«دوربرگردان» منتشر شد/ فرم روایت دست نویسنده را برای زدن حرف جدید باز می گذارد

«دوربرگردان» منتشر شد/ فرم روایت دست نویسنده را برای زدن حرف جدید باز می گذارد

میثم کیانی نویسنده مجموعه داستان «دوربرگردان» گفت: فرم روایت برای زدن حرف جدید، دست شما را بیشتر باز می گذارد.

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه داستان «دوربرگردان» نوشته میثم کیانی به تازگی توسط انتشارات زاوش منتشر شده است که در صحبت نویسندگان و منتقدان اثری خوب و قاعده مند توصیف می شود. این کتاب شامل 10 داستان کوتاه با نام های فال فسیل، خزیده تا آن گوشه حال، بهمن برای مُرده، دیوارهای دوار، شبی‌خون، سهم پاییز، خواب انار،‌ نُت‌های خیس، چاقوی دسته‌زنجان کوهن و چتر پایتخت است.

میثم کیانی نویسنده این اثر در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره چگونگی عنوان این کتاب گفت: این اثر، بعد از مجموعه داستان «رگبار»، دومین مجموعه داستانی است که از من چاپ می شود. من اسم مجموعه داستان هایم را بنا به فرم روایت داستان ها انتخاب می کنم نه این که آن را از یکی از داستان ها وام بگیرم. در «رگبار» هم این اسم را به این دلیل انتخاب کردم چون روایت ها، همگی بلا انقطاع و پشت سر هم بودند. داستان ها همگی یک زمینه عصبی و روان شناسانه داشتند و همان طور که اشاره کردم، شیوه روایت شان، رگبار گونه و پشت سر هم بود.

وی افزود: در مجموعه داستان «برگردان» هم دقیقا اشاره به نوع روایت داستان های این کتاب دارم چون داستان ها یک حالت تسلسلی دارند و وقتی داستان را از یک نقطه شروع می کنید و پیش می رود، گویی روی سمبل و نماد بی نهایت ریاضی را که در فیلم سینمایی «یک ذهن زیبا» دیده ایم، حرکت می کنید و دوباره به نقطه اول تان بر می گردید. وقتی شروع به خواندن داستان های این کتاب می کنید، از زمان حال شروع می کنید و سپس اتفاقات گذشته روایت می شود و زمان داستان دوباره به حال بر می گردد. بعد از آن هم به سراغ اتفاقات آینده می رود و دوباره این چرخه دایره ای ادامه پیدا می کند.

این نویسنده در ادامه درباره مجموعه داستان «برگردان» گفت: داستان های این کتاب را از بین 18 تا 19 داستان انتخاب کردم. یعنی احساس کردم این 10 داستانی که انتخابشان کرده ام، می توانند یک مجموعه را تشکیل بدهند. این داستان ها متفاوت از یکدیگرند و هرکدام یک زمینه و تم موضوعی مجزا دارند. آن چه عمده وقت من را می گیرد، بازنویسی داستان هاست. چون من کل داستان های این مجموعه را طی 2 سال نوشتم اما یک سال را به طور مشخص به بازنویسی آن ها اختصاص دادم. بنابراین نگارش کل داستان های این کتاب، طی 3 سال انجام شد و داستان اول، بیشترین وقت را از من گرفت و یک سال تمام را هزینه بازنویسی و طرح این داستان کردم. چون غیر از فضای موقعیت، تمام توالی کار بر اساس گفتگوهاست و قرار است یک داستان پلیسی روایت شود.

کیانی گفت: در نوشتن یک داستان پلیسی، به توصیف نیاز زیادی وجود دارد و یکی از ملزومات این گونه داستان ها، توصیف است. حالا وقتی شما کفه توصیف را سبک کنید و بار آن را به دوش دیالوگ های دو شخصیت بگذارید، کار نوشتن خیلی سخت و فرسایشی می شود. من نمره نمی دهم ولی داستان اول کتاب، بهترین داستان آن است.

مولف مجموعه داستان «رگبار» درباره داستان حوزه جنگ کتاب «دوربرگردان» گفت: من در مجموعه داستان «رگبار» هم داستان جنگی داشتم و اصولا داستان های جنگی هم می نویسم. داستان های من، داستان های موقعیت هستند و در اتفاقاتی که در آن ها رخ می دهد، موقعیت است که در اولویت قرار دارد؛ حالا این موقعیت یا یک مکان است و یا حادثه ای چون جنگ و نبرد. در نوشتن داستان های این کتاب، سعی کردم فضاهای متفاوت را تجربه کنم. این کار را در نوشتن داستان های «رگبار» هم انجام دادم. تم و زمینه های معمایی، وهم، گوتیک، جنگی و ... را می توان در این داستان ها دید.

وی ادامه داد: اما در کل، فضای داستان های این کتاب، غیر از داستان «شبی خون» یعنی داستان جنگی آن، شهری و دارای موضوعات اجتماعی هستند. مثلا داستان «نُت های خیس» درباره کودکان کار و آسیب های روحی و روانی است که در آینده می بینند. در این داستان از زمان حال به گذشته بر می گردیم و با گذشته یکی از همین بچه ها روبرو می شویم و به زمان حال او می رسیم.

کیانی در پایان گفت: احساس می کنم همچنان فرم روایت برای زدن حرف جدید، دست شما را بیشتر باز می گذارد.

در بخشی از داستان «شبی‌خون» از این کتاب می‌خوانیم:

سرش را جلوتر برد و گوشش را نزدیک کرد. توپ هویتزر توپخانه دشمن بود، که ناغافل جایی همان نزدیکی ترکید و او میان دود و خاکی که به هوا بلند شده بود، یک‌بار دیگر مینا را دید که دیس برنج و بشقاب شامی‌ها را داشت روی میز می‌چید کنار تُنگ دوغ، و کاسه‌ای گرد و سفالی که حدس می‌زد ماست‌و‌خیار باشد.

از فرمانده هم چیزی باقی نمانده بود. از حمید مهرزاد، ستوان یکم پیاده، تنها صورتی خاک‌آلوده مانده بود و دستی که خاک را مشت کرده. باقی تنش آن‌قدر تیر و ترکش خورد بود که قابل تشخیص نباشد. ناله‌ای کرد. انگار توی دهنش چیزی باشد که نگذارد حرفی بزند. از زیر لب‌هایش کلمه‌هایی سر می‌خوردند؛ «بوی سوختن می‌آد... همه‌جا داره می‌سوزه...» صدا قطع شد. سرش را آرام برد تا قفسه سینه. قلبش نمی‌زد. هفت جای گلوله، جا به جا سینه و شکم را سوراخ کرده بود. بارها مرگ را همین نزدیکی دیده بود. بارها سوختن را دیده بود. میان هرم آتش و دود همچنان که سرش روی سینه فرمانده بود، دو ساق سفید و خوش‌تراش مینا را دید که داشت لا‌به‌لای پایه‌های میز ناهارخوری برق می‌زد. نگاهی به زخم‌های خودش کرد. هنوز می‌توانست زنده باشد...

این کتاب با 114 صفحه، شمارگان هزار و 200 نسخه و قیمت 6 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2200770

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha