رفیقدوست از کشورهای خارجی در شرایطی آغاز شد که ۱۵ سال بود خمپاره‌اندازهای ۶۰ میلی‌متری، از رده مهمات ارتش خارج شده و صنایع دفاع این‌سلاح را تولید نمی‌کرد. نفربرهای خشایار هم از رده خارج شده و آن‌ها را در حکم دیوار دور تا دور پادگان بابک چیده بودند. در آن‌شرایط خریدهای تسلیحاتی سپاه پاسداران ابتدا از کشورهایی چون کره شمالی و بلغارستان آغاز شد که به‌گفته رفیقدوست از اول، تجارت گسترده‌ای با ایران داشتند. به‌مرور لهستان و مجارستان هم وارد این‌معاملات شدند و سپس سوئیس هم تسلیحات زیادی به ایران فروخت. رفیقدوست می‌گوید بعدها هم که به چین وصل شدیم، گویی به آب کُر وصل شده بودیم.

سلاح‌های غربی که رفیقدوست برای سپاه خرید، به‌طور کلی از سوئیس که کشوری بی‌طرف بود، تأمین می‌شدند. باقی تسلیحات سپاه، تولید کشورهای بلوک شرق مانند کره شمالی، بلغارستان، مجارستان و یوگسلاوی بودند. «وقتی در مقابل توپ ۱۵۵ اتریشی که عراق داشت، ما هم از همین توپ ۱۵۵ اتریشی خریدیم، خواستیم یک پله از آن بالاتر برویم، رفتیم از کره شمالی توپ ۱۷۵ خریدیم.»

* کمک‌های لیبی به ایران

رفیقدوست در خاطراتش، اشارات و روایات زیادی از کمک‌های نظامی لیبی و معمر قذافی به ایران دارد. خودش نیز می‌گوید لیبی در زمان جنگ، بسیار به ما کمک کرد و در اولین‌سفری که به این‌کشور داشته، با خود توپ‌های ۲۳ میلی‌متری به ایران آورده است. تعداد زیادی از این‌توپ‌ها با تقاضای نماینده نیروی دریایی ارتش، به این‌نیرو تحویل داده شدند. رفیقدوست پس از این‌ماجرا، امکانات دیگری را هم برای نیروی دریایی ارتش تهیه کرد. علت توفیقش در این‌زمینه هم این بود که وسایل و امکانات نیروی دریایی ایران و لیبی، مشابه بودند.

همان‌طور که می‌دانیم سرآغاز شناخت علم موشک‌های نظامی ایران، از لیبی و کمک‌های این‌کشور بود که برای مطالعه جزئیات دقیق آن باید به خاطرات شهید حسن طهرانی مقدم و روایت‌های مربوط به این‌شخصیت مراجعه کرد. در خاطرات رفیقدوست هم به تلاش‌های طهرانی مقدم و تیمش در سفرهایشان به لیبی و وارد کردن تکنولوژی موشک‌های اسکاد بی به کشور صحبت شده است. اما در همین‌خاطرات، به این‌مساله هم اشاره شده که پس از روزگاری که لیبی دیگر نمی‌توانست به ایران موشک بدهد، تعدادی از همین‌موشک‌های اسکاد بی که توسط کره شمالی ساخته شده بودند، خریداری شدند.

* قذافی گفت لیبی مسئول ربایش امام موسی صدر نیست

بد نیست حالا که صحبت از لیبی در خاطرات رفیقدوست است، به یکی از مهم‌ترین موضوعات و مناقشات خارجی تاریخ جمهوری اسلامی ایران یعنی حادثه ربایش و مفقودشدن امام موسی صدر بپردازیم. رفیقدوست می‌گوید ماجرای امام موسی صدر را در خلال سفرهایش به لیبی، ابتدا با عبدالسلام جلود نفر دوم لیبی و سپس در ملاقاتی دیگر با خود قذافی مطرح کرده است. او می‌گوید لیبیایی‌ها گفتند آن‌هایی که ما را متهم می‌کنند، دلیل بیاورند ما این‌کار را کرده‌ایم. ما مدرک ارائه می‌کنیم که امام موسی صدر با هواپیمای آلیتالیا از لیبی خارج شده است.

لیبیایی‌ها گفتند آن‌هایی که ما را متهم می‌کنند، دلیل بیاورند ما این‌کار را کرده‌ایم. ما مدرک ارائه می‌کنیم که امام موسی صدر با هواپیمای آلیتالیا از لیبی خارج شده است رفیقدوست می‌گوید لیبی واقعاً دلایل و مدارکی داشت و استدلال می‌کرد امام موسی صدر دشمنان معروفی در دنیا داشته که بزرگ‌ترین‌شان اسرائیل بوده است. آن‌ها به فالانژهای دست‌نشانده اسرائیل در لبنان و همچنین بخشی از گروه‌های افراطی مسلمان به‌عنوان دشمنان مهم امام موسی صدر اشاره می‌کردند و می‌گفتند کار ربایش او، احتمالاً کار آن‌هاست و چرا لیبی باید خواستار حذف امام موسی صدر باشد؟

اما درباره این‌که چرا پیگیری‌ها درباره امام موسی صدر به جایی نرسید، توضیحاتی در خاطرات رفیقدوست وجود دارد. او می‌گوید پیغام قذافی را که لیبی امام موسی صدر را نربوده، به بزرگان مملکت رساند اما این‌مساله پیگیری نشد. فروردین سال ۶۴ هم قذافی دوباره پیام دیگری به رفیقدوست داد و از او خواست این‌مساله را که خواستار مقابله با اسرائیل است، به اطلاع امام خمینی (ره) برساند. با رساندن این‌پیغام، امام (ره) به سید احمد خمینی دستور پیگیری مساله را داد که احمد خمینی هم این‌وظیفه را به رفیقدوست سپرد. او می‌گوید «در مذاکراتی که داشتم متوجه شدم هیچ‌کس حاضر نیست به دلیل روابطی که با لیبی داشتند درباره مساله امام موسی صدر مصالحه کند. حق هم همین بود. در نتیجه من هم موفق نشدم کاری بکنم.»

* قذافی گفت بزنید پدر صدام را دربیاورید!

در پاسخ به حملات موشکی عراق به شهرهای ایران، شهر بغداد در ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ مورد حمله موشکی ایران قرار گرفت. این‌موشک، بانک رافدین بزرگ‌ترین بانک دولتی عراق را در قلب شهر بغداد مورد هدف قرار داد. رفیقدوست در خاطرات خود گفته زدن بانک رافدین، بهره سیاسی و اقتصادی زیادی برای ایران داشت و این‌خبر مثل بمب در دنیا صدا کرد که ایران بزرگ‌ترین مرکز اقتصادی عراق را با خاک یکسان کرده است. کار شلیک موشکی که بانک را مورد هدف قرار داد و موشک دیگری که باشگاه افسران عراق را هم در همان حوالی منهدم کرد، توسط رفیقدوست انجام شد.

موشک‌هایی که ایران برای این‌کار استفاده کرد، توسط معمر قذافی و بدون دریافت هزینه و پول به ایران واگذار شده بودند. اما پس از این‌حمله موشکی به بغداد، قذافی دو نامه خطاب به امام خمینی (ره) و صدام حسین نوشت و خواست جنگ شهرها را متوقف کنند. پس از دریافت نامه قذافی، رفیقدوست پاسخ امام (ره) را برای وی برد. «قذافی با احترام گوش کرد، نامه را گرفت و بوسید، بعد رو به ولایتی کرد و گفت همان‌طور که من خواهش کردم و امام هم نظرشان بر قطع جنگ شهرهاست، جنگ شهرها را قطع کنید. بعد رو به من کرد و گفت بزنید پدر صدام را در بیاورید. بلافاصله گفت تعجب نکنید. آن جواب سیاسی است، این‌جواب انقلابی است.» (صفحه ۲۹۸)

پس از شلیک دو موشک دوربرد ایران به بغداد، هاشمی رفسنجانی به رفیقدوست پیام داد با نیروهای موشکی سپاه نزد او بروند. هاشمی در این‌دیدار به جمعی که به ملاقاتش آمده بودند گفت: «شما با آوردن این موشک‌ها به اسلام و مسلمین و ایران عزت دادید.»

طبق روایت رفیقدوست در کتاب «برای تاریخ می‌گویم»، ایران در مجموع ۳ مرتبه و هربار ۱۰ موشک از قذافی دریافت کرد و او هم مبلغی بابت این‌موشک‌ها نگرفت و آن‌ها را به‌عنوان هدیه به ایران داد. کمی بعدتر که لیبی دیگر نتوانست به ایران موشک دهد، ایران خرید این‌موشک‌ها را از کره شمالی آغاز کرد و سپس به این‌فکر افتاد تا در صنعت ساخت موشک، خودکفا شود.

سفر هاشمی رفسنجانی به کره شمالی و دیدارش با کیم ایل سونگ رهبر پیشین این‌کشور

* رهبر کره به هاشمی رفسنجانی گفت قلب آمریکا را زدید و ما در پوست خودمان نمی‌گنجیم!

کره شمالی، دیگر کشوری است که در زمان جنگ تحمیلی با عراق، به ایران اسلحه فروخت و در یک‌رابطه دوطرفه کمک کرد و یاری شد. به‌گفته رفیقدوست، یکی از کمک‌های ایران به کره شمالی که تشکر از این‌کشور محسوب می‌شد، این بود که نفت ارزان به کره فروخته شود. ایران به کره نسیه هم داده است. گاهی هم این‌رابطه به‌صورت تهاتر بود و در این‌رابطه اسلحه و مهمات وارد کشور می‌شد. گاهی کره‌ای‌ها پول نداشتند و در رابطه پایاپای با ایران، بدهکار می‌شدند. گاهی هم ایران بدهکار کره شمالی می‌شد.

کیم ایل سونگ رهبر پیشین کره به هاشمی رفسنجانی گفت: «ما اینجا با کمک همه دنیای کمونیست با آمریکا درگیر شدیم. خیلی که ادعا بکنیم، یک‌لگد به ساق پای آمریکا زدیم؛ ولی شما آن‌طرف دنیا قلب آمریکا را هدف قرار دادید و تیرتان چنان به هدف خورده که ما اینجا در پوست خودمان نمی‌گنجیم.» یکی از خاطرات رفیقدوست از رابطه با کره شمالی، سفر اکبر هاشمی رفسنجانی در شهریور سال ۱۳۶۰ به این‌کشور اشت. در این‌سفر، کیم ایل سونگ رهبر پیشین کره به هاشمی رفسنجانی گفت: «ما اینجا با کمک همه دنیای کمونیست با آمریکا درگیر شدیم. خیلی که ادعا بکنیم، یک‌لگد به ساق پای آمریکا زدیم؛ ولی شما آن‌طرف دنیا قلب آمریکا را هدف قرار دادید و تیرتان چنان به هدف خورده که ما اینجا در پوست خودمان نمی‌گنجیم.» (صفحه ۱۸۶)

* تویوتاهای سپاه چگونه تهیه شدند؟ / وقتی رفیقدوست پیش ژاپنی‌ها سبیل گرو گذاشت

آمبولانس‌ها و وانت‌های تدارکات سپاه همان‌طور که می‌دانیم تویوتاهای لندکروز بودند که در شمار زیاد در جنگ به کار گرفته شدند. رفیقدوست درباره چگونگی خرید این‌خودروهای مقاوم برای حضور در جبهه‌های ایران می‌گوید روزی یکی از این‌وانت‌ها را در خیابان‌های تهران دیده و به فکر افتاده چنددستگاه از آن‌ها را برای سپاه بخرد. در نتیجه به دبی سفر کرده و با مراجعه به نمایندگی شرکت تویوتا، ابتدا ۳۰۰ دستگاه خریداری و به ایران منتقل کرده است. او در مرحله بعدی ۳ هزار دستگاه از این‌تویوتاها خرید و موفق شد به‌طور مستقیم به شرکت تویوتا در ژاپن وصل شود.

با اتصال مستقیم به تویوتا، رفیقدوست خریدهای ۲۰ و ۲۵ هزارتایی انجام داد و تعداد زیادی از این‌تویوتاها را وارد ایران کرد. یکی از نکات جالب او در این‌زمینه، خاطره چانه‌زدن‌هایش است که می‌گوید در هر ۱۰۰ تویوتا، دو و نیم تویوتای دیگر یا آمبولانس اضافه می‌گرفته است. او از ژاپنی‌ها، آمبولانس هم خرید و موجب شد نیروهای ارتش هم به خرید این‌خودروها متمایل شوند.

در رابطه با خرید از ژاپن، رفیقدوست خاطره دیگری هم درباره یک معامله بزرگ صنعتی و فولادی دارد. او در این‌معامله در حالی‌که ایران از نظر اقتصادی در وضعیت بسیار وخیمی به سر می‌برد، به‌علت نداشتن اعتبار مالی که اعتماد ژاپنی‌ها را جلب کند، یک‌تار از سبیل خود را کند و بین دستمال کاغذی به‌سمت ژاپنیِ مذاکره‌کننده گرفت. با توضیحاتی که مترجمان به ژاپنی‌ها دادند، آن‌مسئول ژاپنی متوجه شد فرد ایرانی مقابل‌شان دارد طبق یک‌سنت مهم و شرافتی عمل می‌کند. در نتیجه به این‌موضوع احترام گذاشته و با پذیرش وعده تهیه اعتبار مالی توسط رفیقدوست، فولادهای مورد نیاز ایران را در اختیار طرف مقابل قرار دادند. سیدمحمدحسین عادلی معاون وقت اقتصادی وزیر وقت امور خارجه پس از این‌ماجرا به رفیقدوست گفت «حاج محسن آن کار تو برای جمهوری اسلامی هفت میلیارد دلار فایده داشت.»

این‌معامله بزرگ با ژاپن باعث شد پای شرکت کوپاسو، هرمس آلمان و دیگر شرکت‌های صنعتی به ایران باز شود و معاملات بزرگ‌تری برای چرخیدن چرخ جنگ انجام شود.

تویوتاهای خریداری‌شده سپاه که در سال‌های جنگ و پس از آن مورد استفاده قرار گرفتند

* چین نسبت به تحریم ایران بی‌تفاوت بود

همان‌طور که اشاره شد، رفیقدوست در خاطراتش گفته وقتی ایران، ارتباط تجاری و تسلیحاتی با چین را آغاز کرد، گویی به آب کُر متصل شده بود که این‌کنایه به معنای گستردگی طیف خریدها و ارتباط با چین است. رفیقدوست در جای دیگری از خاطراتش، درباره خرید تسلیحاتی ایران از چین در سال‌های جنگ می‌گوید این‌کشور توجهی به این‌که ایران تحریم است، نمی‌کرد و با معاملات کلانی با کشورمان داشت؛ «توپ، ضدهوایی، موشک‌های مختلف زمین به زمین، زمین به هوا، ساحل به دریا و مهمات در حجم بالا از آن‌ها می‌خریدیم.» (صفحه ۳۲۶)

* انگلستان و شرقی‌ها چه‌طور دور خوردند؟

رفیقدوست انبار بزرگی در فرودگاه دمشق داشت و هرچه را که برای استفاده در جبهه لازم بود اعم از قطعات، از نقاط مختلف دنیا خرید کرده و به این‌انبار منتقل می‌کرد. سپس یک‌هواپیمای باری از تهران پرواز کرده و این‌اقلام را بار زده و به ایران منتقل می‌کرد

رفیقدوست در بحث خرید تسلیحاتی از کشورهای غربی چون سوئیس، به خریدهای جالب ایران از انگلستان هم اشاره کرده است. او می‌گوید خیلی از مهمات لازم جبهه را به‌نام سودان از انگلستان خریده است. «به کشتی می‌گفتم که وقتی به نزدیکی‌های تنگه هرمز رسیدی، به‌جای اینکه به‌طرف آفریقا بروی، سر کشتی را به‌طرف خلیج‌فارس کج کن و به‌سمت سواحل ایران برو. حتی انگلیسی‌ها فهمیدند و یکی از کشتی‌های ما را گرفتند و بردند در دبی بستند. ما هم شبانه رفتیم و کشتی را آوردیم و خالی کردیم.» (صفحه ۳۰۹ به ۳۱۰)

در چنان‌شرایطی وقتی کشورهای شرقی حاضر به فروش مهمات به ایران نبودند، رفیقدوست سراغ کشورهایی چون بلغارستان، مجارستان و لهستان رفته و به‌اسم سوریه خرید می‌کرد. کشتی‌های بارزده شده هم پس از بارگیری از مبدا، به‌جای سوریه به ایران می‌آمدند و بار خود را تخلیه می‌کردند.

* کمکی که حافظ اسد به ما کرد

در شرایطی که ایران در محاصره اقتصادی و تحریم کامل بود، رفیقدوست که ارتباط خوبی با حافظ اسد رئیس‌جمهور سوریه داشت، نزد او رفته و گفت اگر از کشورهایی که حاضر به فروش تسلیحات به ایران هستند خرید کند، نمی‌تواند محموله خرید را به ایران حمل کند؛ به‌ویژه که بسیاری از کشورها آسمان خود را به روی ایران بسته‌اند و مشکلات هوایی برای کشورمان وجود دارد. در نتیجه حافظ اسد موافقت کرد بخشی از خریدهای تسلیحاتی سپاه توسط رفیقدوست به سوریه و فرودگاه دمشق منتقل شوند.

رفیقدوست انبار بزرگی در فرودگاه دمشق داشت و هرچه را که برای استفاده در جبهه لازم بود اعم از قطعات، از نقاط مختلف دنیا خرید کرده و به این‌انبار منتقل می‌کرد. سپس یک‌هواپیمای باری از تهران پرواز کرده و این‌اقلام را بار زده و به ایران منتقل می‌کرد.

* قایق‌های سپاه و لباس‌های غواصی والفجر ۸ چگونه تهیه شدند؟

طبق روایت رفیقدوست، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اندازه‌ای که قایق نیاز داشت، این‌وسیله نظامی را تولید کرد. بدنه این‌قایق‌ها در ایران ساخته می‌شد و موتورشان از ژاپن خریداری می‌شد. به این‌ترتیب قایق‌های مختلف عاشورا، لاور، عساکره و والفجر تولید و در اختیار رزمندگان ایرانی، و در نبرد علیه دولت بعثی عراق مورد بهره‌برداری قرار گرفتند.

عملیات والفجر ۸ و فتح فاو در خاک عراق، همان‌طور که می‌دانیم یکی از ضربات مهم ایران بر پیکر ارتش صدام حسین بود. این‌عملیات آبی‌خاکی نیازمند اقدام نیروهای غواص بود. رفیقدوست درباره چگونگی تهیه لباس غواصی برای تعداد زیادی نیروی عمل‌کننده و تک‌ور می‌گوید سپاه توانست در کمترین زمان ممکن، چندهزار لباس غواصی را از سراسر دنیا پیدا و تهیه کند. هیچ‌کس هم متوجه نشد این‌لباس‌ها چرا خریداری می‌شوند و بناست در چه عملیات یا اقدامی مورد استفاده قرار بگیرند.

* خودکفایی سپاه در تهیه وسایل و مواد ضدشیمیایی

سپاه توانست به‌زودی همه وسایل و مواد ضدحملات شیمیایی را تولید کند. به‌گفته رفیقدوست اگر در سال ۶۲ در عملیات خیبر از هر ۱۰۰ مجروح شیمیایی، ۸ نفر شهیدند شدند، سال بعد در عملیات بدر، از هر ۱۰۰۰ نفر، ۸ نفر به شهادت رسیدند و میزان تلفات به یک‌دهم رسید. این‌موضوع همچنین باعث پیدایش بیمارستان بقیه‌الله شد؛ وقتی که رفیقدوست به سیداحمد خمینی گفت از امام (ره) بخواهد دستور اعطای بیمارستان برزویه را به سپاه صادر کند. این‌بیمارستان در آن‌ایام متعلق به بنیاد مستضعفان بود و تازه اسکلت‌بندی سازه وسط آن تمام شده بود. با این‌حال نقشه ساخت آن مشخص و بخشی از وسایل مورد نیازش نیز تهیه شده بود.

«بیشتر بچه‌هایی که با ما کار می‌کردند از خارج آمده بودند؛ یعنی درست برعکس فرار مغزها.» به گفته او، به متخصصان و نوابغی که با سپاه همکاری می‌کردند، گفته شده بود مجاز به ساخت هر سلاح و وسیله‌ای هستند اما به‌دلیل فتوای امام خمینی (ره) فقط نباید سراغ بمب اتم بروند. ۶۰ تا ۷۰ درصد بیمارستان برزویه، مصادره شده بود اما باقی سهام آن، مالکانی داشت که همگی پزشک بودند. طبق روایت رفیقدوست، «بنیاد می‌گفت باید پول‌هایی را که ما خرج کرده‌ایم بدهید؛ چون جزو مصادره نیست. ما هم قبول کردیم. ۱۰۰ میلیون تومان به بنیاد دادیم و بیمارستان را تحویل گرفتیم.»

* روند معکوسی که سپاه در زمینه فرار مغزها داشت

رفیقدوست می‌گوید «بیشتر بچه‌هایی که با ما کار می‌کردند از خارج آمده بودند؛ یعنی درست برعکس فرار مغزها.» (صفحه ۳۶۸) به گفته او، به متخصصان و نوابغی که با سپاه همکاری می‌کردند، گفته شده بود مجاز به ساخت هر سلاح و وسیله‌ای هستند اما به‌دلیل فتوای امام خمینی (ره) فقط نباید سراغ بمب اتم بروند.

در همین‌زمینه و بحث خودکفایی‌های سپاه، راوی کتاب «برای تاریخ می‌گویم» به ساخت اولین زیردریایی صنایع خودکفایی سپاه و به آب انداختنش در شهریور سال ۱۳۶۶ اشاره کرده و می‌گوید از آن‌روزها سال‌ها گذشته و امروز متخصصان سپاه، آخرین نوع زیردریایی‌ها را می‌سازند.

گلوله‌های مینی‌کاتیوشا هم یکی از مهمات و تسلیحاتی بود که ایران در طول جنگ در سطح گسترده‌ای از آن استفاده می‌کرد. به گفته رفیقدوست وقتی در وزارت سپاه به این‌نتیجه‌گیری رسیدند که برای خرید این‌سلاح فرصت کافی نیست، تولید آن در داخل کشور، در دستور کار قرار گرفت. به این‌ترتیب از صفر تا تولید موشک کاتیوشا و ارسال آن به جبهه‌ها، پنج‌ماه و نیم طول کشید.

* به منوچهر منطقی می‌گفتم فون‌براونِ ایران

یکی از نوابغ و چهره‌های موشکی که رفیقدوست به‌جز شهید حسن طهرانی مقدم در خاطراتش از آن‌ها نام می‌برد، منوچهر منطقی است که مدتی به‌عنوان مدیرعامل ایران‌خودرو فعالیت می‌کرد. رفیقدوست، منطقی را به‌عنوان مغز کار موشکی سپاه معرفی می‌کند و می‌گوید به او لقب «فون‌براون ایران» داده بوده است.

راوی کتاب «برای تاریخ می‌گویم»، منوچهر منطقی را مغز علمی، بچه نازی‌آباد و دانشمند بزرگ می‌خوانَد و یکی از خاطراتش درباره منطقی مربوط به کپی موفق موشک آمریکایی تاو است. او می‌گوید: «موشک تاوی که ما ساختیم تاو نسل ۹ بود. موشکی که از زمان شاه به دستمان رسیده بود نسل ۷ بود. یعنی آخرین موشکی که آمریکایی‌ها در آن تغییرات داده بودند نسل ۹ بود و ما همان را تولید کردیم. با چشم‌هایمان کپی می‌کردیم. آقای منوچهر منطقی به آرژانتین رفت و پس از کپی‌برداری آمد این‌جا کار را تکمیل کرد.»

* هاشمی رفسنجانی دستور توقف ساخت سلاحی را داد که قرار بود ناو آمریکایی را بزند

طبق روایت رفیقدوست، سپاه پاسداران مانند پهپادهای انتحاری امروزی، در سال‌های پایانی جنگ قایق‌های سبکی را با سر جنگی بسیار قدرتمند طراحی کرده بود که با کنترل از راه دور به کشتی یا هر هدف دیگر برخورد و آن را منهدم می‌کردند. او می‌گوید به‌جز این‌قایق‌ها، هواپیمای بدون‌سرنشین یا پهپاد هم به‌وفور توسط سپاه ساخته شده بود که با توجه به آن‌سابقه، امروز اگر ایران در این‌صنعت از آمریکا جلوتر نباشد، در مرتبه برابر ایستاده است.

تیمی که روی ریموت کنترل هواپیمای بی‌سرنشین آن‌روز سپاه کار می‌کرد، روی قایق‌های انتحاری هم کار می‌کردند. رفیقدوست می‌گوید حتی زمانی که ناوهای آمریکایی به خلیج فارس آمده بودند، کار بزرگ‌تری طراحی شده بود که به دستور هاشمی رفسنجانی متوقف شد. او روایت می‌کند «ما مأمور بودیم سلاحی درست کنیم که ناو آمریکایی را هدف قرار بدهد. تقریباً پیشرفت هم کرده بودیم. نزدیکی‌های آتش‌بس که شد آقای هاشمی مرا خواست و گفت دیگر آن را نسازید. سران قوم تقریباً از این‌فکر که با آمریکا در خلیج فارس درگیر بشویم منصرف شده بودند.»

هواپیمای فانتوم شناسایی که به‌جای تسلیحات فقط دوربین عکس‌برداری و فیلم‌برداری دارد

* تهیه دوربین برای فانتوم‌های شناسایی نیروی هوایی

همان‌طور که می‌دانیم دو هواپیمای RF4 و RF5 در طول جنگ، ستون فقرات تهیه عکس‌های هوایی از مناطق دشمن بودند که این‌میان، فانتوم‌های RF4 نقشی بسیار حیاتی و مهمی در تهیه عکس‌های هوایی از موقعیت‌های عمقی دشمن داشتند. اما با هدف قرار گرفتن این‌هواپیماهای ارزشمند و گران، و همچنین معیوب‌شدن دوربین‌های پیچیده و کمیاب آن‌ها که به‌هیچ‌عنوان به ایران فروخته نمی‌شدند، کار تهیه اطلاعات از دشمن با مشکل روبرو شد. بهمن‌ماه سال ۱۳۶۱ آخرین دوربین پیشرفته شناسایی با سقوط یکی از RF4 های نیروی هوایی از بین رفت. در نتیجه رفیقدوست در جستجو و تکاپوی تهیه دوربین شناسایی برای هواپیمای نیروی هوایی برآمد.

راوی کتاب «برای تاریخ می‌گویم» برای چندخلبان نیروی هوایی ویزا گرفت و آن‌ها را با خود به سوریه برد. با اجازه‌ای که ایران از دولت سوریه گرفت، دو فروند از شکاری‌های نیروی هوایی نیز به سوریه منتقل شدند. با حضور در سوریه، خلبانان ایرانی با میگ‌های روسی پرواز کرده و با دوربین‌های هواپیمای میگ اقدام به عکس‌برداری و فیلم‌برداری شناسایی کردند. با تلاشی که صورت گرفت، استفاده از دوربین‌های میگ روی هواپیمای فانتوم با موفقیت انجام شد. در نتیجه طبق روایت رفیقدوست: «از سوری‌ها دوربین‌ها را گرفتیم، به هواپیماهای خودمان بستیم و برداشتیم آوردیم.» (صفحه ۲۴۶ به ۲۴۷)

درباره این‌موضوع در خاطرات روزنوشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز اشاراتی وجود دارد. این‌اشارات مربوط به روز ۳۰ بهمن ۶۱ هستند که طبق روایت هاشمی رفسنجانی، رفیقدوست به او اطلاع داده دوربین‌های شناسایی از سوریه به ایران منتقل شده‌اند که کمک بسیار مهمی محسوب می‌شوند و دلیل دوستی سوریه با ایران هستند.

ادامه دارد…

خبرگزاری مهر را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

برچسب‌ها