به گزارش خبرنگار مهر، به باور بسیار از منتقدان جیمز جویس از مهمترین و اثرگذارترین رمان نویسان تاریخ ادبیات جهان است و اثر مشهور او یعنی رمان «اولیس» از ماندگارترین آثار. متأسفانه پس از گذشت نزدیک به یک قرن از انتشار این رمان به زبان اصلی تاکنون ترجمه آن به فارسی منتشر نشده بود. سالها پیش منوچهر بدیعی ترجمهای از این رمان را انجام داد اما متأسفانه فقط مختصری از آن منتشر شد.
یکی از مهمترین اتفاقات سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ارائه جلد نخست از ترجمه «اولیس» به قلم فرید قدمی است. این ترجمه با شمارگان هزار نسخه، ۱۹۰ صفحه و بهای ۲۶ هزار تومان توسط انتشارات مانیا هنر در نمایشگاه به مخاطبان عرضه میشود. این انتشارات در شبستان (سالن ناشران عمومی) راهروی ۱۳ غرفه شماره پنج حضور دارد.
قدمی سالهاست که روی آثار جویس کار میکند. در سال ۲۰۱۶ نیز بنیاد جویس در زوریخ او را به عنوان مترجم منتخب خود برگزید. از دیگر ترجمههای او از جویس میتوان به ترجمه کامل اشعار جویس و نمایشنامه «تبعیدیها» اشاره کرد. با ترجمه او همچنین کتابهایی چون «هایکوهای آمریکایی» و «دور از بودا» هر دو اثر جک کروآک، «ای ناخدا ناخدای من» اثر والت ویتمن، «یکی آمریکا را به باد داد» نوشته امیری باراکا، «جلجتا» و «گربه و ماه» هر دو از ویلیام باتلر ییتس، «ویلارد و جایزههای بولینگاش: یک رمان زیادی جنایی» اثر ریچارد براتیگان، «روزهای آرام در کلیشی» اثر هنری میلر، «خفاشها در آستانه خودکشی» اثر سمیح القاسم، «جوراب ساق بلند سفید» اثر دی. اچ. لارنس و… اشاره کرد. با او در نمایشگاه کتاب گفتوگویی درباره این ترجمه داشتهایم که در ادامه آن را مطالعه خواهید کرد.
وقتی جویس را با جوجو مویز اشتباه میگیرند
قدمی درباره چگونگی شروع به ترجمه رمان «اولیس» به خبرنگار مهر گفت: من از سال ۱۳۹۱ کار ترجمه و تحقیق پیرامون آثار جویس را آغاز کردم. نخستین ترجمه منتشر شده هم یک رساله انتقادی از جویس به نام «شپشهای اندیشه: سیاست جیمس جویس» بود که در همان سال ۹۱ در نشریه تجربه منتشر شد. در ادامه ترجمه نمایشنامه «تبعیدیها» و بعد مجموعه کامل شعرهایش در دسترس مخاطبان قرار گرفت. در این بین هم روی رمان «اولیس» کار میکردم اما تصمیم به ترجمه آن نداشتم.
در این میان تنها یک ناشر کوچک با من تماس گرفت و آنها هم البته فکر میکردند که جیمز جویس همان جوجو مویز است. من به آنها اعلام کردم که خیر جویس همان مویز نیست. عجیب آنکه مسئولان آن انتشارات به من گفتند پس جویس کیست؟ وی افزود: در حدود دو سال پیش تصمیم گرفتم که بالاخره رمان «اولیس» را هم ترجمه کنم، چرا که احساس کردم انتشار آن به فارسی امکان پذیر است. به همین دلیل فراخوانی عمومی منتشر کرده و در آن از ناشرانی که علاقه به کار روی این پروژه داشتند، درخواست همکاری کردم. به هر حال این ترجمه کار عظیمی بود و حداقل دو سال تمام وقت زمان میخواست؛ اما در کمال شگفتی حتی یک ناشر هم برای حمایت از این پروژه قدمی به جلو نگذاشت. در صورتی که من حمایتی چشمگیری هم نمیخواستم و تنها درخواست من پیش پرداخت حق التالیف یک چاپ بود تا بتوانم تمام اوقاتم را به ترجمه «اولیس» اختصاص داده و درگیر کارهای دیگر نشوم.
قدمی ادامه داد: حتی ناشران بزرگی که مستقیماً با آنها وارد مذاکره شدم هیچکدام کار را قبول نکردند. در این میان تنها یک ناشر کوچک با من تماس گرفت و آنها هم البته فکر میکردند که جیمز جویس همان جوجو مویز است. من به آنها اعلام کردم که خیر جویس همان مویز نیست. عجیب آنکه مسئولان آن انتشارات به من گفتند پس جویس کیست؟ که من در پاسخ گفتم جویس یک نویسنده جوان آفریقایی است که در آفریقای جنوبی درباره بومیهای آفریقا مینویسد و هنوز کسی او را نمیشناسد. آنها هم گفتند که خیر ما چندان علاقهای به کار روی نویسندگان آفریقایی نداریم. این تنها ناشری بود که از فراخوان من به این نحو استقبال کرد.
ترجمه کامل «اولیس» چهار جلد میشود
قدمی در بخش دیگری از این گفتوگو به زمانبندی روند انتشار سایر مجلدات ترجمه «اولیس» اشاره کرد و گفت: پس از داستانهایی که سر مذاکره من با ناشران پیش آمد، با مازیار نیستانی مدیر انتشارات مانیا هنر صحبت کردم. مانیا هنر ناشر تقریباً تازه کاری است اما در همین مدت کم هم کتابهای درخوری را منتشر کرده است. به هر حال با این انتشارات کار را شروع کردیم و ادامه دادیم که خوشبختانه جلد نخست منتشر شد و ترجمه جلد دوم را نیز تا یک ماه دیگر تحویل آنها میدهم.
مترجم رمان «اولیس» اضافه کرد: ترجمه کامل «اولیس» چهار مجلد میشود. این رمان در اصل سه کتاب است. جلد اول، ترجمه کتاب اول است. کتاب دوم «اولیس» در دو جلد ترجمه و منتشر میشود و هرکدام در حدود ۷۰۰ صفحه است. جلد سوم هم منطبق بر کتاب سوم است. یعنی هر کتاب در یک جلد ترجمه شده به استثنای ترجمه کتاب دوم که در دو جلد منتشر میشود، چرا که این کتاب بسیار حجیم است و عملاً در یک جلد نمیتوان آن را منتشر کرد. علیرغم هجمههای عجیب و غریبی که پس از انتشار خبر حضور این ترجمه در نمایشگاه کتاب به من شد، در این روزهایی که از نمایشگاه گذشت مخاطبان استقبال خوبی از آن به عمل آوردند.
مقایسه عجیب دو ترجمه منتشر نشده و خوانده نشده
قدمی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به سوالی مبنی بر علت مقایسه ترجمهاش از «اولیس» با ترجمه منوچهر بدیعی، اشاره کرد: ترجمهای که پیشتر منتشر نشده است. تنها کتاب منتشر شده ترجمه منوچهر بدیعی از فصل هفدهم «اولیس» است. به نظر من منوچهر بدیعی از مهمترین چهرههای ادبیات ایران است و من بسیار به ایشان علاقه دارم و ترجمه رساله «شپشهای اندیشه» را هم به او تقدیم کردهام. به باور من همه ما در ایران دین زیادی به این مترجم متفکر داریم.
مترجم برگزیده بنیاد جویس گفت: اما اینکه چرا این دو ترجمه با هم مقایسه میشود برای من هم بسیار عجیب است چرا که کسی هنوز این دو کار را نخوانده است. یعنی پیش از آنکه متن من رنگ انتشار به خود ببیند و پیش از آنکه ترجمه بدیعی به طور کامل منتشر شود این دو با هم مقایسه میشد. مثل اینکه شما راجع به مقایسه فضانوردی در فلان سیاره با سیاره دیگری صحبت کنید در حالی که هیچکدام از دو سیاره را ندیدهاید. مگر چنین چیزی امکان دارد؟ شما باید چیزی را تجربه کرده و بعد بتوانید درباره آن صحبت مقایسهای کنید.
قدمی در ادامه درباره علت هجمهها به ترجمه و انتشار رمان «اولیس» نیز اظهار کرد: برخی که از تخریب من اهداف شخصی را دنبال میکنند، اما فارغ از آنها، به نظرم علت هجمهها به این نکته باز میگردد که «اولیس» جویس مثل در «قصر» کافکاست. به عبارتی این رمان چیزی است که همه دوست دارند همچنان مرموز باقی بماند و هیچکس درباره آن چیزی نداند. شما وقتی در آن را باز میکنید و میبینید که اصلاً آن نیست که فکر میکردید، اهمیت آن قصر فرو میریزد. میخواهم بگویم کسانی که از ترجمه و انتشار این رمان به فارسی ناراحتند این گمان را دارند که قصرشان در حال فرو ریختن است. به هر حال قرار است درب این قصر به روی مخاطبان فارسی زبان باز شود.
باورهای خرافی ایرانیان درباره «اولیس»
مترجم رمان «اولیس» در بخش دیگری از این گفتوگو به باورهای عجیب ایرانیان درباره این رمان اشاره کرد و ادامه داد: صحبتهایی را در این مدت خوانده و شنیدهام که واقعاً برایم عجیب بوده که آیا اینها واقعاً دارند درباره «اولیس» صحبت میکنند؟ حتی درباره نسخهای که در دست داشتم شک کردم و فکر کردم «اولیس» چیز دیگری است. نسخهای که در اختیار دارم برای دانشگاه آکسفورد است و من گمان میکردم این دانشگاه کتاب دیگری را به جای اولیس منتشر کرده است. چون واقعاً شباهتی میان متنی که من در دست داشتم با متنی که دیگران توصیف میکردند، وجود نداشت.
پیش از آنکه متن من رنگ انتشار به خود ببیند و پیش از آنکه ترجمه بدیعی به طور کامل منتشر شود این دو با هم مقایسه میشد. مثل اینکه شما راجع به مقایسه فضانوردی در فلان سیاره با سیاره دیگری صحبت کنید در حالی که هیچکدام از دو سیاره را ندیدهاید. مگر چنین چیزی امکان دارد؟ شما باید چیزی را تجربه کرده و بعد بتوانید درباره آن صحبت مقایسهای کنید وی افزود: حتی درباره «اولیس» سخنان و نوشتههایی به شدت خرافاتی هم طرح و منتشر شده است این در صورتی است که خود «اولیس» متنی به دشت خرافات ستیز است. به نظر من حرفهایی که در ایران درباره «اولیس» زده میشود به شدت احمقانه و خرافاتی است. یکی از این باورها این است که اگر حتی یک کلمه از این رمان جا به جا شود، مفهوم خود را از دست خواهد داد. اصلاً چنین چیزی را نباید باور کنید و من میتوانم صدها سطر از این رمان را جا به جا کنم و هیچ اتفاقی هم رخ ندهد.
قدمی همچنین به اشکالات تایپی چاپ نخست «اولیس» در فرانسه اشاره کرد و گفت: در نسخه اولی که از «اولیس» اگر اشتباه نکنم در سال ۱۹۲۲ در پاریس منتشر شد دو هزار غلط تایپی وجود داشت و اتفاقاً جویس هم آن را پیش از انتشار خوانده و تأیید کرده بود. این رمان وقتی با دو هزار غلط تایپی چاپ شده و هیچ اتفاقی هم رخ نداده چگونه شما میگوئید که اگر یک کلمه جا به جا یا حذف شود آسمان به زمین میآید؟
بیشتر مترجمان ایرانی به دنبال نبض بازارند
قدمی در بخش دیگری از این گفتوگو به دشوار بودن ترجمه «اولیس» اشاره کرد: ترجمه «اولیس» آنقدر سخت و زمانبر است که بعید میدانم مترجمی ریسک کرده و به دنبال ترجمه آن باشد. مترجمان ما عمدتاً ترجیح میدهند که سراغ کتابهایی بروند که به ناگاه و بدون دلیل در ایران مطرح میشوند. مثلاً یک نویسنده مبتذلی مانند اریک امانوئل اشمیت، بدون دلیل در ایران مطرح میشود و مخاطب ترجمهاش را میخرد. پس از آن هزار مترجم به سراغ ترجمه آثار او میروند. یا مثلاً خانم جومپا لاهیری هم به ناگاه در ایران بولد شده و هزار نفر به دنبال ترجمه آثار او میروند. اغلب مترجمهای ایرانی به دنبال نبض بازارند و اصلاً کاری به ادبیات ندارند. حتی اگر به سراغ ترجمه آثار نویسندهای مانند جک کروآک هم بروند، به دلیل آن است که او پیش از آن در ایران مطرح و مخاطبان خاص خود را پیدا کرده بود.
مترجم «ولگردهای دارما» اثر جک کروآک اضافه کرد: پیش از آنکه من برای نخستین بار اثری از کروآک را به فارسی و ترجمه و او را به مخاطبان فارسی زبان معرفی کنم، کسی این نویسنده را نمیشناخت و ناشر دچار هراس بود که اگر ریسک کرده و این کتاب را منتشر کند، آیا با اقبال مخاطبان مواجه میشود یا خیر؟ تصادفاً کار با استقبال عالی مخاطبان مواجه شد و پس از آن بود که انبوه مترجمان جک کروآک پیدا شدند و اکنون حتی من را هم به کناری میگذارند. چندی پیش یک مترجم در جایی از مترجمان کرواک صحبت کرده بود، اما انگار نه انگار که اصلاً فرید قدمی نامی وجود خارجی دارد. حتی متوجه شدم که برخی از دوستان به ایشان تذکر دادند که کرواک را قدمی برای نخستین بار ترجمه کرده است و او در پاسخ گفت که «بله میدانم.» این یعنی اینکه ما میدانیم قدمی هم ترجمه کرده اما مهم نیست و باید به کناری برود.
به نظر من حرفهایی که در ایران درباره «اولیس» زده میشود به شدت احمقانه و خرافاتی است. یکی از این باورها این است که اگر حتی یک کلمه از این رمان جا به جا شود، مفهوم خود را از دست خواهد داد. اصلاً چنین چیزی را نباید باور کنید و من میتوانم صدها سطر از این رمان را جا به جا کنم و هیچ اتفاقی هم رخ ندهد قدمی در ادامه پیش بینی کرد که در آیندهای نزدیک مترجمان بسیاری به سراغ ترجمه رمان «اولیس» بروند. او در این این باره گفت: من مطمئنم پس از اینکه «اولیس» به طور کامل چاپ و در این قصر در ایران باز شد، هزاران مترجم «اولیس» و جویس هم در ایران متولد شده و دست به ترجمه میزنند و همه – چه آنهایی که اکنون بابت این ترجمه به من توهین میکنند و چه دیگران – مدافع «اولیس» خواهند شد و حتی من را هم مانند صحبت درباره مترجمان کروآک به کناری میگذارند.
مترجم رمان «اولیس» در پایان گفت: به هر حال من قدرت رسانهای ندارم و به کناری گذاشته شدهام. شخصاً همیشه به عنوان یک نویسنده خلاف جریان موجود کار کرده و فقط به آنچه که درست میدانستم اهمیت دادهام. تمام فکر من روی تأثیری است که باید بر جامعه بگذارم و تاکنون مطلقاً به بازار فکر نکردهام و همچنان نیز همین گونه عمل خواهم کرد و کار ترجمه و تألیف را ادامه خواهم داد. کسانی که پیرو نبض بازارند، نمیتوانند این ژست را تحمل کنند که در این جامعه نوسرمایه داری ما کسی دارد به دنبال ریتم حقیقت میرود. به باور آنها این بدترین چیز است و آنها را وادار به فحاشی و حملات عجیب و غریب میکند. حملاتی که فکر میکنم هر مخاطب جدی ادبیات در این چند روزه گوشهای از آنها را شنیده باشد.