ایران در اول مهر ۱۴۰۱ به مصاف اُروگوئه رفت و توانست با نمایش یک بازی بسته، به سبک کی روش، دقایق زیادی از بازی را گل نخورد و در نهایت با زدن یک گل، با مهارت مهدی طارمی، ۱-۰ از اُروگوئه ببرد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «آن شب در دوحه» نوشته محمد حسن یادگاری مدتی است توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب سفرنامه تحلیلی حضور تیم ملی در جام جهانی قطر است.

این کتاب یادگاری از فوتبال دوستان حرفه‌ای و جز افرادی است که برای تماشای مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ به قطر سفر کرده است. او در طی این سفر مشاهدات و تحلیل‌های عینی خودش را در قالب یک سفرنامه به نگارش درآورده است.

«آن شب در دوحه» با مقدمه زندگی به روایت فوتبال و در پنج فصل شامل «بازی آغاز شده «، «به جام جهانی قطر خوش آمدید»، «همه پسران ملکه علیه ما»، «سیمرغ علیه اژدها»، «دیوانه‌سازها علیه ترسو» و «قطر، آن‌جا و بازگشت دوباره»، تجربه‌ای از جامعه و فوتبال ملی ایران را در جام‌جهانی قطر به نمایش می‌گذارد. کتاب روایتی است جامعه‌شناسانه با رویکرد مطالعات فرهنگی که به شناخت پدیده اجتماعی فوتبال در ارتباط با دو مفهوم قدرت و مقاومت در زندگی روزمره جامعه ایران می‌پردازد.

به گفته یادگاری کتاب صرفاً یک سفرنامه نیست بلکه روایتی تحلیلی از مشاهدات و حواشی یک سفر است که می‌تواند مخاطبانی از طیف نوجوان تا بزرگسال را دربرمی‌گیرد.
پاورقی‌های کتاب به صورت دقیق توصیفگر اصطلاحات و توضیحات بیشتر نویسنده از متن است.

از موضوعات قابل توجه اینکه یادگاری مستندی با نام «محرمانه دوحه» نیز ساخته که بر اساس «آن شب در دوحه» تهیه شده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

ایران در ۱ مهر ۱۴۰۱ به مصاف اُروگوئه رفت و توانست با نمایش یک بازی بسته، به سبک کی روش، دقایق زیادی از بازی را گل نخورد و در نهایت با زدن یک گل، با مهارت مهدی طارمی، ۱-۰ از اُروگوئه ببرد؛ اروگوئه ای که تا آن زمان نوزده بازی پشت سر هم را نباخته بود. نگاه‌های امیدوارکننده به تیم ملی برگشت. برای اولین بار احتمال صعود از گروه در دل‌ها زنده شد. اما حال عمومی جامعه خوب نبود. ناخوشی عمومی تا قبل از بازی سنگال خود را در یک واکنش مجازی از سردار آزمون نشان داد. سردار یک استوری در همدردی با قشر معترض گذاشت و بلافاصله آن را برداشت. خبرهایی از کمپ تیم ملی به گوش می‌رسید که بین بازیکنان بر سر واکنش به مسائل سیاسی اختلاف رخ داده است. در بازی با سنگال دست ندادن طارمی و آزمون بهانه به دست شایعه پراکنان داد که این دو بازیکن با هم اختلاف دارند. در نهایت، با تمام شدن اردوی اتریش، سردار استوری دیگری گذاشت تا آب یخی بر تنش التهابات بریزد.

***

راستش با توجه به شلوغی‌های ابتدایی در بازی اول از جمله شعار دادن‌های سیاسی و هو کشیدن در زمان پخش سرود ملی، من واقعاً از مواجهه دوباره با سکوهای هواداران ایرانی می‌ترسیدم، با مهدی، تصمیم گرفتیم حوالی دقیقه ده بازی خود را به داخل استادیوم برسانیم. چون واقعاً یک بار دیگر تحمل آن حجم از فشار و خود زنی را نداشتم.

حوالی ساعت یازده خود را به پشت درهای استادیوم رساندیم تا بتوانیم به مصاحبه و گفت و گو با هواداران بپردازیم. با توجه به وقایع پیش آمده در بازی قبل، من همه سوالاتم را خلاصه کردم در یک سوال کوتاه: «این تیم ایرانه یا جمهوری اسلامی؟» سوال را کاملاً درست انتخاب کرده بودم. چون همه طیف‌ها با انرژی شروع کردند به پاسخ دهی. به صورت کلی دو طیف پاسخ وجود داشت:

۱. جواب‌ها ادامه دهنده اعتراضات بود؛

۲. در انتقاد به شکل اعتراضات در بازی بحث می‌شد.

اما هر دو رویکرد به یک شکل از پاسخ می‌رسیدند: «امیدواریم با هر نتیجه‌ای دل مردم ایران شاد شود.»

اینکه از آن تضاد و تعارض در بازی قبل به شکلی به حرف‌های مشترک پیش از شروع این بازی رسیده بودیم جای خوشحالی داشت.

***

بازی کریمی در زمین سبز به شدت متمایز بود و به چشم می‌آمد اما انگار از همان ابتدا دربیل هایش در زمین سبک تک روی در بیرون زمین بازی را هم برایش به همراه داشت؛ طوری که کریمی بر خلاف مهارت فردی اش اصلاً در فوتبال ایران موفقیت چشمگیری به دست نیاورد.

در لیگ ایران فقط دو بار به قهرمانی رسید؛ سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ در این سال‌ها علی پروین تیم به شدت قدرتمندی در همه پست‌ها داشت و توانست دو بار به مقام سومی در آسیا دست پیدا کند؛ همان موقعی که کریمی بیست و یکی دو سال بیشتر نداشت و در برابر اسطوره‌هایی مثل علی پروین و احمدرضا عابدزاده، با آن ابهت و جلال، جرئت یاغیگری هم پیدا نمی‌کرد.

یک مدال طلای بازی‌های آسیایی دارد و یک سومی جام ملت‌ها همراه یک صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ اینها همه موفقیت‌های تیمی_ ملی کریمی است. همین و تمام.

بعد از گل زنی در فینال بازی‌های آسیایی بانکوک، او در بیست و یک سالگی، در تیم امید، در یک درگیری، لگدی خشن و ناجوانمردانه به داور روانه کرد: مثل لگد پنهان مجتبی محرمی در جام ملت‌های ۱۹۹۲ به داو. کریمی در یک مصاحبه از این لگد نادرست و ناجوانمردانه که نثار داور بازی کرد این گونه تعبیر کرد: «شانسمون بود. خاطره تلخی بود؛ ولی تجربه شیرینی بود.»

*‌**

«فضای خالی جلوِ مهدی زیاد بود. یاد گل مهدوی‌کیا به آمریکا افتادم. همان فضای خالی، جلوِ طارمی بود. من باز از بالای پله به‌سمت پایین دویدم. بلند فریاد زدم: «مهدی بیا! بیا مهدی!»

من هم با او به‌سمت زمین و دروازۀ ولز می‌دویدم؛ او از جلو، من از پشت.

«بده این‌ور مهدی! بزن دومی رو!»

توپ رسید به رامین رضائیان و یک چیپ. رسیدم به پایین پله‌ها.
«گُ ُ ُ ُ ُ ُل.»

پلیس قطری که نمی‌خواست کنار بالکن بایستم را در آغوش گرفتم. این بار کلاهش را از سرش برداشتم و سرش را بوسیدم. دیگر هیچ‌چیز حالی‌ام نبود. فقط داشتم داد می‌زدم: «گرت بیل کجاست؟ گرت بیل کجاست؟»

حالا نوبت رامین بود. قربانی دیگر شبکه‌های اجتماعی. سیمرغش جان گرفته بود. از خاکسترشان برخاسته بودند. در بازی قبلی صورت زخمی‌شان، پر از مشت بود. خونابه‌ها را پاک کرده بودند و حالا به جان حریف افتاده بودند. سیمرغ بال گشاده بود و افسانه اژدها را شکست داده بود. این بهترین و فنی‌ترین و پرگل‌ترین پیروزی تاریخ تیم ملی در جام جهانی است.»

این کتاب در ۲۹۵ صفحه و قیمت ۱۷۵ هزار تومان منتشر شده است.