حاج احمدی گفت: مداح چرا باید در شب میلاد طوری بخواند که مستمع سینه زنی کند، متأسفانه برخی هیأت‌ها را می‌بینیم که مدام در جلسه‌هایشان سینه زنی و اشک برقرار است.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: فرهنگ مدح و مداحی یکی از عوامل مهم در ترویج اندیشه اسلامی شیعی و تثبیت آن در طول تاریخ ایران اسلامی به شمار می‌رود و در طول تاریخ مداحان و شاعران فراوانی با استفاده از اشعار، سیره و رفتار اهل بیت (ع) را با اسلوب‌های هنری و قالب‌های جذاب پایدار و تأثیرگذار توصیف و به مخاطبان انتقال دادند.هیئت‌های مذهبی فرصتی برای پرورش انسان و انسان‌سازی است که اگر به این مقوله بها داده نشود و آموزش‌های لازم صورت نگیرد، قطعاً خسارتی را در پی خواهد داشت و چون مداحان و هیأت‌های مذهبی با جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از افراد جامعه به‌ویژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند می‌توانند نقش مؤثری در تربیت آنان داشته باشند بنابراین اگر محتوایی که مداحان و هیأت‌های مذهبی به مخاطبان خود می‌دهند غنی نباشد ممکن است تربیت دینی جوانان به‌ویژه انگیزه حضور مردم در مجالس دینی با چالش روبه‌رو شود.

بر همین اساس برای واکاوی و بررسی نسبت مداحی امروز با مداحی گذشته در بیست و سومین گام با سید امیر حاج احمدی مداح اهل بیت (ع) به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن تقدیم مخاطبان می‌شود:

*شما از خانواده‌ای هستید که روضه خوانی و خدمت در آستان اهل بیت علیهم السلام در آن ریشه و قدمت و جریان داشته، پدربزرگ‌ها، عمو، دایی و پدرِ مرحوم شما آقاسید عباس؛ روضه خوان و مداح بودند؛ در ابتدا کمی از پیشینه خانوادگی خود برای ما بگویید.

نوکری ننگ است اما نیز دارد افتخار / ‏هر که نوکر بر حسین گردید آقایی کند

پدر پدری ام مرحوم آقا سید فضل الله حاج احمدی که از ذاکران با سابقه خاندان عصمت و طهارت بود در میان مردم به اخلاص در مکتب حسینی مشهور شده بود. البته بنده ایشان را زیارت نکردم اما در وصف آن مرحوم خاطرات بسیاری شنیدم. در گذشته یک نوع کلاه مرسوم بود که فینه نام داشت اصولاً مداحان از این کلاه استفاده می‌کردند و بر سر خود می‌گذاشتند. پدر بزرگ ما این کلاه را از کربلا به ایران آورد و برای مداحان درست می‌کرد از این رو مداحان و ذاکران خاندان عصمت و طهارت نیز به منزل ایشان می‌آمدند و از آن مرحوم کلاه می‌گرفتند. از جمله مداحان و پیرغلامانی که برای تهیه این کلاه‌ها به منزل ما می‌آمدند می‌توان به مرحومان سید حسین عرب، سنجری، سید جلال حسینیان و غیره اشاره کرد.

مرحوم عموی بنده نیز از این فینه‌ها بر سر می‌گذاشت پدرم می‌گفت بعضی روزها که برای روضه خوانی به مجالس حسینی می‌رفتیم از شش صبح خانه را ترک می‌کردیم و دوازده شب به منزل می‌آمدیم؛ آن دوران مانند امروز نبود که مداحان از ابزارهای روز مانند سیستم‌های خوب یا بلندگوهای قوی برخوردار باشند اما می‌بینیم که با چه سختی و دشواری از ابتدای صبح و تا پایان شب در مجالس اهل بیت به نوکری و خدمت مشغول بودند.

عموی دیگری نیز دارم که در حال حاضر همچنان به نوکری در این عرصه اهتمام دارند و یک جلسه‌ای با عنوان جامعه مداحان در شب‌های دوشنبه که به صورت سیار برگزار می‌شود را اداره می‌کند. این جلسه در ماه‌های محرم و صفر و همچنین ایام فاطمیه بسیار با شور برگزار می‌شود. مرحوم پدرم هم که به عنوان مداح بی کفن در جامعه مداحان مشهور است.

*اتفاقاً یکی از سوال‌ها این بود که چرا ایشان مداح بی کفن لقب گرفت؟

ایشان دچار دیابت بودند و این بیماری به چشمان و کلیه ایشان آسیب وارد آورده بود. اوایل شیوع ویروس کرونا بود که مردم همه از یکدیگر فرار می‌کردند؛ ایشان در آن ایام به دلیل دیالیز دار دنیا را وداع گفت. ما رسم داریم که خودمان عزیزانمان را غسل داده و کفن کنیم اما متأسفانه به دلیل شیوع این ویروس منحوس این امکان مهیا نشد که بتوانیم این مهم را به انجام برسانیم. دوستان هیأتی مانند حسین سازور و دیگران که با ما مأنوس بودند گفتند آن مرحوم همانند اربابش بدون غسل و کفن و با پیراهنی که بر تن داشت دفن شود ایشان مداح بی کفن است. بر این اساس پدرم از آن زمان با عنوان مداح بی کفن شهرت گرفت.

علی آقا نامی بود که از رفقای ما به شمار می‌رفت. بعد از مدتی که متوجه شد پدرمان به رحمت خدا رفته است به بنده گفت آقا سید روزی داشتم روضه می‌خواندم مرحوم پدرتان پای منبرم بود در فرازی از روضه خوانی به اینجا رسیدم و گفتم ای کاش ما هم همانند اربابمان بی غسل و کفن از این دنیا برویم؛ آن مرحوم ضجه عجیبی زد. وقتی شنیدم ایشان از دنیا رفته است و بدون غسل و کفن دفن شده بنده یاد گریه آن شب پدرتان افتادم. مرحوم پدرم از روحیه خیلی بالایی برخوردار بود و بنده همواره غبطه داشتن آن روحیه را دارم. ای کاش همه نوکران اباعبدالله از چنین روحیه‌ای برخوردار باشند.

یادآور می‌شوم افرادی که دیالیز می‌شوند می‌دانند که چقدر دشوار و همانند جان دادن است اما مرحوم پدرم زیر دستگاه دیالیز می‌خواند و به بیماران دیگر هم دلداری می‌داد. تکه کلام پدرم این بود: حسین ارباب بی کن / ‏حسن آقای بی حرم

* در زمینه مداحی از آموخته‌های خودتان در محضر پدر برای ما بگویید؟

پدرم هر چه کاشت بنده برداشت کردم. هرگز فراموش نمی‌کنم محله ما خاوران که به عنوان شهید تفرشی مشهور است شهدای بسیاری در این محل تشییع می‌شد شاید در این خیابان قریب به ۱۲۰ شهید وجود داشته باشد. در آن زمان وقتی امام راحل از دنیا رفتند ما در مسجد امام علی نقی بودیم. شرکت کنندگان همه سرشانه‌های خودشان را گل زده بودند و پدرم روضه خوانی می‌کرد من نیز همراه ابوی در همه مراسم‌ها شرکت می‌کردم. یا پدرم دوستی به نام تیمسار دادبین داشت یک سال بعد از رحلت امام، پدرم به دعوت دوستش عازم سنندج شد و مرا نیز به همراه خود برد. به یاد دارم سوله ای بود که سربازان آنجا جمع می‌شدند و پدرم برایشان به روضه خوانی می‌پرداخت. در یکی از این شب‌ها تیمسار به پدرم گفت من دوست دارم سید امیر هم بخواند؛ آن زمان سن ام خیلی کم بود و من خواندم:

هستی ام بودی رفتی از دستم / ‏تو چرا رفتی من چرا هستم / ای خمینی جان، ای خمینی جان

وقتی این نوحه را خواندم مورد تحسین تیمسار قرار گرفتم و یک دوچرخه به من هدیه داد. نوحه خوانی بنده از آن سال آغاز شد و امروز قریب به چهل سال است که به روضه خوانی مشغول هستم. بنده هر چه دارم از دعای خیر پدر و مادرم است.

* این همه سال برای امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام خوانده‌اید، چه اندوخته و گنجینه‌ای به دست آوردید؟

خوانندگی سنتی نمی‌گویم ایراد دارد بلکه بسیار هم خوب است. در حال حاضر بسیاری از خوانندگان سنتی وقتی می‌خوانند ما لذت می‌بریم برای مثال شجریان، محمد اصفهانی و… زمانی که شعری را می‌خوانند لذت بخش است. بسیاری از مداحان سبک مداحی خودشان را از افتخاری می‌گیرند بخصوص در دهه هفتاد این مهم بسیار مشهود بود زیرا بسیار زیبا می‌خواند.

بنده معتقد هستم استفاده از این نعمت خدادادی در مسیر اهل بیت عنایت امام حسین به ما مداحان است و باید آن را قدر دانست. پیشنهادهای بسیاری شده که بروم و با موسیقی بخوانم اما بنده سنتی خواندن را دوست دارم و با هیچ چیزی معاوضه نمی‌کنم. مداحان قدیمی سنتی می‌خواندند امروز نیز سنتی خوانی در حال باب شدن است. وقتی امام حسین به ما عنایت کرده ما نیز باید این گوهر گران‌سنگ را حفظ کنیم و قدر بدانیم.

* معتقدید اگر امام حسین (ع) عنایت نمی‌کرد شما خواننده می شدید؟

بله، این امکان وجود داشت.

* در طول این چند سال که در مجالس حسینی بودید و رفتید، با جامعه هیأتی و عموم و آحاد مردم به واسطه این جلسات برخورد داشتید؛ با توجه به وضع روحی و اخلاقی جامعه کنونی بفرمائید جامعه هیأتی در سلوک فردی و اجتماعی مردم و … موفق بوده‌اند؟

اگر صراحت کلام داشته باشم باید بگویم هیچ چیز مانند سابق نیست. امروز مداح باید خودش را حفظ کند چرا که منتسب به اهل بیت است و نباید کاری کنند که مردم از من مداح زده شوند. البته ناگفته نماند که هم اکنون نیز هیأت‌های بسیاری هستند که خروجی خوبی دارند.

* منظورتان این است که هیأت روی مردم تأثیر خوبی دارد؟

بله، هیأت‌ها تأثیر روی مردم دارد.

* آیا این حرف را قبول دارید که امروز منزلت اجتماعی مداحان کم شده یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است آیا دلیلش خود مداحان هستند یا سازمان‌ها و رسانه‌ها در این امر نقش دارند؟

بخش کمی از این صنف با سو رفتار و پاکت بازی باعث شدند که منزلت مداحان پایین بیاید. البته بنده نمی‌گویم که خودم پاکت نمی‌گیرم، نه. اما برای هیچ مجلس اهل بیت مبلغی تعیین نمی‌کنم. هر کسی به هر میزان هدیه دهد من نوکری آن مجلس را انجام می‌دهم. بنده معتقد هستم هر کسی هر چقدر بدهد خداوند به آن برکت خواهد داد. اینکه در ایام فاطمیه و یا محرم و صفر می‌گویند این ایام برای مداحان است بسیار زشت است. عملکرد بعضی باعث شده امروز برخی این اصطلاح را به کار ببرند. استاد سازگار گفت امام حسین را هرگز خرج خود نکنید بلکه خودتان را خرج حضرت کنید. چرا حاج آقای سازگار، استاد سازگار شد؟ ایشان سازگار شد چون عملکردشان خوب بوده است. اخلاق، رفتار و کردار استاد سازگار با همه اقشار جامعه سازگار است. اگر می‌بینیم جامعه‌ای رفتارش تغییر کرده چون من باعث شدم، مداح باید خودسازی داشته باشد تا بتواند با رفتار و کردارش مردم را جذب کند. مداحان می‌توانند در جامعه مؤثر باشند.

* برگردیم به مجالس حسینی بفرمائید چرا در این مجالس بین حزن و سرور توازن وجود ندارد؟ چرا در مناسبت‌های میلاد هم در برخی هیأت‌ها روضه خوانی صورت می‌گیرد؟ یا در برخی مجالس یادی از بعضی ائمه اطهار نمی‌شود؟ دلیل این مساله چیست؟ آیا در گذشته نیز چنین بود؟ چرا اینگونه شده است؟

اهل بیت می‌فرمایند در شادی ما شاد و در حزن ما محزون باشید؛ به عقیده بنده یک مداح خوب یک طبیب خوب نیز باید باشد تا بداند کسی که پای منبرش نشسته چه مشکلی دارد. چنین مداحی زمان و موقعیت شناس است.

مداح چرا باید در شب میلاد طوری بخواند که مستمع سینه زنی کند. متأسفانه برخی هیأت‌ها را می‌بینیم که مدام در جلسه‌هایشان سینه زنی و اشک برقرار است. سابقه ندارد جایی مولودی خوانی باشد و روضه بخوانم مگر اینکه گریزی زده و مجدد به مولودی خوانی برگردم.

* حال چرا مجالس به این سمت رفته است آیا مداح عامل است یا مستمع این را می‌خواهد؟

هم مداح عامل است و هم برخی هیأت‌ها می‌خواهند چنین باشد؛ اصولاً چنین جلساتی به جای جذب جمعیت همواره با کسر جمعیت روبرو هستند.

* آیا واقعاً شعر شعرا تنزل یافته یا اینکه ذائقه مردم تغییر کرده است؟

مطمئن باشید شاعران کم کاری نمی‌کنند. مستمعان امروز مانند دیروزی‌ها نیستند که حوصله شنیدن ده‌ها بیت غزل را داشته باشند. امروز اگر مداح بیش از یک ربع بخواند مستمع خسته می‌شود. بنده خودم به مداح یک ربعی معروف هستم زیرا بیشتر از یک ربع نمی‌خوانم. وقتی مداح کوتاه می‌خواند مردم بیشتر از آن مجلس استقبال می‌کنند بنابراین شعر مداح باید مفید، مختصر و مؤثر باشد. امروزه جوانان بسیاری چون لطیفیان و سعید خرازی داریم که بسیار اشعار خوبی دارند مثلاً سعید خرازی شعر نمی‌گوید نمی‌گوید اما وقتی که می‌گوید اشعارش بسیار عجیب و حیرت آور است.

مثلاً می‌سراید:

دنیا نیامده ز غمت خون جگر شدم / ‏وصف تو را شنیدم و از خود به در شدم

عمر و جوانی و همه زندگیم را / ‏وقف تو کردم و به تو وابسته‌تر شدم

ببینید چقدر این شعر زیبا، مفید و مؤثر است.

* با توجه به آسیب‌های موجود در مجالس دینی به نظر شما ورود عملیاتی و دستوری و آموزشی دستگاه‌های متولی امر مداحی مانند سازمان تبلیغات و شورای هیأت‌های مذهبی چگونه بوده است؟ آیا لازم است رفع آسیب‌ها را به هیأتی ها و مداحان و خود مستمعان سپرد؟

آقای خرسندی در خانه مداحان بسیار خوب عمل کرد و امروز نیز عملکرد مرتضی و محسن طاهری بسیار خوب است. امروز ما تعداد مدحان خوب کم نداریم اما متأسفانه و متأسفانه و صد متأسفانه فقط دست روی چند مداح گذاشته‌ایم و بسیاری از مداحان خوب گمنام هستند. بهره بردن از چند مداح برای مردم تکراری می‌شود.

* منظورتان صدا و سیماست؟

بله.

چرا باید اینگونه باشد، ما چقدر مداح خوب داریم اما وقتی در ایام ولادت و یا شهادت تلویزیون را روشن می‌کنیم فقط یک یا دو نفر تکراری به مداحی و مرثیه خوانی می‌پردازند. مگر مداح دیگری نداریم آیا در این زمینه سرمایه گذاری کردیم که دیگر مداحان نیز رشد کنند. حتماً باید افرادی باشند که رسانه قلمداد می‌شوند؟

* یعنی چهره نیستند؟
بله.

این چه حرفی است که بگویند طرف رسانه‌ای نیست و نمی‌شود. در این زمینه آیا سازمان تبلیغات اسلامی یا صدا و سیما سرمایه گذاری کرده است؟

* بنابراین سخن شما این است که اگر سازمان صدا و سیما به جای اینکه به چهره‌ها میدان بدهد بیاید و به چهره‌های جدید کمک کند؟

بله دقیقاً.

شاید مداح و منبری دیگری بیایند و نکات جالبی بیان و جامعه را به سمت اهداف متعالی سوق دهند. امروزه ما چقدر دعا و مناجات خوان خوب داریم که دارای نفس گرمی هستند اما رسانه فقط روی چند نفر انگشت گذاشته است.

* در نهایت عملکرد صدا و سیما را مطلوب ارزیابی نمی‌کنید؟

خیر مطلوب نمی‌دانم. برای مثال صدا و سیما باید بیشتر بها بدهد و جوانان و افراد توانمند این حوزه را جذب کند.

* به نظر شما معنای جملاتی همچون هیأت باید هیأت بماند و هیأت سکولار نداریم؛ چیست؟

وقتی می‌گویند هیأت باید هیأت بماند بخشی از آن مربوط به حفظ فضای سنتی آن است، هیأت نباید از چارچوب و قواعد خود خارج شود، جلسه امام حسین نباید بازیچه دست دیگران قرار گیرد؛ هیأت اگر هیأت باقی بماند خروجی خواهد داشت و مردم در گرفتاری و آسایش به آن مراجعه می‌کنند. چنین هیأتی ماندگار است مثل هیأت بزازها که قدمتی طولانی دارد.

* آیا هیأت می‌تواند از مسائل سیاسی دوری کند و اینکه آیا مداحان در مساله غزه توانستند موضع گیری خوبی داشته باشند؟

مساله غزه دل هر انسانی را به لرزه در آورد و عملکرد مداحان نیز خیلی خوب بود شاید برخی بگویند مردم غزه مثل ما نیستند پس زحمت نکشید؛ این در حالی است که یکی از بانوان غزه که فرزندش را از دست داده بود فریاد می‌کشید و می‌گفت فرزند من فدای امام حسین و حسن؛ دشمن امروز از همین سیاهی که برای شهادت امام حسین و دیگر اهل بیت به تن داریم می‌ترسد. امام راحل فرمودند ما هر چه داریم از محرم و صفر است.

* در پایان اگر بعد عمری نوکری در قیامت به محضر امام حسین مشرف شدید، از حضرت چه خواهید خواست؟

استاد سازگار استادی به نام ملاّحسین قمی داشتند فرد عجیبی بود. می‌گفت وقتی از دنیا رفت شب به خوابم آمد و گفتم ملاّحسین چه خبر؟ گفت وقتی تشییع جنازه ام می‌کردید همه شما را می‌دیدم، بدنم را تغسیل می‌کردید همه را می‌دیدیم، در قبرم گذاشتید همه را می‌دیدیم و وقتی سنگ لحد را گذاشتند دیگر کسی را ندیدم و خانه قبرم تاریک شد. دیدم دو ملک آمدند و گفتند ملاّحسین با خودت چه آوردی؟ می‌گفت دهنم قفل شد نمی‌توانستم چیزی بگویم بار دوم نزدیک تر آمدند و گفتند ملاّحسین با خودت چه آورده‌ای گفت نمی‌توانستم حرف بزنم بار سوم گفتند ملاّحسین؛ قفل دهنم شکست و گفتم مرا جز حسین مرجع و پناهی نیست بر این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست. ما عقیده داریم که ارباب ما امام حسین است و من آرزویم این است به محضر ایشان مشرف شوم و این بالاترین آرزو است.