به گزارش خبرنگار مهر، شانزدهمین قسمت از سلسله یادداشتهای پرویز قاسمی، رایزن فرهنگی ایران در قرقیزستان خاطرات تحویل سال ۲۰۲۰ میلادی است.
او در این یادداشت به تفاوت آیینهای تحویل سال در ایران و قرقیزستان پرداخته که خواندنی است.
این یادداشت را در ادامه بخوانید:
پرده اول: تحویل سال میلادی
امروز پنجشنبه ۱۲ دیماه ۱۳۹۸ است دوم ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی؛ چیزی شبیه به دوم فروردین خودمان. ولی خدا وکیلی دوم ژانویه این مردمان؛ بلکه حتی اول ژانویهشان نیز زمین تا آسمان با اول و دوم فروردین ما ایرانیها فرق دارد. اصلاً چه چیز ما با چه چیز اینها؛ بلکه دنیا فرق ندارد که این یکی نداشته باشد: سالشان، تقویمشان، تعطیلات آخر هفتهشان، حلول ماهها و اعیاد دینیشان، اوقات شرعیشان، زمان بازگشایی و تعطیلی مدارسشان و…؟
از دیروز اول ژانویه تا یک هفته تعطیل رسمی است. ما نیز به تبع این تعطیلی و تعطیلی سفارت فعلاً چند روزی تعطیل هستیم. حالا با این چند روز تعطیلی؛ آن هم در دیار غربت و با این تفاوت فرهنگیاش! چگونه باید کنار بیاییم خودش یک مسئله است. نفر اول مان (جناب سفیر) هم که جایش در دورهمی امروز خالی بود؛ درست یک روزمانده به آخرین روز سال ۲۰۱۹ میلادی ماموریتش به پایان رسید و به کشور بازگشت.
بر عکس تعطیلات عید ایرانیها که در شهرها و روستاها جنب و جوشی است و رفت و آمدی و دید و بازدیدی و این را میتوان از شلوغی خیابانها و حال و احوال و روحیات آدمهایش به عینه مشاهده و حس کرد، دراینجا تقریباً چنین چیزی وجود ندارد. اینجا نه جنب و جوش آدمهایش بلکه خلوتی و سوت و کوری خیابانها و تعطیلی رستورانها و درختان کاج و بابانوئلهایی که بعضاً میبینید؛ به شما خبر از کریسمس و پایان سال میدهند.
دوشب پیش یعنی شب ۳۱ دسامبر ما نیز در جشن تحویل سال قرقیزها در میدان اصلی شهر - آلاتو - شرکت کردیم. تحویل سال اینها هم هیچ تشابهی با تحویل سال ما ایرانیها ندارد. خیلیها آمده بودند یعنی همه آمده بودند حتی همکاران ایرانیمان که البته ما این را درست دقایقی پس از تحویل سال از فضای مجازی متوجه شدیم. ما خودمان را ۱۱ شب به آلاتو رساندیم. نگو که ویژهبرنامههای تحویل سال خیلی زودتر از این آغاز شده بود. البته دیر رفتن ما بخاطر سردی هوا و ملاحظه شرایط امیرمحمدمان بود ولی این سردی و کمی تا قسمتی آلودگی هوایش تحت الشعاع ازدحام جمعیت و برنامه و ابتکار جالب قرقیزها برای تحویل سال قرار گرفت. هنرمندان قرقیز روی سن بطور زنده مشغول اجرای برنامههای مختلف هنری و هنرنمایی بودند: از آهنگها و رقصهای قرقیزی گرفته تا آهنگهای روسی و خارجی و...
سربازان دور سن حلقهای تشکیل داده بودند که این صحنه برای همسرم جای سوال بود. دلیل آن را آخر برنامه فهمیدیم. هر چند قبلش حدس میزدیم. در جای جای میدان میشد بابانوئلها را دید و آدمهایی که هر یک به نوعی چه به صورت انفرادی و چه بصورت خانوادگی در تلاش برای گرفتن عکس یادگاری با آنها بودند. بساط گرفتن عکس و چاپ فوری آن هم فراهم بود و ما هم خانوادگی عکسی را به یادگار گرفتیم. دقایقی مانده به ۱۲ شب؛ رئیس جمهور در همان سن بهطور زنده سخنرانی کرد و تحویل سال میلادی را تبریک گفت. کل سخنرانیاش ۵ دقیقه هم طول نکشید. در حین سخنرانیاش میشد از نوع نگاهها و رفتارهای برخی حاضران در مراسم چیزهایی را متوجه شد. کشور در ماههای اخیر از لحاظ سیاسی شرایط خوبی ندارد و یک دلیل اصلی این وضعیت به بازداشت مخالف اصلی قدرت حاکم یعنی آلماز بیک آتامبایف رئیس جمهور سابق برمیگردد. او جایگاه خوبی در جامعه دارد و هواداران و طرفدارانش قابل توجه هستند.
بلافاصله پس از پایان سخنرانی جئین بیکاف رئیس جمهور؛ نورافشانی و آتش بازی شروع شد. بسیار باشکوه و دیدنی. همه چیز با نظم و برنامه خاصی پیش رفت. همه شادی میکردند و خوشحال بودند و هورا میکشیدند. در چهره هیچکس استرس و نگرانی دیده نمیشد. همه در عین تماشای نورافشانی و ابراز شادمانی مشغول گرفتن عکس و فیلمبرداری بودند. اولین بار بود که چنین مراسمی را از نزدیک میدیدم البته در تاتارستان و در باکو قبلاً بودهام ولی مراسم قرقیزها منظمتر؛ باشکوهتر و بلکه با کلاستر جلوه میکرد.
پرده دوم: اولین دورهمی بیست بیست!
از حالا تا چهارشنبه هفته بعد هنوز خیلی وقت است و این فاصله تعطیلی باید یک جورهایی پوشش داده شود. دلمان به دورهمیهایی خوش بود که در طول این مدت هر از چندگاهی؛ در تعطیلات آخر هفته و در تعطیلات مناسبتی برگزار میشد. حالا دیگر شرایط کمی تا قسمتی عوض شده است. از شب نشینیهای زمستانی هم نباید غافل بود کما اینکه اولین شب نشینی سال جدید میلادی را دیشب استارت زدیم. همکاران امروز دوم ژانویه برنامهای را برای دورهمی پیشبینی کرده بودند: مقصد «گاوایی» بود منطقهای در حومه بیشکک و در مسیر ایسیک کول و توکموک. همه آمده بودند غیر از آقای چوپانی، آقا ولی و معلمان مدرسه ایرانی. قبلاً در اواخر مهرماه سفری به اتفاق همکاران به این منطقه کرده بودیم. فضای سبز؛ رودخانه؛ محوطه و رستوران نسبتاً خوبی دارد.
ساعت ۱۱ صبح به استعداد ۵ ماشین و جمعاً ۲۴ نفر ازمقابل سفارت راه افتادیم. درمسیر توقف کوتاهی در کنار جاده داشتیم جایی که آلاچیق مانند بود برای استراحت و خوردن چایی. تابلوی کوچک با نوشته روسی روی آن نظرمان را بخود جلب کرد: рахат (rakhat )همان "راحت" خودمان در زبان فارسی. در اماکن عمومی و کوچه و بازار قرقیزستان فراوان با این جور واژهها و اصطلاحات مشترک فارسی- قرقیزی مواجه میشویم. در مصاحبهای که عیسی بایوا ایرانشناس قرقیز اخیراً با یکی از خبرگزاریهای ایران کرده بود؛ او نیز به این اشتراکات صریحاً اشاره کرده بود. اینکه بسیاری از واژهها و اصطلاحات حوزه دین و تجارت در قرقیزستان برگرفته از زبان پارسی هستند. دمی در کنار این «راحت» و رودخانه کوچک کنار آن آساییدیم و دوستان بعضاً پا را داخل آب دریاچه میگذاشتند آبی که البته یخ زده بود. یاد تاتارستان و ولگایش افتادم که چسان ایام سرد زمستان بشدت یخ میبست طوری که با ماشین از روی آن عبور میکردیم و به آنسوی رودخانه و آبادی میرسیدیم.
مسیر را ادامه داده و اندکی بعد به هاوایی که قبلاً گاوایی مینامیدیم؛ رسیدیم. در عین ناباوری رستورانش تعطیل بود. عین همان قصهای که در پرده اول ذکر کردم. برعکس ایران که در ایام عید و تعطیلات مغازهها و بخصوص رستورانها کار میکنند و اتفاقاً خیلی شلوغ هم هستند دراینجا قضیه کاملاً برعکس است. گشتی در محوطه سبز و دیدنی آن زدیم. برخی دوستان اولین بارشان بود که اینجا میآمدند لذا فرصت این حضور را مغتنم شمرده در فضای آن قدم زدند و عکس گرفتند.
دیگر نمیشد کاری کرد و باید برمی گشتیم. به پیشنهاد آقای مجید قاسمی همکار سفارت که نسبت به دیگران آشنایی و شناخت بیشتری نسبت به بیشکک و اماکن تفریحی و فروشگاهها و رستورانهایش دارد پشت سر ایشان به سمت بیشکک راه افتادیم. ساعت از ۱۴ گذشته بود که در داخل شهر جایی نزدیک به خیابان ماسکوا روبروی رستورانی توقف کردیم: Nuri Usta. ورودیاش نشان میداد رستوران خوبی باید باشد. همینگونه هم شد. همه سفارشها را دادند و بیش از یکساعتی کل فضای رستوران در اختیار ایرانیها بود. خیلی خوش گذشت!
در این حین یک چیزی ذهن مرا بخود مشغول ساخته بود؛ آن را دور میز با دوستان به اشتراک گذاشتم و نظر آنها را جویا شدم:
«بچه ها گوش کنید. فکر کنم بیش از ۹۵ درصد هیاهو و سروصدای این رستوران مربوط به جمع ما ایرانیهاست. من نمیدانم الان دیگران چگونه در مورد ما میاندیشند. نظر شما چیست. یکی یکی بگویید.
هر کسی یک چیزی گفت ولی از میان جمع؛ پاسخ یکی برایم بسیار جالب؛ بلکه دلچسب بود: الان اینها فکر میکنند که تحریمها هیچگونه اثری بر روحیات ایرانیها نگذاشته و اینها همچنان شاد هستند.»
پرویز قاسمی
ساعت ۱۸ روز پنج شنبه دوم ژانویه ۲۰۲۰ برابر با ۱۲ دیماه ۱۳۹۸ ارکیندیک