به گزارش خبرنگار مهر، اصفهان مهد هنر ایران است، از قلمزنی، تذهیب تا نگارگری، هنرمندانی در این استان مشغول به فعالیتاند، درست مانند «سیمین عزیزی» که نگارگر است.
کارگاه سیمین در کوچه پس کوچههای میدان مستطیل شکل نقش جهان قرار دارد؛ در جایی که خیابانهای قدیمی و سنتی در هم گره میخورند. برای رسیدن به کارگاه کوچک، دنج و هنرمندانه او، باید وارد خیابان گلزار شد، طول خیابان را پیمود و بعد، بوی خوش خانههای خشتی و گلی را به مشام کشید تا بعد، تابلویی خوش رنگ و لعاب خودش را نشان دهد. تابلویی به زیبایی نقش اصیل ایرانی، مانند هنر نگارگری.
عاشقی از جنس رنگ و نقش
سیمین از زمانی که به یاد دارد، عاشق رنگ، نقش و نقاشی بوده است. به همین دلیل هم بود که در نوجوانی، زمانی که باید انتخاب رشته میکرد، عشق و علاقهاش، نقاشی را انتخاب کرد، او هم اصفهانی است و هنرمندان نگارگر زبردستی در استانش، زندگی میکند، انتخاب آموزش از آنها تنها خواستهاش بود. اینکه زیر نظر آن، نقش اصیل ایرانی، نقاشی سنتی را بیاموزد، پس در دبیرستان نگاری خواند و شد دانشآموز این رشته. او حتی در دانشگاه هم نقش و نگار سنتی ایرانی را آموزش دید و بعد از فارغالتحصیلی، تصمیم گرفت که با همین هنر، خرج خود و اعضای خانواده را دربیاورد.
سیمین تعریف میکند که در روزهای بعد از فارغ التحصیلی، او در خانه نقش میزند و چرخ اقتصاد خانواده را میچرخاند. او اما همیشه دوست داشت که کارگاهی داشته باشد و در آن به صورت حرفهای مشغول به کار شود. هزینههای راهاندازی یک کارگاه اما برای سیمین سخت و سنگین بود برای همین به کمیته امداد مراجعه کرد. نهادی که برایش غریبه نبود و زمانی هم بود که خانوادهاش مددجوی این نهاد بودند. برای دریافت وام و راهاندازی یک کارگاه هم به این فکر کرد که به سراغ کمک گرفتن از کمیته امداد برود. همان روزهای اول که طرحش را به بخش تسهیلات اشتغال ارائه داد، طرح سریع پذیرفته شد تا سیمین با کلی امید و آرزو، کارش را شروع و کارگاه خود را راهاندازی کند.
آموزگاری و هنرمند بودن با هم
سیمین حالا ایستاده است کنار تابلوهای بیشمارش، میان نقش و نگار، مرغ مینا و گلهای رزی که ساقهشان پیچ میخورد و از روزهای گذشته و آینده او میگویند. حالا دو سالی میشود که کارگاه خود را دارد. حالا برای خود کسب و کاری به هم زده است و در میان مغازه داران به نامی آشنا بدل شده است. این دختر هنرمند اصفهانی حالا حتی هنرمندانی را هم به کار گرفته است.
وی میگوید که هر از چندگاهی، دورههای آموزشی برگزار میکند و به شاگردانش، آموزش هنر آفرینی با نقش و نگار اصیل و سنتی ایرانی را میدهد. اینکه تابلویی بسازند و نقشی به یادگار بیافرینند. ثبت هنرمندانه یک اثر اما تنها کاری نیست که این هنرمند و آموزگار چیرهدست انجام میدهد، او به شاگردانش کار میدهد و حتی هنر دست آنها را هم در مغازهاش به فروش میرساند، آموزش و چرخاندن چرخه اقتصاد خانواده همه با هم.
سیمین آرزوها دارد که بتواند، هنر دستش را گسترش دهد و به تعداد بیشتری هنرآموز، آفرینش و خلق اثری هنری را یاد دهد. وی البته نیم نگاهی هم به صادرات دارد.
وی میگوید که توریستهای زیادی از مغازه او خرید میکنند، اما این هنرمند جوان دوست دارد که هنر دست استان را به خارج از مرزهای کشور هم صادر کند، به کسانی که قدر هنرش را میدانند و ارزشش مینهند. آرزویی که فکر میکند به زودی، با کمک همدلانه کمیته امداد به تحقق میپیوندد.