با تصرف فاو توسط ایران، ارتباط عراق با خلیج فارس قطع شد. به همین‌دلیل دولت بعثی عراق تصمیم گرفت فاو را ظرف ۴۸ ساعت از تصرف ایران خارج کند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: ارتشبد نزار الخزرجی فرمانده سپاه اول و رئیس ستاد مشترک ارتش عراق در زمان جنگ با ایران است که مدتی پس از پایان جنگ از عراق فرار کرد و در دانمارک ساکن شد. او با غسان شربل روزنامه‌نگار عرب مصاحبه‌هایی انجام داد که سال ۲۰۰۲ در روزنامه الحیات منتشر شدند و ترجمه فارسی‌شان هم به قلم فاطمه تشکری جهرمی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است.

خزرجی متولد هفدهم نوامبر سال ۱۹۳۸ (۱۳۱۷) در موصل است که تحصیلات علوم نظامی خود را در دانشگاه سنت هرست انگلستان به پایان رساند. او سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) به فرماندهی سپاه اول ارتش عراق، و اول مارس ۱۹۸۸ (اسفند ۶۶) هم با حکم صدام به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش این‌کشور منصوب شد و تعداد افراد تحت امرش به یک میلیون نفر رسید. غسان شربل می‌گوید به‌لطف پیشنهاد خزرجی مبنی بر تغییر راهبرد نبرد بود که جنگ با ایران به پایان رسید. پس از جنگ کویت که دو سال بعد در ۱۹۹۰ (۱۳۶۹) رخ داد و اعلام مخالفت خزرجی با آن، صدام او را برکنار کرده و به‌سمت تشریفاتی مشاور نظامی خود منصوب کرد که عملاً در مدت تصدی این‌پست در خانه خود محصور بود.

سال ۱۹۹۶ بود که خزرجی به‌طور پنهانی به اردن رفت و سپس خود را به دانمارک رساند و از آن‌زمان تا امروز در شهر سوگو ساکن است. او عالی‌رتبه‌ترین مقام نظامی بود که از عراق گریخت و البته پس از سکونت در دانمارک هم به‌طور کامل روی آرامش را ندید و به‌دلیل ارتکاب جنایت‌های جنگی در کردستان به‌ویژه در بمباران شیمیایی حلبچه و عملیات انفال، علیه‌ش شکایت‌هایی مطرح شد.

خزرجی پس از انتصاب به ریاست ستاد مشترک ارتش عراق گفت پس از بازسازی ارتش طبق استراتژی جدید، به یک سال نیاز دارد تا جنگ را با پیروزی خاتمه دهد. تمام عملیات‌هایی که در آن نیروهای ایران از خاک عراق بیرون رانده شدند، در زمان ریاست او بر ستاد مشترک ارتش انجام شدند. او در مصاحبه با غسان شربل گفته

خروج پیروزمندانه عراق از جنگ با ایران تغییر بسیار مهمی در شخصیت صدام حسین ایجاد کرد. فکر و ذکرش هم تصویری بود که از خود در تاریخ باقی خواهد گذاشت. خزرجی همچنین با اشاره به توطئه‌هایی که پس از جنگ برای ترور صدام شکل گرفتند، گفته افسران قبیله جبور قصد داشتند در رژه نظامی ۶ ژانویه ۹۰ (۱۶ دی ۶۸) با الهام از ترور انور سادات، با استفاده از تانک صدام را ترور کنند اما این نقشه اندکی پیش از شروع افشا شد و طراحان و عاملانش به اعدام محکوم شدند.

در مطلبی که در ادامه می‌آید، نگاهی به مهم‌ترین موضوعاتی داریم که خزرجی در چندمصاحبه خود با غسان شربل مطرح کرده است.

* برای شروع جنگ کلاسیک با ایران حداقل دو سال زمان نیاز بود

نزار خزرجی درباره تقابل ایران و عراق گفته از زمان به‌وجود آمدن کشور عراق، درگیری‌های زیادی بین ایران و این‌کشور وجود داشته و زمان شاه هم همین‌طور بوده است. پس از انقلاب اسلامی ایران و شروع گسترش امتداد شیعی آن، با توجه به آن‌که درصد جمعیت شیعیان عراق بالا بود، روبط بین دو کشور دوباره متشنج شد. این‌نظامی سابق درباره چرایی شروع جنگ عراق با ایران، حدس می‌زند صدام حسین به این‌اعتقاد رسیده بود که ایران پس از سقوط شاه از نظر نظامی ضعیف شده و ارتش‌اش پس از اعدام عده‌ای از فرماندهانش فرو پاشیده باشد. به همین‌دلیل سعی کرد با رؤیای صدور انقلاب ایران مقابله کند. خزرجی می‌گوید صدام فکر می‌کرد اگر انقلاب ایران را بزند و آن را مهار کند، حمایت جهانی به ویژه جهان غرب را به دست آورده و نه‌تنها از عراق بلکه از کل منطقه خلیج فارس دفاع می‌کند. همچنین تصویر آرمانی صلاح‌الدین ایوبی در ذهنش بود و عقده جمال‌عبدالناصر شدن هم داشت.

عراق در آن‌زمان آمادگی یک‌جنگ کلاسیک را نداشت و برای آموزش مجدد واحدها حداقل ۲ سال زمان نیاز بود. اما وزیر دفاع این خواسته را رد کرد و گفت خزرجی فقط دو ماه فرصت دارد خررجی سه‌ماه پیش از شروع جنگ به بغداد احضار شد تا با وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش عراق دیدار و درباره آموزش مجدد واحدهای سپاه اول گفتگو کند. چیزی که از او خواسته شد، آموزش مجدد واحدها برای آمادگی شرکت در یک جنگ کلاسیک بود. به‌گفته او عراق در آن‌زمان آمادگی یک‌جنگ کلاسیک را نداشت و برای آموزش مجدد واحدها حداقل ۲ سال زمان نیاز بود. اما وزیر دفاع این خواسته را رد کرد و گفت خزرجی فقط دو ماه فرصت دارد. خزرجی روایت می‌کند: «واضح بود قرار است با یکی از کشورهای همسایه وارد جنگ کلاسیک شویم و احتمال درگیری با ایران بیشتر از ترکیه بود.» او می‌گوید آن‌روز ترسید ارتش عراق به‌دلیل عدم آمادگی فرو بپاشد. همچنین در مصاحبه خود با غسان شربل گفته او و دیگر فرماندهان که فراخوانده شده بودند، نسبت به دلایل شروع جنگ قانع نشده بودند اما به‌عنوان فرماندهان نظامی، چاره‌ای جز اطاعت دستور مافوق نداشته‌اند. یکی از عقاید نزار خزرجی که در کتاب «جنگ جنگ تا نابودی» مطرح شده این است که جنگ تحمیلی عراق بعثی به ایران، مواجهه بین دو انسان سرسخت بود؛ یکی (امام) خمینی (ره) در ایران و دیگری صدام حسین در عراق.

* اثر منفی طولانی‌شدن جنگ بر روحیه ارتش عراق

به‌گفته نزار خزرجی، عراق در حالی وارد جنگ شد که ۴۳ میلیارد دلار ذخیره مالی و ارزی داشت و با ۷۰ میلیارد دلار بدهی از آن بیرون آمد که نیمی از آن‌ها بدهی به کشورهای عربی بود. این‌فرمانده سابق ارتش بعثی عراق معتقد است عراق پیروز از جنگ با ایران خارج شد اما با احساسات جریحه‌دار شده! در طول جنگ هم همه مظاهر توسعه این‌کشور متوقف شد و بسیاری از بخش‌ها به عقب برگشتند. به‌گفته خزرجی، صدام انتظار داشت دیگر کشورها نه‌تنها طلب‌هایی را که از عراق داشتند، لغو کنند بلکه کمک‌های مالی و اقتصادی هم بکنند. عراق در این‌جنگ بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار هزینه کرده بود که ۴۰ میلیارد دلار آن را کشورهای عربی پرداخته بودند. پس از پایان جنگ، صدام از اقدام کویت و امارات در افزایش تولید نفت‌شان خیلی تعجب کرد. بعد هم این بحث راه افتاد که کویت با بهره‌گیری از طبیعت زمین در منطقه الرمیله، اقدام به استخراج نفت از بخش عراقی چاه‌های نفتی مشترک الرمیله کرده است. به‌همین‌دلیل صدام بسیار عصبانی شد و ادعا کرد کویت نفت عراق را می‌دزدد.

اگر جنگ به همان‌شیوه ادامه پیدا می‌کرد، عراق دیگر قادر به ادامه نبود چون درآمدهایش تمام شده و بدهی‌های سنگینی به دوشش افتاده بود. تلفات انسانی‌اش هم نسبت به جمعیت بالا بود. به علاوه، خطوط نفتی‌اش هم بسته شده بود. در حالی‌که در جبهه مقابل، ایرانی‌ها از لحاظ جمعیت بیشتر بودند و راه‌های مواصلاتی و صادرات نفت‌شان باز بود اما درباره چگونگی فرماندهی و شیوه هدایت جنگ توسط صدام، خزرجی می‌گوید از زمان روی کار آمدنش، نیروی هوایی عراق به‌طور مستقیم با او مرتبط شد؛ همین‌طور نیروی دریایی، سازمان اطلاعات ارتش، هیئت عقیدتی سیاسی، گارد ریاست‌جمهوری و صنایع نظامی هم تحت نظر مستقیم او قرار گرفتند. به این‌ترتیب رئیس ستاد مشترک ارتش فقط فرماندهی سپاه‌های نیروی زمینی ارتش عراق را به عهده داشت. صدام عادت داشت با جمع‌آوری و ترکیب همه طرح و نقشه‌های فرماندهان، نقشه جامع خود را طرح‌ریزی کند. وظیفه افسران و فرماندهی چون خزرجی هم آزادسازی زمین و تهیه طرح برای حرکت نیروهای عراقی و عقب‌راندن نیروهای زمینی ایرانی از منطقه نبرد بوده است. خزرجی معتقد است به‌دلیل همین‌شیوه فرماندهی بود که تلفات و خسارات انسانی و مادی سنگینی در جنگ به عراق وارد شد. او می‌گوید همراه با دیگر فرماندهان، اخبار حملات موشکی و هوایی عراق را از رادیو می‌شنیده و از پیش اطلاعی از آن‌ها نداشته است.

به گفته خزرجی تلفات ارتش عراق در جنگ با ایران، حدود ۱۲۵ هزار شهید (کشته) و ۸۰ هزار اسیر و مفقود بوده و اگر جنگ به همان‌شیوه ادامه پیدا می‌کرد، عراق دیگر قادر به ادامه نبود چون درآمدهایش تمام شده و بدهی‌های سنگینی به دوشش افتاده بود. تلفات انسانی‌اش هم نسبت به جمعیت بالا بود. به علاوه، خطوط نفتی‌اش هم بسته شده بود. در حالی‌که در جبهه مقابل، ایرانی‌ها از لحاظ جمعیت بیشتر بودند و راه‌های مواصلاتی و صادرات نفت‌شان باز بود. خزرجی می‌گوید ایران در آن‌برهه تنها به وسیله یگان‌های کم‌شماری از نیروهای سپاه پاسداران می‌جنگید.

خزرجی می‌گوید طولانی‌شدن جنگ با ایران، شکست‌ها و تلفات، همگی بر روحیه ارتش اثر منفی گذاشتند. پس از پایان جنگ، افسرهای عراقی سربلند به شهرهای خود برگشتند اما این‌احساس سربلندی‌شان باعث نگرانی حاکمیت صدام شد. به‌همین‌دلیل عملیات اعدام، تصفیه و اخراج‌شان را آغاز کرد.

با پایان جنگ ایران و عراق، تا مدتی در عراق جشن و پایکوبی به راه بود. خزرجی هم در خاطرات آن‌روزها گفته عراقی‌ها با صدور قطعنامه آتش‌بس جشن گرفتند. او همچنین می‌گوید نیروهای عراقی دوسه‌کیلومتر هم در خاک ایران نفوذ کردند. اما حقیقتی که در مصاحبه‌های خود بیان نکرده، این است که حتی یک‌متر مربع از خاک ایران در اشغال متجاوزین عراقی باقی نماند.

* خشم و غضب صدام نسبت به کشورهای عربی که با ایران خوب بودند

یکی از موضوعاتی که خزرجی در مصاحبه‌های خود مطرح کرده، خشم و غضبی است که صدام حسین در سال‌های جنگ با ایران، نسبت به برخی کشورهای عربی داشته است. به گفته خزرجی، صدام به‌شدت از مواضع سوریه در جنگ عراق و ایران عصبانی بود و حکومت سوریه را در صف مقدم دشمنان خود می‌دانست. او این‌جنگ را جنگ بین امت عربی و فارس‌ها تعبیر می‌کرد و انتقادش در درجه اول شامل سوریه و بعد لیبی و الجزایر می‌شد.

* درباره امواج انسانی ایران مبالغه شده است

یکی از سوالاتی که غسان شربل از نزار خزرجی پرسیده، درباره شایعه حمله‌های ایران به شیوه امواج انسانی یا همان عبارت معروف «گوشت دَم توپ» است. خزرجی در این‌باره چنین‌توضیحی دارد:

«مبالغه‌های زیادی در این باره شده است. ولی واقعیت این است که ایرانی‌ها بر واحدهای سبک و افراد و برتری عددی‌شان تکیه می‌کردند.» (صفحه ۵۵)

* تصرف فاو توسط ایران خنجری سهمگین در پهلوی عراق بود

فاو تحت تصرف ایرانی‌ها، خنجری سهمگین در پهلوی عراق به شمار می‌رفت. این‌تعبیری است که نزار خزرجی در یکی از مصاحبه‌هایش با غسان شربل به کار برده است. علتش هم این است که با تصرف فاو توسط ایران، ارتباط عراق با خلیج فارس قطع شد. به همین‌دلیل دولت بعثی عراق تصمیم گرفت فاو را ظرف ۴۸ ساعت از تصرف ایران خارج کند.

درباره کمک‌های خارجی به عراق، علاوه بر حقایقی که از آن‌ها مطلعیم، خزرجی از کمک‌های فرانسه و آمریکا در زمینه تهیه اطلاعات نظامی سخن گفته است. نیروی هوایی عراق در آن‌سال‌ها به دو هواپیمای MIG25 و میراژ F1 متکی بود که قدرت بالایی در عکس‌برداری داشتند. اولی ساخت شوروی و دومی ساخت فرانسه بود. به این‌ترتیب تصاویر هوایی که عراقی‌ها به دست می‌آوردند، حتی سنگرهای ایرانی و آنچه را هم در آن‌ها بود نشان‌شان می‌داد. اما تصاویر هوایی از عمق خاک ایران را ماهواره‌ها در اختیار عراق می‌گذاشتند. خزرجی می‌گوید تهیه اطلاعاتی که از فرانسه و آمریکا به‌دست عراق می‌رسیده، به عهده وابسته‌های نظامی خارج از کشور بوده است.

نیروی هوایی عراق در آن‌سال‌ها به دو هواپیمای MIG25 و میراژ F1 متکی بود که قدرت بالایی در عکس‌برداری داشتند. اولی ساخت شوروی و دومی ساخت فرانسه بود. به این‌ترتیب تصاویر هوایی که عراقی‌ها به دست می‌آوردند، حتی سنگرهای ایرانی و آنچه را هم در آن‌ها بود نشان‌شان می‌داد خزرجی می‌گوید در چندبرهه از جنگ با ایران، امکان فروپاشی جبهه عراق وجود داشت: سال ۱۹۸۳ در فاو، سال ۱۹۸۵ در درگیری‌های شرق العماره و همچنین در عملیات کربلای ۵ که خزرجی هم مانند بعثی‌ها با لفظ «دروی بزرگ» از آن یاد می‌کند، و مناطق اطرافش در مناطق سپاه اول. او می‌گوید نبرد فاو از زمان سقوطش تا زمان تصرف دوباره‌اش توسط عراق، حدود ۴۵ هزار کشته، زخمی و مفقودالاثر برای ارتش عراق داشت.

در فرازی از کتاب «جنگ جنگ تا نابودی»، خزرجی چنین روایت می‌کند: «بعد از عملیات فاو، شش عملیات انجام دادیم: آزادسازی شملچه در شرق بصره بعد از یک ماه و آزادسازی جزیره مجنون سرشار از نفت، منطقه الطیب الزبیدات در شرق العماره، سانویه گیلان غرب در شرق خانقین.» (صفحه ۴۰) درست است که خزرجی از صدام و دولتش ناامید و سپس با آن دشمن شد، اما در همین‌فراز از مصاحبه خود، با همان تعصب عربی که دیگر افسران ارتش صدام داشتند، می‌گوید نیروهای مسلح ایران در پایان جنگ و زمان از دست‌دادن تصرفات خود از خاک عراق، شکست سنگینی خوردند. خزرجی یا دانسته و یا نادانسته، مقصود امام خمینی (ره) از نوشیدن جام زهر را اشتباه متوجه شده است. او می‌گوید (امام) خمینی (ره) در آن‌برهه گفت ترجیح می‌دهد جام زهر بنوشد تا آتش‌بس را بپذیرد و در نهایت هم مجبور به پذیرش آن شد. در حالی‌که امام خمینی (ره) بین نوشیدن جام زهر و آتش‌بس ناچار به انتخاب نبود و پذیرش قطعنامه و آتش‌بس را معادل نوشیدن جام زهر می‌دانست.

* صدام حتی نزدیکانش را هم ذلیل می‌کرد / عشق سید الرئیس به استالین

بخشی از گفته‌های نزار خزرجی مربوط به خلق‌وخوی شخصی صدام حسین می‌شوند. او می‌گوید صدام حتی نزدیکانش را هم ذلیل می‌کرد؛ همان‌طور که استالین این‌گونه بود. «مثلا وزیر را دفتردار انبار یا مدرسه می‌کرد و در کار جدیدش هم مرتب او را مجبور به انجام کارهای پیش پا افتاده می‌کرد. شخصیت افراد را خرد می‌کند، بعد بر سرشان منت می‌گذارد و آنها را به مناصب قبلی‌شان یا به منصبی بالاتر برمی‌گرداند و بعد دوباره آنها را برکنار می‌کند.»

خزرجی در جای دیگری از مصاحبه‌هایش گفته صدام بین رهبران جهان به استالین علاقه‌مند بود و شیوه مدیریتی او در جنگ جهانی دوم را دوست داشت. به‌همین‌دلیل کتابی را بین فرماندهان نظامی توزیع کرد که چاپ شوروی بود و به جنگ جهانی دوم و درایت استالین در اداره آن اختصاص داشت. این‌رویکرد که کنترل همه‌چیز هم در اختیار خودش باشد و به فرماندهان میدانی آزادی کافی نمی‌داد، تقلیدی بود که از شخصیت استالین می‌کرد.

خزرجی صدام را انسان مودبی معرفی می‌کند که از الفاظ تند و زشت استفاده نمی‌کرد اما در عین حال بر اطرافیانش هیمنه و سلطه داشت. ویژگی دیگری که نزار خزرجی برای صدام حسین برمی‌شمارد، این است که خیلی با آرامش و اشتها غذا می‌خورد رئیس ستاد مشترک ارتش عراق در سال‌های پایانی جنگ با ایران، اشاره‌ای به ارتباط یاسر عرفات و صدام هم کرده است. او گفته عرفات شخصیت و نقطه‌ضعف‌های صدام حسین را می‌شناخت و طوری با او صحبت می‌کرد که دست و دلبازی‌اش گل کند. او را فرمانده صدا می‌کرد و به‌طور علنی با او درباره ورودِشان به بیت‌المقدس سوار بر اسب سفید، برای اقامه نماز در مسجدالاقصی حرف می‌زد. صدام هم از شنیدن این‌تمجیدها احساس غرور و خودبزرگ‌بینی شدیدی می‌کرد.

اما فرمانده پیشین سپاه یکم عراق، فقط از بدی و دیکتاتور بودن صدام نگفته است. بلکه در فرازهای دیگری از مصاحبه گفته صدام در نشست‌ها نه‌تنها انسان حوصله‌سربری نبود بلکه خیلی هم صبور بوده و حتی به حرف‌های تکراری هم با صبوری گوش می‌کرده است. خزرجی صدام را انسان مودبی معرفی می‌کند که از الفاظ تند و زشت استفاده نمی‌کرد اما در عین حال بر اطرافیانش هیمنه و سلطه داشت. ویژگی دیگری که نزار خزرجی برای صدام حسین برمی‌شمارد، این است که خیلی با آرامش و اشتها غذا می‌خورد.

در جای دیگری از کتاب «جنگ جنگ تا نابودی» درباره تحولی که پس از جنگ با ایران در شخصیت صدام به وجود آمد هم صحبت شده است. خزرجی گفته پس از جنگ صدام احساس کرد نه‌تنها محافظ عراق که قهرمان و محافظ امت عرب است. او خود را محافظ خلیج فارس تصور کرد و از اهمیت محافظت از دروازه شرقی امت عربی سخن گفت. فکر می‌کرد جنگش با ایران که هزینه زیادی برای عراق داشته، باید با احساس عمیق سپاس و قدردانی کشورهای عربی روبرو شود. به همین‌دلیل انتظار داشت جهان غرب و اردوگاه کمونیستی قدردانش باشند که تهدید انقلاب ایران را از سر آن‌ها کم کرده است.

یکی از مسائل مهم دیگری که می‌توان بین سخنان زیاد نزار خزرجی پیدا کرد، این است که اگر صدام رغبتی به جنگ با اسرائیل داشت، پس از جنگ با ایران، این‌میل و رغبت را به‌طور کامل از دست داد.

* درباره بدل صدام گزافه‌گویی شده است

یکی از سوالات غسان شربل از خزرجی درباره بدل‌داشتن صدام است. او این‌مساله را تأیید کرده و گفته صدام چند بدل داشته اما وقتی فرد به آن‌ها نزدیک می‌شده، مشخص بوده صدام نیستند. نزار خزرجی می‌گوید درباره بدل‌های صدام بزرگ‌نمایی و گزافه‌گویی‌های فراوانی شده و واقعیت امر این است که از این‌بدل‌ها در کاروان‌های استتار استفاده می‌شده نه در دیدار با هیئت‌های سیاسی و جلسات رسمی.

* مسئولان جنایت حلبچه سه نفرند

درباره بمباران‌های شیمیایی در زمان جنگ با ایران، نزار خزرجی مطالب مخدوش و غیرواقعی هم در کتاب خود دارد که با تذکر اهالی فن و مطالعه می‌توان به غیرمستندبودن آن‌ها پی برد؛ ازجمله این‌که ایران نیز در زمان جنگ با عراق از بمباران شیمیایی استفاده کرد. در حالی که می‌دانیم دستگاه مغرض حکومت‌های سلطه‌گر جهانی اگر چنین‌چیزی واقعیت داشت، از زمان جنگ تا امروز هر روز به‌ترفند رسانه‌ای و تبلیغاتی برای کوبیدن ایران از آن استفاده می‌کرد.

عجیب این که حلبچه در زمان این‌حمله، به دست ایرانی‌ها نیفتاده و شماری از نیروهای ارتش عراق همچنان در آن‌جا حضور داشتند. ما بعد از حمله از آن مطلع شدیم. یادم می‌آید ارتشبد کامل ساجد با من تماس گرفته بود و هیچ‌چیز ار این‌حمله نمی‌دانست اما درباره مساله بمباران حلبچه، روایت خزرجی از این‌قرار است که پس از این‌که به صدام اطلاع داده شد حلبچه به دست ایران افتاده، همان‌موقع دستور حمله ویژه به حلبچه را صادر کرد. «عجیب این که حلبچه در زمان این‌حمله، به دست ایرانی‌ها نیفتاده و شماری از نیروهای ارتش عراق همچنان در آن‌جا حضور داشتند. ما بعد از حمله از آن مطلع شدیم. یادم می‌آید ارتشبد کامل ساجد با من تماس گرفته بود و هیچ‌چیز ار این‌حمله نمی‌دانست. صدام او را در سال ۱۹۹۸ اعدام کرد.»

نزار الخزرجی مسئولیت حمله به حلبچه را متوجه ۳ نفر می‌داند: ۱- صدام که فرمان استفاده از سلاح شیمیایی را صادر کرد. ۲- علی حسن المجید که اطلاعات اشتباه داد و پیشنهاد حمله ویژه را مطرح کرد و ۳- حسین کامل که سازنده این‌سلاح‌ها بود.

* پیش‌بینی حمله آمریکا به عراق و پایان کار صدام

خزرجی در پایان مصاحبه در پاسخ به سوال غسان شربل درباره پایان کار صدام و رژیم بعثی‌اش می‌گوید تصورش این است که آمریکا تصمیم واضح و روشنی برای سرنگونی صدام گرفته و نشانه‌هایی که از این‌تصمیم می‌بیند، برایش روشن کرده درگیری نظامی بین آمریکا و صدام حتمی است. او معتقد بود آمریکا اهداف راهبردی بزرگی در منطقه و جهان دارد و جایگاه جغراسیاسی عراق، برای تحقق این‌اهداف دارای اهمیت است.

برچسب‌ها