۲۰ آذر ۱۳۸۹، ۹:۵۷

جلسه سوم قیام امام حسین(ع)/

آگاهی سیدالشهدا از پایان کار / نامه امام حسین(ع) به بنی‌هاشم

آگاهی سیدالشهدا از پایان کار / نامه امام حسین(ع) به بنی‌هاشم

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: حضرت آیت الله مجتبی تهرانی با ذکر دلایل و شواهدی مبنی بر اینکه امام حسین(ع) از ابتدا پایان فعالیت و اقدام ارزشی خود را می‌دانست، تأکید کرد: حسین(ع) مغرور نبود و کسی را مغرور نکرد.

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به قیام و حرکت امام حسین‏(ع) بود. گفته شد این حرکت صحیفه‏ای از درس‏های گوناگونِ معرفتی، معنوی، فضیلتیِ انسانی، دنیوی، اخروی، فردی و اجتماعی بود. امام حسین(ع) مصلحی غیور و انسانی ضد غرور بود؛ نه خود مغرور بود و نه دیگران را مغرور کرد. این حرکت برای اقامه حکومت الهی و براندازی حکومت شیطانی بود؛ اما جنبه شخصی نداشت و از آن ابزارهایی که برای به‏پاداشتن حکومت‏های شیطانی یا ادامه آن ـ‏چه از نظر حدوثی و چه بقایی‏ـ به‏کار گرفته می‏شود، یعنی تطمیع و تهدید و تحمیق، حضرت از این اهرم‏ها استفاده نکرد، بلکه عکس بود.

 «غرور» یعنی فریب ناشی از جهل

جلسه اول عرض کردم که من بیست و پنج سال پیش مفصل راجع به غرور بحث کرده‏ام؛ اما فقط اشاره‏ای کنم که مربوط به مطلب فعلی من است. «غرور» عبارت است از فریب ناشی از جهل؛ چه انسان خودش مغرور شود، چه دیگری را بخواهد مغرور کند. چه من خودم فریب بخورم که این فریب خوردن ناشی از جهل من و بی‏خبری‏ام باشد، چه دیگری را بخواهم مغرور کنم که این هم معنایش همین است که او را فریب بدهم بر اثر جهل و بی‏خبری که او دارد. به این می‏گویند غرور.

شخص مغرور یعنی فریب‏خورده‏ای که از ناحیه جهلش فریب خورده است. البته این خودش بحثی است که اینجا جهل مطلق نیست؛ بلکه منشاء غرور، جهل مُرکّب است. امّا اینها را چون قبلاً بحث کرده‏ام، نمی‏خواهم وارد بشوم. حتّی حرف‏های کسانی را که اهل کلام بودند، همه را قبلاً مطرح کرده‏ام و اینجا هم جای طرح مجدّد آن مباحث نیست. فقط همین تعریف غرور را می‏خواستم عرض کنم تا برویم به سراغ اصل بحث خودمان.

حسین(ع) مغرور نبود و کسی را مغرور نکرد

امام حسین (ع) این‏طور نبود که مغرور باشد، به این معنا که خودش بر اثر بی‏خبری‏ و بی‏اطلاعی‏اش فریب خورده باشد و اشتباه کرده باشد. آنهایی که با عینک‏های مادّی‏گری حرکت امام حسین‏(ع) را بررسی می‏کنند، چه‏بسا این حرف‏ها را می‏گویند. چرا؟ چون از آن ابزاری که مادی‏گراها و دنیاداران در این مواقع در ربط با حکومت استفاده می‏کنند، حضرت از آن ابزارها استفاده نکرد. لذا ـ‏نعوذ بالله‏ـ گاهی بی‏شرمانه و گاهی محترمانه به حضرت این چیزها را نسبت می‏دهند.

نخیر، حسین(ع) نه مغرور بود و نه کسی را مغرور کرد. هرگز از این ابزارها هم استفاده نکرد. چرا؟ چون ما دو نوع حکومت داریم؛ حکومت شیطانی و حکومت رحمانی. حکومت، اگر حکومت شیطانی باشد، سه اهرم اصلی ابزار کارشان است؛ تطمیع کردن چه با پول، چه با پُست؛ تهدید کردن برای اینکه مردم را به سوی خودشان بکِشند یا با شهوت، یا با ترس؛ و تحمیق که عبارت است از سوء استفاده کردن از باورهای دینی مردم. این کار، کار آنها است، اما امام حسین(ع) این کار را نکرد، بلکه عکس بود.

حسین(ع) از ابتدا پایان کار را می‏دانست

می‏گویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست؛ در این قیام و حرکت از همان اول، امام حسین(ع) آخرِ کار را می‏دانست. نه تنها فریب‏خورده‏ای بر اثر بی‏خبری نبود، بلکه از همان ابتدای حرکت، انتهای کار را می‏دانست. چون جلسه اقتضای بحث مفصل را ندارد، من به عنوان نمونه بخشی از نامه‏ها و بخشی از کلمات ایشان را نقل می‏کنم که همه گویای این است که امام حسین‏(ع) به‏طور دقیق سرنوشت ظاهری حرکت خود را می‏دانست.

*  نامه حسین(ع) به بنی‏هاشم

یکی نامه‏ای است که امام حسین‏(ع) این نامه را به بنی‏هاشم می‏نویسد. در مورد این نامه از نظر اینکه حضرت آن را در مکه نوشت یا بعد از حرکت از مکه، در این مسئله بین مورخین اختلاف است. عده‏ای مثل ابن قولویه و ابن عساکر و ذهبی می‏گویند در مکه بوده، یعنی حضرت در مکه این نامه را نوشت و فرستاد برای بنی‏هاشم به مدینه؛ عده‏ای هم می‏گویند نه، از جمله سید بن‏طاووس از کلینی نقل می‏کند که این نامه بعد از حرکت بود. به هر حال این بحث‏ها مدخلیت ندارد، ما کاری نداریم که از مکه بود یا بعد از حرکت از مکه بود؛ برای ما متن نامه مهم است.

حضرت می‏نویسد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَامُ».(بحارالانوار، 45، 87)

از حسین به محمد بن‏علی، یعنی محمد بن‏حنفیه، برادرش که در مدینه بود. می‏فرماید این را بدان، هر کسی از شما بنی‏هاشم که در این سفر به من ملحق شوید، آخرِ کار شهادت است و هر یک از شما که از همراهی من خودداری کنید، بدانید که خبری از فتح ظاهری نیست. تمام شد! بسیار کوتاه و موجز!

* گفت‏وگوی حسین(ع) با اُم سلمه

این یک مورد بود. چند مورد هست که من اینها را باید یکی‏یکی بگویم. حتی عجیب است که حضرت تمام خصوصیات مربوط به شهادتش را هم می‏دانست. اُم‏سلمه همسر پیغمبر اکرم بود. وقتی متوجه شد که امام حسین(ع) می‏خواهد حرکت کند، آمد پیش حضرت و به او گفت: «یَا بُنَیَّ لَا تَحْزَنِی بِخُرُوجِکَ إِلَى الْعِرَاقِفَإِنِّی سَمِعْتُ جَدَّکَ یَقُولُ یُقْتَلُ وَلَدِیَ الْحُسَیْنُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فِی أَرْضٍ یُقَالُ لَهَا کَرْبَلَاءُ»؛ فرزندم، مرا با رفتنت به سمت عراق اندوهگین نکن؛ من از جدت رسول‏الله شنیدم که فرمود فرزندم حسین در عراق در محلی به نام کربلا کشته خواهد شد.

اما حضرت چه جواب داد؟ فرمود: «فَقَالَ لَهَا یَا أُمَّاهْ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ ذَلِکَ وَ إِنِّی مَقْتُولٌ لَا مَحَالَةَ وَ لَیْسَ لِی مِنْ هَذَا بُدٌّ»؛ مادر جان، تو فکر کرده‏ای که من نمی‏دانم؟! به خدا قسم من می‏دانم که مرا می‏کُشند. «یَا أُمَّاهْ قَدْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَرَانِی مَقْتُولًا مَذْبُوحاً ظُلْماً وَ عُدْوَاناً وَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَى حَرَمِی وَ رَهْطِی وَ نِسَائِی مُشَرَّدِینَ»...

ببنید چه کار می‏کند حسین(ع)! اُم سلمه فقط شهادتش را می‏گوید، اما حسین(ع) به آن اضافه می‏کند. می‏فرماید نه تنها اینکه من کُشته می‏شوم، بلکه خدا خواسته که خانواده من هم به اسارت بروند؛ من می‏دانم که به ستم کُشته خواهم شد؛ این را هم می‏دانم که خدا خواسته حرم و اهل بیت من آواره شوند. بعد بالاترش را هم می‏گوید: «وَ أَطْفَالِی مَذْبُوحِینَ»؛ بچه‏هایم هم کشته می‏شوند... «مَظْلُومِینَمَأْسُورِینَ»؛ مظلومانه آنها را به اسارت می‏گیرند... «مُقَیَّدِینَ»؛ همه اینها را می‏بندند.... «وَ هُمْ یَسْتَغِیثُونَ فَلَا یَجِدُونَ نَاصِراً وَ لَا مُعِین». (بحارالانوار، 44، 331)

اینها استغاثه می‏کنند و هیچ کسی هم کمکشان نمی‏کند... چه می‏گویی مادر جان؟! تو خیال کردی من نمی‏دانم؟! تو می‏گویی من را می‏کُشند؟! من همه اینها را می‏دانم.

* گفت‏وگوی حسین(ع) با برادرش

در برخوردی که امام حسین(ع) با یکی از برادرهای ناتنی‏اش دارد، بعد از آنکه به اصطلاح می‏خواهد برای حضرت خیرخواهی کند، می‏گوید برادر، برادرم از امیرالمؤمنین برای من نقل کرده که تو را به قتل خواهند رساند؛ من گمان می‏کنم تو به سبب مخالفت با یزید آخرش کشته شوی. حالا ببین امام حسین(ع) به او چه می‏گوید. می‏فرماید: «حَدَّثَنِی أبِی أنَّ رَسُولَ اللهِ أخبَرَهُ بِقَتلِهِ وَ قَتلِی»؛ می‏گوید پدرم علی(ع) از پیغمبر نقل کرد که فرمود ای علی، تو را می‏کشند و حسینت را هم می‏کشند. «وَ أنَّ تُربَتِی تَکُونُ بِقُربِ تُربَتِهِ»؛ محل دفن حسین هم نزدیک محل دفن تو است؛ کربلا نزدیک نجف است! ببینید چه چیزهایی را می‏داند! بیایید یک مقدار معرفت پیدا کنیم. «فَتَظُنَّ أنَّکَ عَلِمتَ مَا لَم أعلَمهُ»؛ تو خیال کرده‏ای که یک چیزی می‏دانی که من نمی‏دانم؟! «وَ أنَّه لَا أُعطِی الدَّنِیَّةَ مِن نَفسِی أبَداً».(اللهوف، 26)

با جود آگاهی‏ام به همه این مسائل، من باز هم تسلیم اینها نمی‏شوم. من صحّه بگذارم پای این حکومت فاسد؟! حالا باز هم می‏گویی امام حسین نمی‏دانست و مغرور بود؟! تو شعور نداری که این نسبت را به حضرت می‏دهی!

* گفت‏وگوی حسین(ع) با عبدالله بن‏زبیر

حالا برویم سراغ عبدالله بن‏زبیر؛ می‏دانید که عبدالله بن‏زبیر بعد از آنکه نامه یزید به مدینه آمد و ولید بن‏عتبه از او هم درخواست بیعت کرد، از مدینه گریخت و به مکّه رفت؛ یعنی فرار کرد. در آنجا آمد پیش امام حسین(ع) و به خیال خودش برای حضرت خیرخواهی کرد و نصیحت کرد که همین‏جا در پناه حرم امن است؛ اگر از مکّه بروید، شما را می‏کُشند و چنین و چنان می‏شود؛ حضرت رو می‏کند به او و می‏گوید: «یَا ابْنَ الزُّبَیْرِ لَأَنْ أُدْفَنَ بِشَاطِئِ الْفُرَاتِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُدْفَنَ بِفِنَاءِ الْکَعْبَة».(بحارالانوار، 45، 86)می‏فرماید من از اینجا بیرون بروم و در شاطئ فرات که همان کربلا است، آنجا دفن شوم بهتر از این است که اینجا در آستانه کعبه دفن شوم.

حتی تعبیر این را هم می‏کند که از اینجا یک وجب دورتر شوم بهتر است. «إِنَّ هَذَا یَقُولُ لِی کُنْ حَمَاماً مِنْ حَمَامِ الْحَرَمِ وَ لَأَنْ أُقْتَلَ وَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْحَرَمِ بَاعٌ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُقْتَلَ وَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ شِبْرٌ وَ لَأَنْ أُقْتَلَ بِالطَّفِّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُقْتَلَ بِالْحَرَمِ».(بحارالانوار، 45، 85) یک وجب یا یک زراع بیشتر فاصله داشته باشم بهتر است تا اینکه در اینجا کُشته شوم. چون می‏خواهم حرمت این خانه را نگه دارم. دوباره اینجا همان را می‏گوید. می‏گوید من باید به کربلا برسم. مکانش را می‏داند، آخر کار را می‏داند.

حرکت آگاهانه حسین(ع)

امام حسین(ع) نه تنها این را می‏دانست که کشته می‏شود، نه تنها محل دفنش را هم می‏دانست، حتی شیوه کشته شدنش را هم می‏دانست که او را قطعه‏قطعه می‏کنند. شما آن خطبه‏ای که می‏خواهد از مکه حرکت کند را نگاه کنید؛ در آن خطبه می‏گوید این گرگ‏ها به من حمله می‏کنند و من را تکه‏تکه می‏کنند. حضرت همه اینها را می‏دانست. تا آخر کار را می‏دانست. حتی شب عاشورا به همان اصحابش چه گفت؟ گفت اینها با من کار دارند، با شما کاری ندارند؛ هر که می‏خواهد برود، برود.

حالا آیا باز هم می‏توانی بگویی او مغرور بود؟! آیا می‏توانی بگویی که حسین(ع) می‏خواست دیگران را مغرور کند؟! آیا یک چنین چیزی می‏تواند از دهان تو در آید که ـ‏نعوذ بالله‏ـ بگویی حسین فریب‏خورده‏ای بود بر محور بی‏خبری که دیگران را هم فریب داد؟! کجا در تاریخ چنین چیزی می‏بینید؟! به هر تاریخی که مراجعه کنید دُرُست عکسِ آن است. او همه چیز را می‏دانست و چیزی برای او پوشیده نبود؛ به دیگران هم می‏گفت و کسی را مغرور نکرد. گفت بدانید هر که با من بیاید، آخر کار کشته می‏شود. نه گفت به تو پول و ریاست می‏دهم، بیا با من برویم؛ نه تهدید کرد؛ تحمیق هم نکرد و فریب نداد. هیچ‏کدام از این کارها را نکرد.

* پاسخ حسین(ع) به عبدالله بن‏عمر

عبدالله بن‏عمر آمد پیش امام حسین و شروع کرد نصیحت کردن که بیعت کن و از این‏جور حرف‏ها زد.  در جواب عبدالله بن‏عمر، حسین(ع) یک نکته‏ای را به او اشاره می‏کند. در آنجا وقتی که عبدالله بن‏‏عمر به اصطلاح برای حضرت خیرخواهی می‏کند، امام حسین(ع) رو می‏کند به او و می‏گوید: «یَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَى اللَّهِ تَعَالَى أَنَّ رَأْسَ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا أُهْدِیَ إِلَى بَغِیٍّ مِنْ بَغَایَا بَنِی إِسْرَائِیلَ».(بحارالانوار، 44، 364) او را به کنیه صدا می‏کند و به او می‏گوید ای عبدالرّحمن، مگر تو نمی‏دانی که از پستی دنیا این بود که سر یحیی(ع) را بریدند و بردند جلوی آن خبیث؟! ببینید چه می‏گوید! با کنایه به او می‏گوید بِدان که سرحسین را هم می‏بُرند و می‏بَرند... چه می‏گویی؟! حسین مغرور نبود؛ فریب‏خورده و بی‏خبر نبود و کسی را هم فریب نداد...

................................................................

پایگاه اطلاع‏رسانی حضرت آیت الله مجتبی تهرانی

کد خبر 1207996

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha