به گزارش خبرنگار مهر، در برنامه حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مجید کیانی مدرس موسیقی ایرانی و نوازنده سنتور، داریوش طلایی موسیقیدان و نوازنده تار و سه تار، علی اکبر شکارچی استاد موسیقی و نوازنده کمانچه، حسین علیزاده موسیقیدان و نوازنده تار و سه تار، مهدی آذر سینا موسیقیدان و نوازنده کمانچه و صفورا برومند عموزاده استاد نورعلی برومند و عضو هیأت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه مطالعات علوم انسانی سخنرانی کردند.
حسن بلخاری، در ابتدای این برنامه گفت: مرحوم برومند به دلیل تحصیل در اروپا، به چند زبان مسلط بود. از این رو، دعوت برونو نتل، از بزرگان موسیقی کشور چک را پذیرفت و به ایلینیو آمریکا سفر کرد و در آنجا به مدت یک ماه، موسیقی دستگاهی ایرانی را معرفی و بخشهایی از موسیقی ردیف را ضبط کرد.
او اضافه کرد: میلر، از بزرگان موسیقی آمریکایی گفت: «اجرای ردیف برومند در کنار برخی دیگر از دستاوردهای فرهنگی و هنری تمدن بشر، در ناحیهای از ایالت یوتا در عمق زمین مدفون شده تا در صورت وقوع فجایع ویرانگر، این دستاورد به عنوان نمونه کمال و نبوغ بشر، حفظ شود.»؛ لذا برای من به عنوان یک ایرانی فوقالعاده مهم است که استادی در وطنم زندگی کرده و آثاری آفریده که فخر بشر به حساب میآیند.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: پرورش استادان شجریان، ناظری، علیزاده، طلایی، کیانی و… دستاورد دیگر برومند بوده است. این رسم زندگی است که بزرگان، بزرگپروری میکنند.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نام استاد برومند، به حکمت و موسیقی پیوند خورده است. موسیقی در یونان از اجزای فلسفه است. مولانا در مثنوی بیتی دارد که میگوید:
میگفت که تو در چنگ منی
من ساختمت چونت نزنم
من چنگ توأم بر هر رگ من
تو زخمه زنی من تن تننم
به این معنی که انسان چنگ خداست و توسط او نواخته میشود و بهواسطه این نواختن حق در هستی ظهور میکند. آغاز روایت عشق جز از طریق موسیقی ممکن نیست. مولانا میگوید جز با موسیقی، یعنی عاملی که مستقیمترین و مؤثرترین اثر را بر روح انسان دارد، قصه عشق را نمیتوان گفت. عشق، جوهر است و جوهر، زبان جوهری (موسیقی) میخواهد.
بلخاری تصریح کرد: ورود فلسفه یونانی به ایران، موسیقی را جزو فسلفه و حکمت قرار داد و رویکرد مرحوم برومند از این زاویه قابل تحلیل است. موسیقی در عرفان هم حضور پررنگی دارد.
مولانا در دفتر چهارم، موسیقی را بانگ افلاک میداند که نظر فیثاغوریان هم همین است. مولانا سپس وارد نظریه موسیقی مؤمنانه میشود تا سماع را توجیه کند. در این قلمرو، موسیقی خوب، شما را به بانگ لمیزلی برمیگرداند. موسیقی، پرورانده ظهور ذوق عاشقی و تغذیهکننده آن است.
حفظ جایگاه موسیقی اصیل ایرانی
درادامه این برنامه مجید کیانی به ایراد سخن پرداخت وگفت: مرحوم استاد برومند در تمامی مدت آموزشهای خود سعی میکرد موسیقی اصیل ایرانی و جایگاه واقعی آن را در مقابل موسیقیهای دیگر، حفظ کند. وقتی ما ردیف آقای برومند را در آموزش بررسی میکنیم، میبینیم نغمات و گوشههای دستگاهها و آوازها همگی در محدوده دانک هستند، یعنی چهار یا پنج نقطه و برای گسترش آن، این دانکها بههم پیوسته میشوند در صورتی که اجرای من در محدوده گام قرار دارد، یعنی در محدوده پنج یا هشت نت یا حتی بیشتر. این یک اشکال و تفاوت اساسی نسبت به آن چیزی است که آقای برومند آن را موسیقی اصیل میداند. پس اجرای من میتواند موسیقیای باشد که اصالت خود را از دست داده است.
اواضافه کرد: استاد برومند فقط به آموزش یک گوشه اکتفا نمیکرد، بلکه دوست داشت به حالتهای هر گوشه هم توجه شود. به همین دلیل گاهی از آقای بهاری، استاد کمانچه، هم دعوت میکرد در کلاس حاضر شود و هنگام تدریس بنوازد. به این ترتیب ما متوجه میشدیم که موسیقی با ردیف میرزا عبدالله، نغماتی اند که در محدوده دانکها اجرا میشوند و شروعشان معمولاً با تکهای برجستهتر و ریزهای روان به اضافه اشارههایی است که در انتهای نغمات وجود داشتند. نغمهها، تارهای موسیقی هستند که به پود احتیاج دارند تا باهم بافته شوند. او در ادامه تأکید کرد: وقتی به اجراهای استاد برومند توجه کنیم، میبینیم این پودها همان اشارههایی اند که بعد از هر کشش وجود دارند و باعث میشوند موسیقی او یک بافت زیبا و مهندسی شده داشته باشد.
کیانی درپایان گفت: اجرای آقای برومند یکدست است؛ یعنی اگر اولین دستگاه، شور و آخرین دستگاه نوا فرض شوند، وقتی این دستگاهها را پشتسر هم گوش میکنیم، میبینیم یکدستی زیبایی دارند.
«برومند» ما را با موسیقی و زیباییشناسی آن آشنا کرد
سومین سخنران این نشست داریوش طلایی، بود. او اظهار کرد: من علاوه بر شاگردی مرحوم برومند در دانشگاه تهران، از تابستان ۱۳۵۰ تا دی ماه ۱۳۵۵ نیز در مرکز حفظ و اشاعه با آن مرحوم همکاری داشتم. دو گروه در آنجا بودند که نسلی از استادان موسیقی ایرانی را تشکیل میدادند. من در یک گروه با استاد مرحوم سید نورالدین رضوی سروستانی، آواز سهگاه طاهرزاده و در گروه دیگر با استاد مرحوم محمدرضا شجریان، آواز راک ماهور را کار کردم.
اوادامه داد: در گروه سهگاه به خوانندگی رضوی سروستانی، مجد کیانی سنتور میزد، من و جلال ذوالفنون تار میزدیم و داوود گنجهای کمانچه، محمدعلی حدادیان نی و ناصر فرهنگفر تنبک مینواختند. در گروه راک، خانم مارتا مانیزاده نوازنده سنتور، محمدرضا لطفی و حسین علیزاده نوازندگان تار، کمال سامع نوازنده نی و نوازنده کمانچه محمد مقدسی بودند. تنبک را هم فرهنگفر مینواخت. بیشتر این افراد شاگرد دانشگاه مرحوم برومند بودند.
او افزود: با تأسیس رادیو، موسیقی دستگاهی کمرنگ شد و این مرکز با اجرای آثار دوریش خان و… در صدد بود تا این موسیقی را احیا کند. استاد برومند ما را با موسیقی و زیباییشناسی آن آشنا میکرد و این برای ما تجربه جدیدی بود. این تصانیف قدیمی و ریتمها و آوازهای خاص و پیشدرآمدهای پیچیده، در آن زمان به آسانی در دسترس نبودند و برای ما تازگی داشتند. جایگاه برومند در موسیقی خاص بود؛ او رویکرد عالمانهای به موسیقی داشت و با موسیقیشناسانی که به ایران میآمدند ارتباط برقرار میکرد و در شناساندن جایگاه موسیقی ایران در سطح آکادمیک و بینالمللی بسیار مؤثر بود.
اندیشه تحلیلگرا داشت
درادامه علیاکبر شکارچی بیان کرد: نکته ابتدایی من این است که تا میتوانید موسیقیهای نجیب و اصیل ایرانی را گوش کنید. من وقتی وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم، برای اولین بار نورعلی برومند را دیدم. در سال سوم، با برومند، ردیف یاد گرفتم. او حرف زدنش هم ریتم داشت و نه در زبانش و نه در انگشتانش هیچ نغمه اضافی وجود نداشت. او به ما شیوه آموزش و زیبا آموختن را یاد داد.
او افزود: تجزیه و تحلیل ردیف را من نزد هیچ استاد دیگری جز مرحوم برومند ندیدم. او اندیشه تحلیلگرا داشت. تحلیل و تجزیه کردن و نکات جملهپردازی را برومند بنیان نهاد. تحلیلهای او کمک میکرد شاگردان نگاه عمیقتری به نغمات داشته باشند. استادان دیگر اجازه میدادند تا خود شاگرد آن را کشف کند.
این استاد موسیقی تأکید کرد: نورعلی برومند بدون اینکه شعری وجود داشته باشد، ردیفها را اجرا میکرد و وقتی آن را میشنیدید، با اینکه بیکلام بود، میدیدید که موسیقی با شما حرف میزند. در انقلاب مشروطه همین سحر موسیقی عارف قزوینی بود که مردم را جذب کرد و موسیقی را از دربار به میان مردم آورد.
برومند، متعصب نبود
پنجمین سخنران این برنامه حسین علیزاده بود. او درابتدا گفت: استاد برومند به خاطر اینکه تحصیلات عالیه داشت، تنها استادی بود که هنگام تدریس، تجزیه و تحلیل هم میکرد و توضیحات مفصلی درباره موسیقی میداد و به حفظ کردن ردیف بسنده نمیکرد. وجه تمایز شخصیت او این بود که اصلاً متعصب نبود و آن چیزی را که از گذشته به ارث برده بود، به شاگردانش میآموخت. من وقتی شاگرد او بودم، سعی کردم آنچه از ردیف آموختهام را با ابتکارات خودم ترکیب کرده و برداشت خودم را از ردیف به کرسی بنشانم.
این موسیقیدان برجسته کشور در ادامه افزود: من در یکی از جشنهای هنر، دستگاه ماهور را با وفاداری به ردیف ماهور برای گروه تنظیم کردم. استاد برومند آن شب در جشن هنر، در خلوت به من گفت وقتی که ردیفها را یاد بگیریم، باید بتوانیم ایدههای خودمان را پیاده کنیم و این ایدهها، صرفاً تکرار ردیف نیستند؛ هر وقت ردیف را خیلی خوب یاد بگیری، میدانی که حتی این امکان برای تو هست که اصلاً آن را اجرا هم نکنی.
علیزاده تصریح کرد: در این سالها برداشتهای غلط از شخص استاد برومند یا ردیفنوازی یا درس ردیف، آنقدر احاطه پیدا کرده که بسیاری از کسانی که با ردیف سر و کار داشتند، عنصر خلاقیت را ندارند و صرفاً اجرای مستقیم ردیف به عنوان یک واحد درسی و حفظ کردن آن به صورت طوطیوار را انجام میدهند. وقتی برومند ردیف میرزا عبدالله را با شاگردانش کار میکرد، این ردیف رواج بیشتری را پیدا کرد چون قبلاً ردیف شهنازی و … رواج داشتند.
علیزاده افزود: حفظ ردیف ارزشمند است و بعد از برومند چند نسل این کار را به خوبی انجام دادهاند اما همه موضوع این نیست. این ردیفها باید درک شوند و درک ردیف، نباید از آموزش حذف شود. در دورهای که به ردیفها اعتنایی نمیشد، استاد برومند آنها را آموزش داد و در عین حال، آموخت که چطور میتوان برداشت درست و تازهای از این ردیفها داشت و با نگاه خلاقانه به آنها نگریست. اگر این موضوع جا بیفتد، ردیفها همیشه زنده میمانند.
ردیف موسیقی ایران؛ اثر مهم برومند
در ادامه، مهدی آذرسینا نیز طی سخنانی گفت: عشق انگیزه و محرک اصلی آدمیان است. دستاوردها و پدیدههای نگارین هوش و حیرت انسان، زاییده عشقند و وسیله بیان عشق، هنر است. موسیقی از گویاترین و دلخواهترین هنرهاست. زمانی که موسیقی کلاسیک ایرانی در گردابی از تحریف و بیمایگی گرفتار شده بود، برومند آستین بالا زد و با آسیبشناسی و کشف نابهنجاریها، مسیر خود را پیگیری کرد و امروز اگر موسیقی زنده و اصیلی ارائه میشود، بدون اغراق، تحت تأثیر نورعلی برومند است. انگیزهای که نورعلی برومند را به آن راه کشاند، از عشق نشأت میگرفت.
او افزود: برومند در محفل بزرگان موسیقی از جمله حسن خان اسماعیلزاده، سماع حضور و دیگران بزرگ شده بود. اثر بزرگ و مهم برومند، ردیف موسیقی ایران است. موسیقی ایران زیباست و این زیبایی از طریق شنیدن مشخص میشود. وقتی این ردیف را میشنویم، انبساط به ما دست میدهد. ردیفهای مختلفی معرفی شدهاند ولی ردیف برومند به صورتی تنظیم شده که در نهایت مشخصات کامل زیبایی را دارد و برای همین امروز در موسیقی ایران، نود درصد نوازندهها این ردیف را مبنای کار خودشان قرار دادهاند.
آذرسینا تأکید کرد: زیبایی ردیف به نوع شنیدن شنونده هم مربوط است. ضربآهنگ نغمهها مهم است. اصوات پشتسر هم چیده میشوند و ضربآهنگ ردیف را درست میکنند. این ضربآهنگ بر نظمی منطبق است که در شعر سپید میتوان آن را دید؛ زیباست ولی هیچ نظم خاصی در آن نیست و ایجاد تغییر در ترکیبها، سخت و فرم به حالت بینهایت است. نوع شنیدن در احساس این ضربآهنگ بسیار مؤثر است. برای شنیدن و احساس این ضربآهنگ، به طبع سلیم نیاز داریم.
ردیفهای موسیقایی و آوازی برومند؛ یک میراث جهانی
در پایان این برنامه نیز صفورا برومند طی سخنان کوتاهی گفت: مرحوم استاد نورعلی خان برومند در نوجوانی نزد درویش خان ساز «تار» را فرا گرفت و برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و بعد از مدتی باز به ایران بازگشت و سپس مجدداً برای تحصیل در رشته پزشکی به آلمان بازگشت اما به دلیل بیماری از تحصیل در رشته طب باز ماند.
او ادامه داد: در سفر اول که برای تحصیل دوران متوسطه به برلین رفته بود پیش از سفر، میرزا ید الله خان موید الاطباء ساز کوچکی را به ایشان هدیه داد که نام آن ساز «روشنک» بود، او این ساز را در آستین پالتوی خود قرار داد و به برلین رفت تا در سفر طولانی خود یار و غمخوار او باشد و خاطرات خانه پدری برای او زنده بماند.
برومند در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آنچه که حاصل مطالعات و پژوهشهای مرحوم استاد نورعلی برومند بود، اکنون در آمریکا نگهداری میشود که همان ردیفهای موسیقایی و آوازی اند که ایشان آنها را احیا و بازشناسی کردهاند و امروز به عنوان میراث فرهنگی جهانی شناخته میشوند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه مطالعات علوم انسانی ادامه داد: تدریس مرحوم استاد برومند در دانشگاه تهران نیز برای همه مهم و قابل توجه است و در این مسیر شاگردان زیادی را در عرصه موسیقی تربیت کردند، شاگردانی که بعدها از استادان مبرز موسیقی ایران شدند.
او در پایان تأکید کرد: امیدوارم که همه این عزیزان و شاگردان برای گردآوری تاریخ شفاهی مرتبط با شادروان برومند اقدام کنند تا بتوانیم از این طریق تجربه زیسته این استادان، خوانشی جدید از زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی آن مرحوم را به جامعه موسیقایی کشور ارائه کنیم.